حقوق مسلمانی
از کیمیای سعادت محمد غَزّالی
حق اول، آن که هر چه بر خویشتن نپسندد، به هیچ مسلمان نیز نپسندد.
حق دوم، آن که هیچ مسلمان، از دست و زبان وی نرنجد. رسول (ص) فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان، از دست و زبان وی آسوده باشند.
حق سوم، آن که بر هیچ کس تکبّر نکند که خدای تعالی ، متکبّران را دشمن دارد.
حق چهارم، آن که سخن هیچ نَمّام بر هیچ مسلمان نشنود.
حق پنجم، آن که زبان از هیچ آشنا باز نگیرد بیش از سه روز که رسول(ص) میفرماید: حلال نیست از برادر مسلمان، بیش از سه روز زبان باز گرفتن.
حق ششم، آن که با هر که باشد، نیکویی کند که در خبر است: نیکویی کن با هر که توانی. اگر آن کس اهل آن نباشد، تو اهل آنی.
حق هفتم، آن که پیران را حرمت دارد و بر کودکان، رحمت کند.
حق هشتم، آن که با همهی مسلمانان، روی خوش دارد و پیشانی گشاده دارد.
حق نهم، آن که هیچ مسلمان را وعدهی خلاف ندهد.
حق دهم، آن که حرمت هر کسی به درجهی وی دارد. هر که عزیزتر بوَد، وی را در میان مردمان عزیزتر دارد.
حق یازدهم، آن که هرگاه دو مسلمان با یکدیگر به وحشت باشند، جهد کند تا میان ایشان آشتی افکند.
حق دوازدهم، آن که همهی عیبهای مسلمانان پوشیده دارد.
حق سیزدهم، آن که از راه تهمت دور باشد تا دل مسلمانان را از گمان بد و زبان ایشان را از غیبت، صیانت کرده باشد.
حق چهاردهم، آن که اگر وی را جاهی باشد،شفاعت دریغ ندارد در حق هیچ کس.
لغات:
نمام: سخنچین. زبان باز گرفتن: حرف نزدن، قهر کردن. وحشت: دوری، اختلاف. شفاعت: میانجیگری.
با تلخیص به نقل از کیمیای سخن، دکتر مرتضی چرمگی عمرانی و نعمت الله پناهی، انتشارات سخن، ۱۳۹۱، ص ۱۴۴ - ۱۴۶.
#کیمیای_سعادت
#محمد_غزالی
#حقوق_مسلمانی