داری جفا به پاکدلان، ای جهان! هنوز
کز جور توست تا به فلک، الامان هنوز
ای چرخ، از تو ناله کند انس و جان هنوز
نادم نه ای ز دور خود، ای آسمان! هنوز
دشمن به گریه آمد و تو سر گران هنوز
باشد گواه این سخنم در جهان، حسین
سلطان دین و رهبر آزادگان، حسین
لب تشنه مرد، بر لب آب روان، حسین
شرمت نشد فرات، که لب تشنه جان، حسین
بسپرد در کنار تو و تو روان هنوز
بر داستان کرب و بلا چون که بنگرم
یاد از کلام زینب مظلوم آورم
در قتلگاه گفت به خود من چه خواهرم؟!
غلطان به خون برادر با جان برابرم
دردا که زندهام من نامهربان هنوز
سوزم شها! ز ناله جانسوز خواهرت
بر نی چو دید آن سر خونین انورت
گفت: از فراز نامه، به راس منورت
ای شاه تشنه لب! که برید از قفا سرت
کاید صدای العطشت، بر سنان هنوز
نازم به صبر خواهرت، ای خسرو جلیل
آن رهبر زنان ز کف داد، بس قتیل
بر کودکان، معین و پرستار بر علیل
آواز و صوت و جرس، بانگ الرحیل
شرح جفای شر و سنان در میان هنوز
خوشدل، فزون از این نبود در جهان غمی
از بهره بانویی که بسوزاند عالمی
گفت این سخن چو دور شد از قتلگه،
کمیای ساربان! عنان شتر، بازکش دمی
در خواب رفته اصغر شیرین زبان هنوز.
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
🌹🌹🌹