eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
12.7هزار ویدیو
707 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی هيچ چيز بزرگی ندارد. زندگی پر است از چيزهای كوچك، اما اگر تو بدانی كه چطور با اين چيزهای كوچك خوش باشی؛ آنها را به چيزهای بزرگ دگرگون خواهی كرد...
∞༺🍁༻✧𝑾𝒂𝒍𝒍𝒑𝒂𝒑𝒆𝒓∞༺🍂༻✧
قانون زندگی عملی اگر كاشتید، عادتی درو خواهید كرد. عادتی اگر كاشتید، اخلاقی درو خواهید كرد. اخلاقی اگر كاشتید، سرنوشتی درو خواهید كرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
🔻حــکایت‌ مرگ و زندگی 🌱گـويند: صــاحب دلى براى کاری وارد جمعی شد حاضــرین همه او را شـــــناختند پس از او خواستند که پس از انجام کارهایش پـند گويد، پــذيرفـت. 🌱کارهایـش که تمام شد همگـی نشستند و چـشم ها به سوى او بود. مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت 🌱گفـــت: ای مــــردم هر کس از شـما که مى داند امــروز تا شـب خـواهد زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد! کسى برنخاست. 🌱 گفت: حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ رده است برخيزد! باز کسى بـــرنخاست! 🌱 گـــفت: شگــفتا از شــما کـه به مـــاندن اطمينان نداريد و بـــــراى رفـــــتن نيز آمــــــاده نيـــــستيد!
🔻از عطّاری به عرفان 💫روزی عطّار نیشابوری در دکان عطّاری، مشغول معامله بود؛ درویشی آنجا رسید و چندین بار چیزی خواست و او نداد. دریش گفت: «چگونه خواهی مُرد؟» 💫عطّار گفت: «چنان‌که تو خواهی مُرد.» درویش کاسه‌ای چوبین داشت، زیر سر نهاد و الله گفته وجان داد. عطّار، چون این بدید، حالش متغیّر شد و دکّان به هم زد و طریق سلوک بپیمود...
از خدا پرسیدم: خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران، و بدون ترس برای آینده آماده شو! ایمان را نگه دار و ترس رابه گوشه ای انداز، شک هایت را باور نکن وهیچ گاه به باورهایت شک نکن... زندگی شگفت انگیز است؛ فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید... ‌ ‌
عشق می فرمایدم مستغنی از دیدار باش چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش شوق می گوید که آسان نیست بی او زیستن صبر می گوید که باکی نیست گو دشوار باش وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست گلستان خواهی قفس مستغنی از گلزار باش وصل اگر این است و ذوقش اینکه من دریافتم گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش ‌ ‌
گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را تا زودتر از واقعه گویم گله‌ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را پر نقش‌تر از فرش دلم بافته‌ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بار دگر پر زدن چلچله‌ها را یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله‌ها را ‌ ‌ ‌