eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
81 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
12.8هزار ویدیو
707 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای نحوی و کشتیبان از مثنوی مولوی آن یکی نحوی به کشتی درنشست رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست گفت: هیچ از نحو خواندی؟ گفت: لا گفت: نیمِ عمر تو شد در فنا دل‌شکسته گشت کشتیبان ز تاب لیک، آن دم کرد خامُش از جواب باد، کشتی را به گردابی فکند گفت کشتیبان بدان نحوی بلند: هیچ دانی آشنا کردن؟ بگو گفت: نی، ای خوش‌جوابِ خوب‌رو گفت: کلّ عمرت ای نحوی فناست زان که کشتی، غرق این گردابهاست محو می‌باید، نه نحو این جا بدان گر تو محوی، بی‌خطر در آب ران لغات: نحوی: عالم به علم نحو، متخصص دستور زبان. لا: نه. آشنا کردن: شنا کردن. مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر اول، ص ۱۷۲.