💠پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمود:
🔹روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اعمالش رابه اومى دهند،اماحسنات خودرا در آن نمى بيند.
🔹عرض مى كند:الهى!اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم!
به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت.
🔹 سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند.
عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!
گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
📚جامع الأخبار، ص ۴۱۲
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
💐شهید مدافع حرم حمید تقوی فر
🕊شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 🕊️🌹
بهترین ها برای بقیه باشه ...!
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🔸شهیدی که به شهرت پشت پا زد.
کاپیتان تیم ملی جوانان واترپلوی ایران و عضو تیم ملی بزرگسالان جمهوری اسلامی ایران، معروف به ماهی طلایی، در آن سال ها تیم واترپلوی ایران، از تیم های مطرح آسیا بود و چند سال قبلش قهرمان آسیا شده بود و این شهید هم خیلی بازیکن مشهور و آینده داری بود، مجلات و روزنامه ها مرتب عکسش را چاپ می کردند و لقب ماهی طلایی را به او داده بودند با این موقعیت ممتاز در حالی که میتوانست مهاجرت کند و به بهترین تیم های اروپایی برود، ولی پشت پا به شهرت و موقعیتش زد و داوطلبانه راهی جبهه شد.
🌷شهید حسن نوفلاح🌷
شهادت: فکه، عملیات والفجرمقدماتی
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران قطعه ۲۸، ردیف ۸۵، شماره ۲
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
پیرمردی با پسر، عروس و نوهی پنجسالهاش زندگی میکرد. دستان پیرمرد میلرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی میتوانست راه برود. شبی هنگام خوردن شام، غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را به زمین انداخت و شکست.
پسر و عروسش، از این خرابکاری پیرمرد ناراحت شدند و گفتند: باید دربارهی پدربزرگ کاری کنیم؛ وگرنه، تمام خانه را به هم میریزد. آنها یک میز کوچک در گوشهی اتاق گذاشتند و پیرمرد مجبور شد به تنهایی غذا بخورد. بعد که یک بشقاب و یک لیوان از دست پدربزرگ افتاد و شکست، دیگر مجبور بود غذایش را در کاسهی چوبی بخورد.
یک روز عصر، پدر متوجه پسر پنجسالهی خود شد که داشت با چند تکه چوب، بازی میکرد. پدر رو به پسرش کرد و گفت: پسرم، داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرینزبانی گفت: دارم برای تو و مامان، کاسهی چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید، توش غذا بخورید! سپس تبسمی کرد و به کارش ادامه داد. از آن روز به بعد، همهی خانواده با هم سر یک میز غذا میخوردند.
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍ امام صادق عليه السلام: اگر دوست دارى كه خداوند، عمرت را زياد كند، پدر و مادرت را شاد نما
📚بحارالأنوار جلد۷۴ صفحه۸۱
امروز جمعه
۷ دی ماه
۲۵ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۷ دسامبر ۲۰۲۴
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🌹پيامبر اکرم (ص) 🌹
⚠️سه گناه است كه كيفرشان در همين دنيا مى رسد و به آخرت نمى افتد:
⚡️ آزردن پدر و مادر
⚡️زورگويى و ستم به مردم،
⚡️ ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران
📚الأمالی المفيد
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۳ شهید از سادات در یک قاب
🔹شهیدان دکتر سید ابراهیم رئیسی، سردار سید رضی موسوی و سردار سید مهدی موسوی
🔹 اردیبهشت ۱۴۰۲/ فرودگاه دمشق
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
تــو را
خـدا به زمـین
هدیه داده ...
چـون بـاران
که آسمان و زمیـن را به هم بیامیزی . . .
🌷شهید سیدسجاد خلیلی🌷
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوان شیعه لبنانی با پدر و مادر مسیحی
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
✍️مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی آفریقایی (سیاهپوست)، در گوشهای نشسته است.
به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد،
برای همه کسانی که اینجا هستند غذا میخرم،
غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!
گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز زن آفریقایی...
زن سیاهپوست به جای آن که مکدر شود، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت،
تشکّر میکنم...
مرد ثروتمند خشمگین شد.
دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت،
این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن آفریقایی که در آن گوشه نشسته است.
دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن آفریقایی را مستثنی نمود.
وقتی کارش تمام شد و غذا به همه داده شد،
زن آفریقایی لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت، سپاسگزارم.
مرد از شدت خشم دیوانه شد.
به سوی گارسون خم شد و از او پرسید:
این زن سیاهپوست دیوانه است؟
من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبانی شود از من تشکر میکند و لبخند میزند و از جای خود تکان نمیخورد.
گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت، خیر قربان.
او دیوانه نیست.
او صاحب این رستوران است.
«شاید کارهایی که دشمنان ما، در حق ما میکنند نادانسته به نفع ما باشد»
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🌱 پيامبر خـدا صلى الله عليه و آله
أ لا اُخبِرُكُم بخَيرِ أخْلاقِ أهلِ الدُّنيا و الآخِرَةِ؟ قالوا: بلى يا رسولَ اللّهِ، فقالَ: إفْشاءُ السّلامِ في العالَمِ.
آيا شما را از بهترين اخلاق اهل دنيا و آخرت خبر ندهم؟ عرض كردند: بفرماييد، اى رسول خدا؛ حضرت فرمود: سلام كردن به همگان.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📚 بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
✨﷽✨
🟢 پیام پرمحتوایی به نام «سلام کردن» که به ابعاد آن کمتوجهی میشود
اسلام براى هنگام برخورد كردن افراد با يكديگر شعارى وضع كرده است كه از خود اسلام است، قبل از اسلام نبوده و ابتكار خود اسلام است: سلام، سلام عليكم.
آیا در ميان همه شعارهايى كه افراد و ملتها در برخورد با يكديگر دارند، از سلام و سلامٌ عليكم شعارى پرمعنىتر و عاليتر و مترقىتر پيدا میکنيد؟ آخر چه از اين عالیتر؟ دو نفر به همديگر مىرسند، اعلام سِلم و سلام با يكديگر مىكنند. مىگويد سِلم بر تو، سلامت و صفا براى تو آرزو مىكنم.
اين اعلام صلح و صفاست از يک نظر. اسلام دين صفا و صلح و خير است، دين اخوّت و برادرى است. سلام کردن يعنى من برادر تو هستم و تو برادر من هستى و من براى برادر خودم آرزو مىكنم (تعبير آرزو هم غلط است، بلکه دعا مىكنم صحیح است، آرزوى مسلمان دعاست) یعنی دعا می كنم سلامت و تندرستى را، سلامت روحى، سلامت اجتماعى، سلامت جسمى، انواع سلامتها را.
📝 استاد مطهری، پانزده گفتار، ص۱۹۲ (با تلخیص)
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
✍ خاطره از شهید محمدمهدی لطفی نیاسر
🌷اولین بار که شهید رو دیدم میخواستم محل کارم رو جابجا کنم، مهدی جان گفت میایی پیش من و نیروی من بشی؟
اول کمی برام سنگین بود، چون فاصله درجه من و مهدی جان زیاد نبود؛ اما گفتم باشه.
رفتم و شدم نیروی مهدی جان. بعد از یک مدت میخواستن تشویقمون کنن و دیدم مهدی کمی تو فکره.
بعد فهمیدم رفته پیش رئیس و گفته نادر باید بعد من مسئول اینجا باشه و باید به اندازه من تشویق بشه. اول کمی رئیس ناراحت شد اما بعد فهمیدم هرجا نشسته گفته مدیران باید از مهدی یاد بگیرن و از نیروشون حمایت کنن.
این کار مهدی رهبری هست نه مدیریت.
واقعاً مهدی جان در مقیاس خودش یک رهبر بود."🌷
✍ راوی:همرزم شهید
#محمدمهدی_لطفی_نیاسر
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
📸 تصویر شهید مجتبی شهیدی تختی، رئیس پلیس اطلاعات بندر لنگه که دیشب در حادثه تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
✍ پیش بینی شهادت
( از خاطرات شهید)
شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی میکردیم،
جواد گفت: بچهها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم:
«جواد نکنه داری شهید میشی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم.
همه لحظهای سکوت کردند. یکی از بچهها دوربین آورد و گفت:
«بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم،
فردا جواد شهید شد.
🌷 #شهید_جواد_الله_کرم🌷
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🔸 فرازی از وصیتنامه
سفارش مینمایم که فریب جوسازیهای دشمنان این خاک و اسلام ناب محمدی (ص) را نخورید و در خط ولایت باشید و از امام عزیزم، امام خامنهای (مدظلهالعالی) حمایت کامل و جامع نمایید، مبادا از خط ولایت فقیه خارج شوید که من شهادت میدهم که شما از خط اهل بیت خارج شدهاید.
🌷شهید محمد احمدی جوان🌷
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
?#من_زنده_ام 🌹
#قسمت_صد_و_هفتم
فاطمه نجاتی آمد و چند ضربه به شیشه ی بخش زد و گفت: نمی خوای بچه ها رو ببینی نسیبه خیلی سراغت رو میگیره.
در یک فرصت کوتاه از بخش بیرون آمدم و خودم را به جمع بچه ها رساندم. آنجا تنها جایی بود که بچه ها حال و هوای دیگری داشتند و توی عالم خودشان بودند همه ی مردم با شنیدن آژیر قرمز حمله ی هوایی توی سنگرها و پستوها می رفتند ولی این بچه ها بر عکس می ریختند توی حیاط و با تیر کمانهای دستی شان آسمان را نشانه می رفتند و هورا می کشیدند.
مرگ و زندگی برایشان یک رنگ داشت چند نفرشان کمی گرفته و دمغ بودند. فکر کردم لابد نگران خانواده شان هستند، با این حال علت دمغ بودنشان را پرسیدم یکی از آنها گفت از شانس بدمون امسال که روپوش و کفش و کتاب و دفترمون رو به راه بود و میخواستیم مثل بچه های پدر و مادردار بریم مدرسه و کفشای نو و لباسای اتو کشیده مون رو تن کنیم و تو گوش بچه پولدارا بزنیم و براشون قیافه بگیریم از آسمون و زمین سنگ و آتیش می باره با این شرایط تمام مدت روپوشها تنشان بود و کفش ها پایشان و کیف روی دوششان و توی حیاط بدو بدو می کردند.
بودنشان در شهر و در آن موقعیت جز نگرانی و دلواپسی چیز دیگری به همراه نداشت با سید صحبت کردم که چون فصل مدرسه است و بچه ها باید به مدرسه بروند، آنها را از شهر خارج کنید ماندن بچه ها در شهر بسیار خطرناک بود. تنها کسی که کنار بچه ها مانده بود عموسیدشان بود. هنوز به برکت هلال احمر و حضور سید چیزی برای خوردن گیر بچه ها می آمد. مردم عادی در هیولای جنگ دست و پا میزدند و همه درگیر دفاع بودند اما سید هنوز یاد بچه ها بود به همراه سید برای طرح موضوع بچه های پرورشگاه سراغ برادر سلحشور در فرمانداری رفتیم. توی مسیر با هر گامی که بر می داشتم میدیدم جنگ چگونه یک باره به زندگی مردم هجوم آورده و همه را غافلگیر کرده است. هر روز که میگذشت یک مشکل به مشکلات مردم اضافه میشد؛ بی برقی بی آبی گرسنگی، ترس، مریضی تنهایی و وحشت مغازه ها همه ی موجودیشان را یا مجانی می دادن یا به کمترین بها می فروختند صف نان و بنزین امان مردم را بریده بود.
وقتی رسیدیم فرمانداری، آقای مهندس با تمانقلیچ که سخت مشغول ساماندهی و کنترل شهر بود گفت در همین صحرای محشر عده ای از خدا بی خبر شبونه خونه ها و مغازه های مردم رو غارت میکنن
فرماندار تلاش می کرد تا پایان جنگ جان و مال مردم در امان بماند. شبانه روز کار می کرد. او منتظر بود که جنگ زودتر تمام شود. تا شیشه های شکسته و دیوارهای فروریخته ی خانه های مردم را از نو بسازد.
برادر سلحشور که نگرانی و دلایل ما را شنید گفت: می دونید که رئیس آموزش و پرورش آبادان آقای صالحی و تعدادی از همکاراش شهید شدن. بعضی مدارس هم که خراب شدن حتی اگه توی همین ماه جنگ تموم بشه، مدارس با تأخیر باز میشن بهتره اول با شهرهای امن هماهنگی بشه تا پرورشگاه یا سازمانی مسئولیت این بچه ها رو قبول کند، بعد اونا رو اعزام کنیم.
بالاخره بعد از چندین تماس موافقت پرورشگاه شیراز مشروط به اینکه مربیانشان هم با آنها همراه باشند گرفته شد چون قرار شده بود ماشینهایی که از شهر خارج می شوند تحت کنترل و نظارت باشند، نامه هایی به عنوان حکم مأموریت به من و سید و دیگر همراهان داده شد. نامه ی مأموریت را توی جیبم گذاشتم.
بچه ها خوشحال با همان روپوش و کفش و کیف و یک پلاستیک که پیژامه و پیراهنشان در آن بود و حکم ساک سفرشان را داشت، سوار اتوبوس شدند. از خواهران شمسی بهرامی پروانه آقا نظری، فاطمه نجاتی اشرف شکوهیان سیده زینت صالحی و از برادران احمد رفیعی و علی صالح پور به عنوان مربی دائمی آنها در شیراز، با ما همراه شدند.
از همان اول بسم الله بچه ها سر کنار پنجره نشستن دعوایشان شد. با وساطت عموسید قرار شد تا ماهشهر نوبتی بنشینند و از آنجا به بعد شهر به شهر جایشان را با هم عوض کنند. بعضی پسر بچه ها تیر کمانهایشان را هم آورده بودند و می گفتندما میخواهیم میگهای عراقی را با تیر کمان بزنیم برادر سید و رفیعی کنار دو تا از بچه ها که مثل خروس جنگی بودند نشستند و ما هم کنار دخترها نشستیم و راه افتادیم.
بین راه سید گفت:ممکن است پلیس راه اجازه ی خروج ندهد.بهتر است اول برویم فرمانداری هم نامه ی خروج ماشین به سمت شیراز را وهم مقداری پول و آذوقه برای شام بگیریم.
بین راه توپخانه ی عراق جاده را به شدت زیر آتش گرفته بود. به سختی از آن منطقه عبور کردیم.
با یک بقچه نان و چند قالب پنیر و صد و بیست بچه که آنها را در چهار اتوبوس تقسیم کرده بودیم راه افتادیم برای بچه ها دیدن شهر بمباران شده و خمپاره خورده سنگربندیهای سر کوچه و خیابانها و در و دیوارهای زخمی مثل یک فیلم سینمایی جنگی بود آنها هیجان زده صحنه ها را تماشا می کردند بین راه دائماً یا لقمه ی نان و پنیر میگرفتند یا آب میخواستند یا دنبال سرویس بهداشتی میگشتند .
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
نمیتوانی هر روز، خودِ کهنهات را
به جهان بدهی
و انتظار داشته باشی جهان برای تو تازه شود.
شما نیز مرتباً باید در خود تحول ایجاد کنید.
شب خوش 💫⭐️💫
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
✧ پیامبر اکرم (ﷺ) :
هر كه نه به قصد نياز خواهى بلكه به نيّت ديدن برادر مؤمن خود به خانه او رود ، از ديدار كنندگان خدا انگاشته شود و بر خدا است كه ديدار كننده خود را گرامى دارد .
📗بحار الأنوار : ج۷۷ ص ۱۹ح۱۱ .
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
♥️ #امام_صادق_عليهالسلام :
جلوی چشم مردم، صدقه نده تا تو را ستایش کنند. زیرا اگر چنین کنی، پاداش خود را فقط در دنیا گرفته ای نه در آخرت. بلکه طوری پنهانی، با دست راستت صدقه بده، که حتی دست چپت هم خبردار نشود.
زیرا آن کسی که به خاطر او پنهانی صدقه میدهی، پاداش تو را آشکارا خواهد داد.
📗بحارالانوار جلد ۷۸ صفحه ۲۸۴
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🔻وقتی شهید پورجعفری جان حاج قاسم سلیمانی را نجات داد
▪️نقل از سردار شهید حسین پورجعفری: روزی در مکانی مستقر بودیم، وقت نماز شد گفتم حاج قاسم بهتر است برویم، اینجا امن نیست نماز را جای دیگری میخوانیم، حاجی به اصرار نماز ظهر را خواند، اما هرجور بود حاجی را متقاعد کردم نماز عصر را جای دیگری بخوانیم. سوار ماشین شده و از آنجا دور شدیم، بعد از گذشت پنج دقیقه طی یک تماس تلفنی متوجه شدیم مکان جلسه که در آنجا حضور داشتیم طی حمله انتحاری توسط یک خودرو داعشی به هوا رفته است.
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
🔴 عارف ۱۶ ساله
اومد گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون.
بیست الی بیستوپنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب میخونه و زار زار گریه میکنه!
بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصفجون کردی، میخواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و میخوام داروهام رو بخورم؟!
برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم!
#ﺷﻬﯿﺪ_عباس_ﺻﺎﺣﺐﺍﻟﺰﻣﺎﻧﯽ
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی 🕊️🌹
اگر درد و دل داشتید
ویا خواستید مشورت بگیرید....
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
آغـوشِ تو ای دوسـت
دَرِ باغ بهشـت است ...
یک شــب به درآی از خود و
بر مـن بِگُشایـش ..
نشسته: شهید احمدی🌷
🌷شهید ملاسلیمانی ،فرمانده گردان فتح
عملیات بیت المقدس
اردیبهشت ۱۳۶۱
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ذکر گنجی از گنجهای بهشته و ۷۲ نوع گرفتاری و مریضی و درماندگی رو شفا میده
#استاد_فرحزاد
#خادمة_الشهداء
🧕@golchinemarefat💐🌺💐