عباس، مشک را بر دوش می اندازد، دو دست به زیر آب می برد و فرا می آرد، تا پیش روی چشم.
عجبا! این تصویر اوست در آب یا حسین؟!
این درست همان لحظه ای است که عباس یک عمر برای رسیدن به آن تلاش کرده است؛ اینکه در آینه نیز جز تصویر حسین نبیند.
اکنون دیگر چه نیازی به آب؟!
دستهایش را باز میکند و آب را به شریعه بر می گرداند. دل به حکم امام عشق می سپارد و سپاه عقل را مضمحل می کند.
📚از #کتاب سقای آب و ادب | نوشتهی #مهدی_شجاعی
@Shere_farsi