مداحی_آنلاین_مرد_بیمار_و_دیدار_با.mp3
2.71M
سلام،روز خوش.
گنجشکی به خدا گفت:
لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم
سر پناه بی کسیام بود
طوفان تو آن را از من گرفت!
کجای دنیای تو را گرفته بودم؟
خدا در جواب گفت:
ماری در راه لانه ات بود
تو خواب بودی، باد و باران را گفتم
لانه ات را واژگون کند
آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
چه بسیار بلاها که به واسطه
محبتم از تو دور کردم و تو
ندانسته به دشمنیام برخواستی!
مردی به قصرها و خانههای زيبا مینگريست.
به دوستش گفت: وقتی اين همه
اموال رو تقسيم میکردند ما كجا بوديم؟
دوست او دستش را گرفت
و به بيمارستان برد و گفت:
وقتی اين بيماریها رو
تقسيم میکردند، ما كجا بوديم؟
خدايا حُکم و حِکمت در دست توست!
واسه داده ها و نداده هات شُكر
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍کلیپی زیبا و دلنشین از سوره الرحمن و زیبایی های طبیعت و میوه هایش که هوش از سر می رباید
هر چی به آدما بیشتر فرصت میدی که نشون بدن قضاوتت اشتباه بوده مطمئن ترت میکنن .
آدمها رو ذخیره نکنیم برای روزهای مبادا !
اگر برای کسی نصفه و نیمه ایم
و او تمامش را برایمان خرج میکند
توی آب نمک نخوابانیمش !
هی بگوییم اگر هیچکس نباشد
این آدم هست که تمامِ خودش را پای من میگذارد ..
آدمها یک روز ته میکشند !!
بی اینکه بفهمید ..
زمانی به خودتان میآیید
که دیگر هیچ راهی برای بازگرداندن آدمی نیست
که احساسش را
صادقانه خرجتان کرده بود ... !
برای قدر شناسی ، تشکر کردن لازم نیست
همین که یکاری نکنی طرف پشیمون بشه کافیه .
دلتنگ تو هستم که دلم کرده هوایت
شک نیست، مرا میکشد این درد نهایت
تا چند لب پنجره ها کز کنم از غم
با پنجره ها از تو کنم حرف و حکایت
هی باخود وبا این دل تنگم بزنم حرف
خالی شود از غصه به دل یکسره جایت
ای کاش که این حنجره خاموش بماند
فریاد سکوتم برسد تا به صدایت
با خنده بریدی دل و با گریه دویدم
گفتی به من خسته همین است سزایت
دیوار به دیوار فقط کوچه ی بن بست
از دست من مست ببین کرده جدایت
امشب به تو از درد دلم گفتمت ای عشق
لب با تو ولی باز نکردم به شکایت
تا زنده ام امروز بیا باش ، که فردا
یک مشت فقط خاطره مانده است برایت
C᭄
یوقتا بی هوا برو بهش بگو :
«زندگی بدون اون برات جهنمی بیش نیست!
و بذار خوب بدونه که وجودش
چقدر تو زندگیت مهمه !♥️
و بذار حس کنه چقدر بودنش تو زندگیت ،بایده.
آدما هم همیشه با ابراز علاقه نمیرن ،
یوقتا از نشنیدنه که میزارن میرن👌
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست!
خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست...
برکه بودم،رود بودی ... ما ندانستیم که
ارتباط یک غریبه با مسافر،خوب نیست!
دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش،
زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست...
زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که
حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست!
فاش میگویم که چشمت را پرستیدم ... ولی
اعتراف یک مسلمان پیش کافر ، خوب نیست
بعد تو این کوچه دیگر،کوچه ی سابق نشد...
حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست!