#شهادت_حضرت_معصومه_س
قسمت دوم
🌱یک سال از سفر برادر گذشت فاطمه معصومه (س) که شبانه روز به یاد برادرش بود تصمیم گرفت به دیدار او برود، کاروان اماده حرکت بود، زنان مدینه با چشمهایی اشک بار😢 دور فاطمه حلقه زدند، همه نگران بودند نکند برای او اتفاق تلخی بیفتد.😪
کاروان مدینه شهر های ایران را پشت سر گذاشت ، در نزدیکی شهر #ساوه حضرت معصومه بیمار شد😔
بیماریش انقدر شدید بود که دیگر نتوانست به سفر ادامه دهد ، . از همسفرانش پرسید:
از اینجا تا #قم چقدر فاصله دارد🤔
گفتند: ده فرسنگ.
گفت: مرا به شهر قم ببرید، روزی پدرم گفت:
شهر قم مرکز دوستان و شیعیان ماست.💚
🌸فاطمه معصومه و همراهانش روز ۲۳ ربیع الاول به نزدیکی شهر قم رسیدند،🌾
همه مردم شادی کنان به سوی دروازه شهر دویدند.😇
🌸موسی بن خزرج که از دوستان اهل بیت بود،جلو دوید و افسار شتر را گرفت، و فاطمه معصومه س و همراهانش را به خود به خانه برد☘
فاطمه معصومه ۱۷ روز درخانه موسی بود، و روز به روز حالش بدتر میشد.😞
ناگهان در روز ۱۰ ربیع الثانی قلبش ارام و چشم هایش خاموش شد، چه روز سختی!😢
مردم قم مثل ابر بهار گریه میکردند.😭
فاطمه معصومه روی برادر را ندید و در جوانی به اسمان پرکشید😭
درست مثل حضرت حضرت فاطمه زهرا (س)🏴
#پایان
🏴🏴🏴
@montazer_koocholo