eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
 غزل شمارهٔ ۵ ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا ز بسکه بر سر کوی تو اشک ریخته‌ام ز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا فلک موافقت من کبود درپوشید چو دید کز تو بهر لحظه شیونی است مرا از آن زمان که ز تو لاف دوستی زده‌ام بهر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا هر آن‌که آب من از دیده زیر کاه تو دید یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا به دام عشق تو درمانده‌ام چو خاقانی اگر نه بام فلک خوش نشیمنی است مرا 🌹 🌹 🌹
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن او او خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت ما را به چشم کرد که تا صید او شدیم زان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت گفتا جفا نجویم زین خود گذر نکرد گفتا وفا نمایم زان خود اثر نداشت وصلش ز دست رفت که کیسه وفا نکرد زخمش به دل رسید که سینه سپر نداشت گفتند خرم است شبستان وصل او رفتم که بار خواهم دیدم که در نداشت گفتم که بر پرم سوی بام سرای او چه سود مرغ همت من بال و پر نداشت خاقانی ارچه نرد وفا باخت با غمش در ششدر اوفتاد که مهره گذر نداشت
ز آنجا که تویی تا من صد ساله ره است الحق ز اینجا که منم تا تو، منزلْ نفسی باشد 👤 🏷
🔻دل 🪞خواهی که شود دل تو چون آئینه 🪞ده چیز برون کن از میان سینه 🪞حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت 🪞بغض و حسد و کبر و ریا و کینه
این‌ کَجی دیوار از راستی ماست! ✍هنگامی که انوشیروان خواست ایوان کاخ مدائن را بسازد دستور داد زمینهای اطراف آن را خریداری کنند، زمینهای اطراف از صاحبانش خریداری شد مگر پیرزنی که امتناع ورزید و گفت : من همسایگی شاهنشاه انوشیروان را به تمام عالم نمی‌فروشم .... انوشیروان سخن او را پسندید و گفت : خانه پیرزن در جای خودش باقی باشد و آنگاه ساختمان او را محکم و با دوام کرد ایوان را محیط بر آن ساخت اهل آن نواحی آنجا را "خانه پیرزن" نامیدند گویند هر روز دود از آشپزخانه پیرزن بر دیوارهای کنده کاری شده زیبای عمارت مینشست و هر صبح و عصر گاوش از روی فرشهای ایوان گذر میکرد و غلامان شکایت به شاهنشاه بردند اما وی گفت هر چه خراب شد دوباره از نو تعمیر کنید! قیصر روم سفیری به ایران فرستاد و وقتی سفیر به مدائن آمد از عظمت و زیبائی آن بنا در شگفت شد . در گوشه ایوان یک نقص و کجی توجه او را جلب کرد پرسید : آن قسمت چرا درست نشده است ؟ گفتند این محل خانه ی پیرزنی است که مایل به فروش نشد و پادشاه هم او را مجبور نکرد . سفیر گفت : این چنین کجی و نقص که از عدل و دادگری بهم رسد بهتر از آراستگی و درستی است که از روی ظلم و جور پیدا شود.... طاق کسری جفت نام نیک اگر بینی هنوز این ز سقف آهنین و وز پایه پولاد نیست این دوام دولت از فیض عدالت گستریست ورنه در خشت و گِل این اندازه استعداد نیست دادخواه و دادگاه و دادیار و دادرس جمله بر بادند اگر بر دادشان ارشاد نیست... 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍