🚘باغات روستای آوه الموت ، قزوین

میدونستی که باید به یه نفر خاص متعهد باشین! هر روز در راستای هدفتون حداقل یه قدم بردارید. آدم های منفی رو نادیده بگیرید. ورودی های مغزتون رو کنترل کنید. برای سلامت روحتون چند دقیقه شکرگزاری کنید. پولتون رو، و از همه مهمتر وقتتونون توی هر اکیپی و گروهی هدر ندید. برای سلامت جسمتون پیاده روی کنید، ورزش کنید. برای بهتر شدن خودتون و رسیدن به خواسته هاتون بجنگید، سخت تلاش کنید، زمین بخورید و دوباره بلند شید و ادامه بدید! این دنیا دیگه زمان برای تلف کردن به ما نمیده!؟

بعضی کارها مردانه است! باید قبول کرد مثلِ دوست داشتن یک زن

❥❥‌‎‌‌❥❥❥❥‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌♥️ℒℴνℯ♥️‌‌‎‌‎‌❥❥❥❥❥❥‌‎‌‌ #تیرماهی های عزیز #تولدتون❣ مبارک🎂🎂💞 #تولدت مبارک💞❣ ٠٠••●●❥❥❥❥🔴 ٠٠••●●❥❥❥❥🔴 ٠٠••●●❥❥❥❥🔴

تالاب بین‌المللی چُغاخور بختیاری، در شهرستان بروجن استان چهارمحال_و_بختیاری قرار داره. این تالاب یکی از تالاب‌های کنوانسیون بین‌المللی رامسره و در فهرست مناطق مهم پرندگان هم به چشم می‌خوره. اینجا در دامنه ارتفاعات برآفتاب و کلار قرار داره. عمق آبش در مواقع بارندگی و پرآبی به شش متر می‌رسه. اعتدال هوا در "تابستان" یکی از جذابیت‌های تفریحی این ناحیه‌ست. منابع آبی تالاب عمدتاً از طریق نزولات جوی و چشمه‌های حاشیه کوه کلار تأمین می‌شه. اینجا پر از ماهی‌ها و پرندگان زیبا و دیدنیه. 👌 اگر به اینجا سر زدید، می‌تونین دورش قدم بزنید (البته قسمتیش رو 😁 چون خیلی بزرگه) و از سکوت و طبیعت و مناظر بی‌نظیر اطرافش لذت ببرید. می‌تونید قسمتی‌‌اش رو قایق‌سواری هم بکنید و بیشتر لذت ببرید. ‌

این کلیپ را گوش بده اولین نفری که اومد توی ذهنت به نظر من خوشبخت ترین میباشد

ای گل ناز من #افتخاری

بروز ترین کلیپ.ها واهنگ.ها. متن های عاشقانه.انگیزشی،آشپزی ،طنز و مطالب حقوقی و حال خوب کن در. #کانال_گلچین_تاپ_ترینها @golchintap

📝 غم‌انگیزترین قسمت رابطه اونجاست که حسین صفا میگه: «تصورم از تو دودِ هوا شد رفت...» @golchintap

📝 دختر، زودتر راه می رود زودتر به تکلم می افتد زودتر به سن تکلیف می رسد اصلا انگار از همان اول، عجله دارد انگار هیچ وقت برای خودش وقت ندارد حتی بازی هایش، رنگ و بوی جان بخشیدن دارد چنان معصومانه عروسکش را در آغوش می فشارد؛ گویی سال هاست طعم شیرین مادری را چشیده است. دختر بودن یعنی همیشه عجله داشتن برای رساندن محبت به دستان دیگران دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند دل رحم می شوی؛ حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند دختر که باشی زود می رنجی، زود می بخشی، زود می گریی، زود می خندی تو مامورِ احساس، روی زمین هستی! بی تو و بازیگوشی هایت جهان می میرد دختر جان! 👤 #ناشناس @golchintap

📝 چیکار کنیم که شریک عاطفی‌مون بیشتر و بهتر حرف‌مون رو بخونه؟! + دکتر گاتمن از دانشگاه واشنگتن خیلی قشنگ به این سوال جواب داده. ایشون میگه... ‌ + آدم‌ها وقتی شروع به تغییر می‌کنن که حس کنن همونطور که هستن پذیرفته شدن و دوست‌‌شون دارن و وقتی یه آدم به این نتیجه برسه که مورد نفرت و قدرنشناسی قرار گرفته، توانایی تغییر رو از دست میده.. + فرض کنید سر ماجرای رانندگی با سرعت بالا شما شونصد بار به همسرتون گفتید که "تو خیلی راننده بی‌دقتی هستی و همین روزاست که یا خودت رو به کشتن بدی یا ما رو. یه ذره نمی‌تونی آروم‌تر بری!، خستم کردی. اَه"… + اما می‌بینید که بعد از صدبار گفتن و سرزنش کردن ذره‌ای تغییر تو رفتار طرف مقابل‌تون ایجاد نشده. چرا!؟ + چون طبیعت آدمی این شکلیه که وقتی حس کنه یه نفر بدون درک کردن اون می‌خواد نصیحتش کنه، نصیحت رو پس می‌زنه و تو این جور مواقع ناخواسته یه گوشش در میشه و یه گوشش دروازه. پس چه باید کرد!؟ + ایشون میگه خط پایان این سرزنش تکراری، اینه که قبل از درخواستت، باید یه کاری کنی که طرف مقابلت حس کنه که تو اون رو میفهمی و اون توصیه‌ت از روی دوست داشتنه، نه تحقیر کردن. یعنی چه شکلی!؟ + یعنی دفعه بعد به جای گفتن "خسته شدم از این کارات" بیا بگو؛ می‌دونم که تا چه حد از رانندگی با سرعت لذت می‌بری، منتهی وقت‌هایی که با سرعت میری من بهم می‌ریزم و عصبی میشم، میشه آروم‌تر بری!؟... شاید گفتن این دومی خشمت رو اونجوری که دلت می‌خواد خالی نکنه، اما موثرتره. چون آدم‌ها دوست دارن که از طرف شریک عاطفی‌شون پذیرفته بشن. پس وقتی شریک عاطفی‌ت میدونه که انجام کاری که می‌خوای باعث میشه بیشتر تاییدش کنی، احتمال تغییر رفتارش هم بیشتر میشه... خلاصه که جناب مولانا به حق فرمودن؛‌ ”دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد“. 👤دکتر امانی @golchintap

📝 پدرم هیچ‌وقت از من نپرسید که عاشق شده‌ام یا نه. ولی یک بار خودم به او گفتم. یکی از دفعه‌هایی که عاشق شده بودم و عشقم شدیدتر بود و داشتم می‌مُردم، پنج تا تجدیدی آوردم. پدرم گفت چرا تجدید شدی؟ گفتم عاشق شدم. گفت این عشق‌ها که عشق نیست.. ولش کن، حیف توئه. فقط همین. برای منِ عاشق که داشتم می‌مُردم، که آنقدر عشقم زیاد بود که درسم را فراموش کرده بودم و پنج تا تجدید آورده بودم و داشتم رفوزه می‌شدم، این برخورد کم بود. دلم می‌خواست بنشیند و با من حرف بزند یا کمکم کند یا بپرسد عاشق کی؟ یا بگوید غلط کردی که عاشق شدی. ولی همان یک جمله را گفت و من هنوز نمی‌دانم کدام عشق‌ها عشق است و کدام عشق را نباید ول کرد و چرا من حیف بودم. با پدرم زیاد حرف نمی‌زدم. مادرم هم با پدرم زیاد حرف نمی‌زد. اصولا ارتباطم با مادرم خیلی بهتر بود. با مادرم همیشه حرف داشتم و با پدرم هیچ‌وقت حرفی نداشتم. نه اینکه بداخلاق باشد، اتفاقا خیلی هم خوش‌اخلاق بود، ولی نمی‌شد با او حرف زد. وقتی با او حرف می‌زدی، احساس می‌کردی داری با دیوار حرف می‌زنی. انگار چیزی در او فرو نمی‌رفت. اگر می‌گفتی ناراحتم، می‌گفت ناراحت نباش. اگر می‌گفتی خوشحالم، می‌گفت چه خوب. اگر می‌گفتی مشکل دارم، می‌گفت حل میشه. اگر می‌گفتی بی‌پولم، می‌گفت بیشتر تلاش کن، و اگر می‌گفتی دارم می‌ترکم، می‌گفت نه… نترک! 👤سروش صحت

تار و نی 🎻آهنگ بی کلام سوزناک 🌺واقعا شنیدنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌

این نوشته سروش صحت خیلی قشنگه👌 دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای کیسه‌ ایست. هول هولکی و دم دستی. برای رفع تکلیف . اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند. دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره نمی‌شود. دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو. این دوستی‌ها جان می دهند برای خاطره‌های دمِ دستی این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان، می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی. فقط نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه ... دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی. باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته، جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی... " زندگی تان پر از دوستان ناب " ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#تلنگر همه ی ما میمیریم. همه ی ما. بدون استثنا، کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه ناگهانی. تمام می شویم... یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند، همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی یشان. حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزار مان. قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند. مغرورانه گفته اند: مگر من اجازه بدم! مگر از روی جنازه ی من رد بشید... و حالا کسی حتی نمی تواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود! قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد. قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند. سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند، از گلوله نترسیده اند و حالا کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند! همه این کینه ها، همه ی این تلخی ها، همه ی این زخم زبان زدن ها، همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم، همه ی این زهر ریختن ها، تهمت زدن ها، توهین کردن ها به هم... تمام می شود. از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم، همه ی ما بدون استثناء، کمی دیرتر... کمی زودتر، یک دفعه، ناگهانی... زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند! .

⭐️خــــداوندا ✨نگـذار که از تو ⭐️فقط نامت را بدانم 💫و نگذار که از تو ⭐️تنها مشق کردن ✨اسمت را به یاد داشته باشم ⭐️همواره 💫در من جاری باش ⭐️همانگونه ✨که خون در رگهایم جاری است ⭐️شبتون آرام و در پناه خدا⭐️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchintap

اذان میگویند