eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
خُنُک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد گرو عشق و جنون شد گهر بحر صفا شد مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد به کرم بحر گهر شد به روش باد صبا شد چو شه عشق کشیدش ز همه خلق بریدش نظر عشق گزیدش همه حاجات روا شد به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد دل تو کرد چرایی به برون ز آخر قالب وگر آن نیست به هر شب به چراگاه چرا شد خنک آنگه که کند حق گنهت طاعت مطلق خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد سفر مشکل و دورش بشد و ماند حضورش ز درون قوت نورش مدد نور سما شد 🌸🌸🌸
چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی.. نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی...
💕چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم ، نه تو آنی كه برانی.. نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ... ✍
💕چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم ، نه تو آنی كه برانی.. نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ... ✍
ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم باغم چه می بری ؟ چو تویی باغ و گُلشَنَم عمری است کز عطای تو من طَبل می خورم در سایه لِوای کَرَم طبل می زنم می مالم این دو چشم که خواب است یا خیال باور نمی‌کنم عجب ای دوست کاین منم آری منم ولیک برون رفته از منی چون ماه نو ز بدر تو باریک می تَنَم در تاج خسروان به حقارت نظر کنم تا شوق روی توست مها طوق گردنم با ماهیان ز بحر تو من نُزل می خورم با خاکیان ز رشک تو چون آب و روغنم گر چه زِ بَحر صَنعَتِ من آب خوردنی است چون ماهیم نبیند کس آب خوردنم گر ناخن جفا بخراشد رگ مرا من خوش صدا چو چنگ ز آسیب ناخنم خود پی بِبُرده‌ای تو که رَگ دار نیستم گر می جَهَد رَگی بنما تاش بَرکَنم گفتی چه کار داری بر نیست کار نیست گر نیست نیستم ، ز چه شد نیست مَسکَنم ؟ نَفخِ قیامتی تو و من شخص مُرده‌ام تو جان نوبهاری و من سرو و سوسنم من نیم کاره گفتم باقیش تو بگو تو عقلِ عقلِ عقلی و من سخت کودنم من صورتی کَشیدم ، جان بخشی آنِ توست تو جانِ جانِ جانی و من قالبِ تَنَم