فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش🍃🌸
🌸🍃الّلهُمَّ
💖🍃صَلِّ عَلَی
🌸🍃مُحَمَّدٍ
💖🍃وَآلِ مُحَمَّدٍ
🌸🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺هزاران گل بهاری
🌱هزاران مهربانی
🌺هزاران آرزوی قشنگ
🌱وهزاران شاد باش
🌺پیشکش دوستان مهربونم
🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️🖍تقوا چیست؟
🍃شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن
🌱عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم
عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است
☝از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!!
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه" می برم "به خــــ ــــــدا "
از عیبی که
"امروز" در خود می بینم
و"دیروز" دیگران را بخاطر
همان عیب ملامت کرده ام
محتاط باشیم
در "سرزنش" و "قضاوت کردن دیگران"
وقتی نه از "دیروز کسی" خبر داریم
و نه از "فردای خودمان"
🌸🍃
#خوب_زندگي_كن
هیچوقت شخصیت خودت رو برای
كسی تشریح نكن
چون كسی كه تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره
و كسی كه ازت بدش بیاد باور نمی كنه.
وقتی دائم میگی گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشی.
وقتی دائم میگی وقت ندارم،
بعد هیچوقت زمان پیدا نمی كنی.
وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی،
اونوقت فردای تو هیچ وقت نمیاد
وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم،
ما دوتا انتخاب داریم.
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال كنیم.
انتخاب با شماست...
ما اونایی كه به فكرمون هستن رو
به گریه می اندازیم.
ما گریه می كنیم برای اونایی كه
به فكرمون نیستن.
و ما به فكر اونایی هستیم كه
هیچوقت برامون گریه نمی كنن.
این حقیقت زندگیه.
عجیبه ولی حقیقت داره.
اگه این رو بفهمی،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست.
❣وقتی تو خوشی و شادی هستی
❣عهد و پیمان نبند.
❣وقتی ناراحتی جواب نده.
❣وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر.
❣دوباره فكر كن..، عاقلانه رفتار كن.
❣زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
❣امتحان ریشه هاست.!
❣ریشه هم هرگز اسیر باد نیست.
❣زندگی چون پیچک است،
❣انتهایش میرسد پیش خدا
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#انسانیت
🔹مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد.
🔹پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس های آخرش را می کشید. رهگذران از ترس واگیرداشتن بیماری و فرار از دردسر روی خود را به سمت دیگری می چرخاندند و بی اعتنا به پیرمرد نالان راه خود را می گرفتند و می رفتند.
🔹شخصی از آن جاده عبور می کرد. به محض اینکه پیرمرد را دید او را بر دوش گرفت تا به بیمارستان ببرد و درمانش کند.
🔹یکی از رهگذران به طعنه به او گفت: این پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک، نه از او سودی به تو می رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد باعث می شود. حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چی به او کمک می کنی؟
🔹آن شخص به رهگذر گفت: من به او کمک نمی کنم، من دارم به خودم کمک می کنم!! اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم چگونه روی به آسمان برگردانم و در محضر خالق هستی حاضر شوم. من دارم به خودم کمک می کنم.
🌸آنچنان که فکر میکنیم #انسانیت سخت نیست...
🌸🌺🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کنید٬ نیروی آدمی بیکران است.
باور کنید٬ هیچ کاری از اراده آدمی خارج نیست
باور کنید٬ که از عشق آفریده شدهاید٬
پس عشق را بیافرینید.
باور کنید٬ خدا هیچگاه از بندگانش ناامید نمیشود
باور کنید٬ لایق بودن هستید.
باور کنید٬ که اکنون مهمترین لحظه است.
باور کنید٬ که روح شما قدرت صعود به ماورا را دارد.
باور کنید٬ که شما هم میتوانید.
و تمام باورهای خود را از ته دل باور کنید.
تا زندگی٬ شما را باور کند.
🌷با این باورهای مثبت زندگی کنید🌷
🌸🍃
📖
«لاَ تُصْلِحْ دُنْيَاکَ بِمَحْقِ دِينِکَ فَتَكُونَ مِنَ الْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً.»
«دنياى خود را با نابودى دين آباد نكن كه زيانكارترين انسانى.»
[نامه ی ۴۳]
🌌 #راه_روشن
/ نهج البلاغه
╰─┅═ঊঈ💠 ☀️ 💠ঊঈ═┅─
🌿🍁🌿
قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
ای که میپرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانهای را برد، از بنیاد برد
عشق میبازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی این چنین هر کس به خاک افتاد برد
شور شیرین تو را نازم که بعد از قرنها
هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد
جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر
هر چه برد از آنچه روزی خود به دستم داد برد
در قمار دوستی جز رازداری شرط نیست
هر که در میخانه از مستی نزد فریاد برد
«فاضل نظری»
🌺🌺🌺🌺🌺
#شور_شیرین_شعر فارسی
❣اگـہ خریدنـی بود میخریدم...
برای مـادر کمـی جوانی، برای پـدر عمـر دوباره و برای خودمان خنـدههـای کودکـی را...
#دلی
📚پندانه به سبڪ بهلول عاقل
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید:
من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم!
یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمیشود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت: ماجرا چیست؟
استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟
گفت: نه
بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا: مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت.
🌸🌸🌸🌸