eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
82 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
12.8هزار ویدیو
707 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت صیاد آهو و خوک و گرگ از کلیله و دمنه‌ی نصرالله منشی آورده‌اند که صیادی، روزی شکار رفت و آهوی بیفکند و برگرفت و به سوی خانه رفت. در راه، خوکی با او دوچهار شد و حمله‌ای آورد. مرد، تیر بگشاد و بر مَقتَل خوک زد و خوک هم در آن گرمی، زخمی انداخت و هر دو، بر جای سرد شدند. گرگی گرسنه، آن جا رسید. مرد و آهو و خوک بدید؛ شاد شد و به خِصب و نعمت، ثِقَت افزود و با خود گفت: هنگامِ مراقبتِ فرصت و روز جمع و ذخیرت است؛ چه، اگر اهمالی نمایم، از حزم و احتیاط دور باشد و به نادانی و غفلت منسوب گردم و به مصلحت حالی و مَآلی، آن نزدیکتر است که امروز، با زِهِ کمان بگذرانم و این گوشتهای تازه را در کنجی برم و برای ایّامِ محنت و روزگار مشقّت، گنجی سازم. چندان که آغاز خوردن زه کرد، گوشه‌های کمان بجَست؛ در گردن گرگ افتاد و بر جای سرد شد. لغات: دوچهار شدن: مقابل شدن دو جفت چشم با هم، برخورد کردن. مقتل: جایی از بدن که به زدن بر آن جا، فرد یا حیوان کشته شود. سرد شدن: کنایه از مُردن. خصب: فراوانی. ثقت: اطمینان. اهمال: سستی، غفلت. حزم: احتیاط، دوراندیشی. مآلی: منسوب به مآل، موکول به آینده، نهایی. زه کمان: چلّه‌ی کمان، روده‌ی تابیده که بر کمان بندند و با خاصیت ارتجاعی آن، تیر را پرتاب کنند. شرح کلیله و دمنه، عفت کرباسی و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.