۞﷽۞
یکی از اصحاب حضرت رضا"علیه السلام" می گوید: پول بسیاری به حضور آن حضرت بردم؛ ولی آن حضرت، شادمان نشد؛ من غمگین شدم و با خود گفتم: چنان پولی نزد آن حضرت می برم؛ ولی حضرت شادمان نمی شود؛ امام رضا "علیه السلام" در این هنگام که احساس کرد من چرا غمگین هستم به غلامش فرمود: آفتابه و لگن را بیاور خود آن حضرت روی تخت نشست؛ و به غلام فرمود: آب بریز؛ در این هنگام دیدم از لای انگشتان آن حضرت؛ قطعه های طلا در میان لگن می ریزد؛ در این وقت به من رو کرد و فرمود:
«من کان هکذا لا یبالی بالذی حماته الیه»
کسی که چنین قدرتی دارد که از لای انگشتانش طلا بریزد به پولی که تو برایش آورده ای؛ اعتنائی ندارد تا خشنود شود..
باز دل طالب جانان گردید
مایل شاه خراسان گردید
هشتمین حجت خلاق و دو
منبع رحمت و گنجینه جود
«نشان دادن قدرت مادی به کسی که مقهور دنیا بود»
قال الامام الرضاعلیه السّلام:
همانا فرج"ظهور" و گشايش؛ پس از نوميدى مىآيد..
"بحار الأنوار؛ ج۵۲، ص۱۱٠"
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨عظمت خدا در طبیعت ببین و بدان که یار خوب تمام ماجراست!
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وپایتخت رو اگه هالیود می ساخت😍