داستان کوتاه و آموزنده💐💐💐
حل مشکل
کشاورزی، الاغ پیری داشت که یک روز، اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد، نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای این که حیوان بیچاره، زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا، تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل، روی سر الاغ خاک میریختند؛ اما الاغ، هر بار خاکهای روی بدنش را میتکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد، سعی میکرد روی خاکها بایستد.
روستاییها، همین طور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همین طور به بالا آمدن ادامه داد تا این که به لبهی چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستاییان، از چاه بیرون آمد.
هزار داستان، ج ۲، ص ۱۴۱.
#حل_مشکل
#الاغ_و_روستاییان