eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
96 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فریاد ناله، گر نخراشد درون ما گرد و غبار خاطر ما، بیستون ما جان از کسی مضایقه هرگز نکرده ایم چون آب، بی دریغ روان است خون ما باید ز عشق جلوهٔ برق کرشمه ای از سوز سینه پخته نگردد جنون ما مفت من است عشق، اگر رایگان بود ای دل چه می کنی سخن از چند و چون ما؟ روز وصال یار، بود عید عاشقان سال نو است و گرد تو گشتن، شگون ما ای عشق تیشه بر سر افسردگان مزن خوابیده چون شرر، به دل سنگ خون ما بودیم دوش، گوش بر آواز دل حزین دارد نوای یا صنمی، ارغنون ما
دو خصم داده به هم دست و این فگار یکی یکی تو دشمن جانیّ و روزگار یکی به خون من دو زبردست، هم زبان شده اند نگاه مست یکی، چشم میگسار یکی دو فتنه گر به کمین دل رمیدهٔ ماست کمند طره یکی، زلف تابدار یکی یکی، دو کرده غمم را فریب وعدهٔ تو بلای هجر یکی، درد انتظار یکی نه در دلی و نه در دیدهٔ خراب مرا ازین دو خانه، نیامد تو را به کار یکی نیم به هجر تو تنها، دو همنشین دارم دل شکسته یکی، جان بی قرار یکی به عندلیب چمن نوبت فغان نرسد حدیث جورت اگر گویم، از هزار یکی کنون دو سلسله جنبان بود جنون مرا خط عبیر شمیمت یکی، بهار یکی خدنگ های تغافل خطا نمی گردد ز شست غمزه ات، ای نازنین سوار، یکی گدا و شاه به تنهایی از جهان رفتند درین دیار، به یاری نشد دچار، یکی به دهر، الفت و انصاف نیست یاران را یکی حریف نشاط است و سوگوار، یکی زگرد حادثه میدان روزگار پر است خدا کند که برآید ازین غبار، یکی ز بزم وصل، حزین این قدر خبر دارم که بیخودانه، سرم داشت درکنار، یکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد ┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈ ┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈
ماییم و همین آرزوی یار و دگر هیچ قاصد برسان مژدهٔ دیدار و دگر هیچ هر مشکلی از دولت عشقت شده آسان دل مانده، همین عقدهٔ دشوار و دگر هیچ ما از طمع وصل تو در عشق گذشتیم بگذر ز هم آغوشی اغیار و دگر هیچ طرفی که من از عشق بتان بسته ام این است در خاک برم حسرت دیدار و دگر هیچ سهل است اگر چرخ نگردد به مرادم محروم نگردد کسی از یار و دگر هیچ مستی ست،که درمان دل سوختهٔ ماست ساقی برسان ساغر سرشار و دگر هیچ برتاب حزین ، از دو جهان دیدهٔ دل را عشق است درین دایره، درکار و دگر هیچ
ماییم و همین آرزوی یار و دگر هیچ قاصد برسان مژدهٔ دیدار و دگر هیچ هر مشکلی از دولت عشقت شده آسان دل مانده، همین عقدهٔ دشوار و دگر هیچ ما از طمع وصل تو در عشق گذشتیم بگذر ز هم آغوشی اغیار و دگر هیچ طرفی که من از عشق بتان بسته ام این است در خاک برم حسرت دیدار و دگر هیچ سهل است اگر چرخ نگردد به مرادم محروم نگردد کسی از یار و دگر هیچ مستی ست،که درمان دل سوختهٔ ماست ساقی برسان ساغر سرشار و دگر هیچ برتاب حزین ، از دو جهان دیدهٔ دل را عشق است درین دایره، درکار و دگر هیچ ‌ ‌
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد از آه دردناکم سازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد آواز تیشه امشب از بیستون نیامد گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن‌کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد پر شور از «حزین» است امروز کوه و صحرا مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد