eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
گزیده‌ای از مثلهای فارسی ۱ - حق با علی(ع) است؛ اما پلوی معاویه، چرب‌تر است! ۲ - حقّ زهرا(س) بردن و دین پیمبر داشتن! (سنایی) ۳ - حق، گرفتنی است؛ نه دادنی. ۴ - حکمت به لقمان آموختن، بی‌ادبی است. ۵ - حکیمی را گفتند: برادر بهتر است یا دوست؟ گفت: برادر اگر دوست باشد، بهتر است. ۶ - حلالش چه وفا دارد که حرامش داشته باشد؟ ۷ - حنای زیادی را به پاشنه می‌مالند. ۸ - حوض را که ساختی، قورباغه خودش پیدا می‌شود. ۹ - خانه‌ات آمدم، دوغم ندادی؛ پشت سرم، ماست می‌فرستی؟ ۱۰ - خانه‌ای را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست! دوازده هزار مثل فارسی، ص ۴۱۹ - ۴۲۲، ۴۲۴، ۴۲۵ و ۴۳۳.
برگزیده‌ای از مثلهای فارسی🦋🦋🦋 ۱ - دنیا، زندان مؤمنان است. ۲ - دنیا طلبیدیم و به جایی نرسیدیم آیا چه شود آخرت ناطلبیده؟ ۳ - دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مُردن پیش از وقت معلوم. (سعدی) ۴ - دو دفعه آب، جای یک دفعه نان را نمی‌گیرد. ۵ - دوست، آن است که با تو راست گوید؛ نه آن که دروغ تو را راست انگارد. (مرزبان‌نامه) ۶ - دوستِ همه کس، دوستِ هیچ کس نیست. ۷ - دوستیِ دوستانِ کیسه و کاسه را بقایی نباشد. ۸ - دو گرسنه، هرگز سیر نشوند: گرسنه‌ی مال و گرسنه‌ی علم. ۹ - دهن هر کس عسل کردم، انگشتم را خونی درآوردم. ۱۰ - دیده، بیمار است؛ بینی، بارِ عینک می‌کشد (صائب تبریزی) دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۵۳۹، ۵۴۲، ۵۴۴، ۵۴۶ - ۵۴۸، ۵۵۲ و ۵۵۳.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی 📚📚📚 ۱ - سخنِ نااندیشیده، همچون زرِ ناسنجیده است. ۲ - سَخی(سخاوتمند و بخشنده)، دوست خداست. ۳ - سِرّ بازرگانی، راستی است. ۴ - سرکه‌ی مُفت ، از عسل هم شیرین‌تر است. ۵ - سرمایه‌ی مُفلس، آرزوست. ۶ - سرم را می‌شکنی و نخودچی در جیبم می‌کنی؟ ۷ - سعی تو، بنّا و سعادت، بناست ( پروین اعتصامی) ۸ - سگ اگر بنا بود کلّه‌پز باشد، یک گوسفند در جهان باقی نمی‌ماند. ۹ - سگِ نمک‌شناس، بِه از آدم ناسپاس. ۱۰ - سود سفر، سلامتی است. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۶۲۷، ۶۲۸، ۶۳۳، ۶۳۴، ۶۳۷، ۶۴۰، ۶۴۷ و ۶۵۲.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - طاقت مهمان نداشت، خانه به مهمان گذاشت (جامی) ۲ - طاووس را به نقش و نگاری که هست تحسین کنند و او، خجل از پای زشت خویش (سعدی) ۳ - طبیبی که خود باشدش زرد‌روی از او داروی سرخ‌رویی مجوی (سعدی) ۴ - طمعش، از کَرَم مرتضی علی بیشتر است. ۵ - طوطی با جغد در یک قفس، به هر دو ظلم است. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۷۰۰، ۷۰۱، ۷۰۲، ۷۰۴ و ۷۰۵.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی 📚📚📚 ۱ - مِثل شترمرغ، وقتِ بار، مرغ است؛ وقتِ پریدن، شتر. ۲ - مردم، به رویِ باز جایی می‌روند؛ نه به درِ باز. ۳ - مُردن در وطن به ناکامی، بِه که زیستن در غربت به شادکامی. ۴ - مرغ گرسنه، ارزن خواب می‌بیند. ۵ - مزن به مُشت؛ تا نزنندت به انگشت. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۸۷۱، ۸۸۰، ۸۸۲، ۸۸۷ و ۸۹۲.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - هر که "اگر" کارَد، "دریغ" دِرَوَد. ۲ - هر که در این بزم، مقرّب‌تر است جام بلا، بیشترش می‌دهند ۳ - هر که ظالمی را از بند برهانَد، خود در بند مانَد. ۴ - هر که همه‌کاره است، هیچ‌کاره است. ۵ - هر مرادی را به همت می‌توان تسخیر کرد. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰۰۶، ۱۰۱۳، ۱۰۱۸، ۱۰۲۱ و ۱۰۲۴.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی🍁🍁🍁 ۱ - همه مسافر و این بس عجب که قافله‌ای بر آن که زود به منزل رسیده، می‌خندیم (عقیقی سمرقندی) ۲ - هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند شیر ژیان را به کس (فردوسی) ۳ - یا رب، دعای خسته‌دلان، مستجاب کن (حافظ) ۴ - یا رب، نظر تو برنگردد برگشتن روزگار، سهل است ۵ - یا مگو آن چه می‌نخواهی کرد یا وفا کن به آن چه می‌گویی دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰۳۹، ۱۰۴۳، ۱۰۵۳ و ۱۰۵۷.
داستان یک مثل📚📚📚 نه خانی آمده، نه خانی رفته! مردی، خربزه‌ای خرید تا به خانه بَرَد. در راه، وسوسه در دلش راه یافت که خوب است خربزه را ببُرم و به رسم خانان، گوشت آن را بخورم و باقی را در کنار راه اندازم تا عابران، گمان کنند خانی از این جا گذشته، گوشت خربزه را خورده و پوستش را به دور انداخته است. به این نیت، گوشت خربزه را خورد. خواست پوست آن را به کنار راه بیندازد، گفت: خوب است پوست آن را نیز گاز بزنم تا عابران گمان کنند خان، نوکری هم داشته است. پوست خربزه را گاز گرفت و خواست پوست نازک آن را به زمین اندازد، باز وسوسه در دلش ایجاد شد و هوس خوردن پوست کرد و با خود گفت: اصلاً خوب است پوست خربزه را هم بخورم تا مردم، گمان کنند که نه خانی آمده و نه خانی رفته است. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۹۵۴.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - آتش، اول خودش را می‌سوزاند. ۲ - آدم ، از سنگ سخت‌تر است و از گُل، نازکتر. ۳ - آدم باید به اندازه‌ی دوکش، پنبه بردارد. ۴ - آدم باید جایی جیک‌جیک بکند که بلبل نباشد. ۵ - آدم حریص، همیشه محروم است. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰، ۱۴، ۱۵ و ۲۰.
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - آدم را توی چاه بیندازند؛ از راه نیندازند. ۲ - آدم گرسنه، نان سنگک خواب می‌بیند. ۳ - آدمی‌زاده، همنشین‌طلب است (سنایی) ۴ - آفتاب را زیر سبد نمی‌توان پنهان کرد. ۵ - آفرین باد بر آن کس که حیایی دارد (سلمان ساوجی) دوازده‌هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۲۱، ۲۵، ۳۰، ۴۰ و ۴۲.