تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین میکند، آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا میکنم هر شب
تماشاییست پیچ و تاب آتش، آه خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها میکنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم در روزن مهتاب
حضورم را زچشم شهر حاشا میکنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
#محمدعلى_بهمنی
از نگاه روی تو، دل سیر میگردد مگر
آخر آدم با تو باشد، پیر میگردد مگر
با نگاهی قلب من را کردهای مالِ خودت
شهر با یک حملهای تسخیر میگردد مگر
لحظهی دیدارِ عکست نیز خشکم میزند
بی طناب، این دست و پا زنجیر میگردد مگر
عاشقم باشی نباشی، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظهای تغییر میگردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر میگردد مگر...!!!
#حسنفیس
#محمدعلی_بهمنی
از خانه بیرون می زنم اما كجا امشب
شاید تو می خواهی مرا در كوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
می دانم اری نیستی اما نمی دانم
بیهوده می گردم بدنبالت چرا امشب ؟
هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
ایكاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشكن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام كوچه ها را یك نفس هم نیست
شاید كه بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمی آرم تو كه می دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چگونه سركنم بی ماجرا امشب
#محمدعلی_بهمنی
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو سرودن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تو را کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
#محمدعلی_بهمنی
گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئلهها را
#محمدعلی_بهمنی
Homayoun Shajarian4_5918092886640955543.mp3
زمان:
حجم:
9.53M
🍂♥️
گویی تو اتفاق میافتی
و من
دچار میشوم ...!
#محمدعلی_بهمنی
♡
گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئلهها را
#محمدعلی_بهمنی
همایون شجریان=چه آتش ها4_5764976417775291666.mp3
زمان:
حجم:
6.89M
تصنیف #چه_آتش_ها
خواننده #همایون_شجریان
آهنگساز #علی_قمصری
شعر #محمدعلی_بهمنی
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب...
زمان:
حجم:
630.9K
با پایِ دل قدم زدن آن هم كنارِ تو
باشد كه خستگی بشود شرمسارِ تو
در دفترِ هميشهی من ثبت میشود
اين لحظهها عزيزترين يادگارِ تو
از هرطرف نرفته به بُنبست میرویم
لعنت به روزگارِ من و روزگارِ تو
تا دست هيچكس نرسد تا ابد به من
میخواستم كه گُم بشوم در حصارِ تو
احساس میكنم كه جدايم نمودهاند
همچون شهابِ سوختهای از مدار تو
آن كوپهی تُهی منم، آری كه ماندهام
خالیتر از هميشه و در انتظارِ تو
اين سوتِ آخر است و غريبانه میرود
تنهاترين مسافرِ تو از ديارِ تو
هرچند مثل آينه هر لحظه فاشتر
هشدار میدهد به خزانم، بهارِ تو
اما در اين زمانه عُسرت، مسِ مرا
ترسم كه اشتباه بسنجد عيارِ تو
✍#محمدعلى_بهمنى
دکلمه👇
#فاطمهدستجردی
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
💐🌻💐🌻
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلهای نیست من و فاصلهها همزادیم
#محمدعلی_بهمنی
#روحشون_شاد🖤
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشهٔ من ثبت میشود
این لحظهها، عزیزترین یادگار تو
تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من
میخواستم که گم بشوم در حصار تو
احساس میکنم که جدایم نمودهاند
همچون شهاب سوختهای از مدار تو
آن کوپهٔ تهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
این سوت آخر است و غریبانه میرود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو
هر چند مثل آینه هر لحظه فاشتر
هشدار میدهد به خزانم بهار تو
اما در این زمانه عسرت مس مرا
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو
از هر طرف نرفته به بن بست میرسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو
#محمدعلی_بهمنی
4_5954304275604575617 (1).mp3
زمان:
حجم:
6.65M
🔺تو را گم میکنم هر روزُ
پیدا میکنم هر شب...
شاعر: محمدعلی بهمنی
دکلمه: #محمدعلی_بهمنی
#دکلمه