11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ رو حتما ببینید
انتظاری که خانمها و آقایان از هم دارند
که دکتر عزیزی با زبان طنز بیان می کند
مواد غذایی که شکم را کوچک میکند:
بادام:
در میان مغزها بادام و گردو جزو بهترین ها برای از بین بردن چربی به خصوص چربی های اطراف شکم و پهلو می باشند.
روغن زیتون:
روغن زیتون روغنی مفید و البته کنترل کننده ی گرسنگی است.
موز:
موزها سرشار از پتاسیم هستند. همچنین غنی از پکتین، ویتامین آ، ب۶، سی، ای و منیزیم است. هر موز در بیشترین حالت دارای ۱۲۰ کالری است. پس توصیه میکنیم هر زمانی که گرسنه شدید، به جای کیک مافین یک موز بخورید، تا از مصرف کالری بیش از حد نیز جلوگیری کنید.
گوجهفرنگی:
گوجهفرنگی حاوی اسیدی است که به کاهش سطح چربی خون شما کمک میکند. همچنین از چاقی جلوگیری کرده و با تجمع چربی چربی اطراف شکم مبارزه میکند.
توت فرنگی:
از تاثیر این میوه خوشمزه بر زیبایی و جوانی که بگذریم برای تناسب اندام به خصوص از بین بردن چربی های شکم عالی هستند. روزانه 6 گرم خوردن توت فرنگی بسیار توصیه می شود.
لوبیا:
بله درست است برخلاف عقیده ی بسیاری که لوبیا چاق کننده است در این بخش باید به شما بگوییم که لوبیا به دلیل دارا بودن فیبر و پروتئین شما را به مدت طولانی تری سیر نگه می دارد و نیازی به خوردن میان وعده های دیگر نیست.
کرفس:
کرفس یکی از سبزی هاییست که کمترین میزان کالری را داراست، فقط ۸ کالری! همچنین سرشار از ویتامین سی و پر از کلسیم است. بهترین حالت مصرف آن بصورت خام است. شما میتوانید روزی یک لیوان آب کرفس تازه بنوشید تا وزنتان را به واسطهی آن کاهش دهید.
اسفناج:
اگر ویتامین ها و مواد معدنی موجحود در اسفناج به تنهایی نمی توانند شما را راضی به خوردن ان کنند کوچک شدن شکم حتما شما را مشتاق به خوردن اسفناج خواهد کرد.
چای یخی!:
چای به خصوص چای سبز سرشار از آنتی اکسیدان است و مانع از تجمع جربی ها در اطراف شکم و پهلو می شود. محققان سوئیسی بر این باورند که چای سبز به همراه یخ و لیمو برای از بین بردن چربی های اطراف شکم و پهلو عالی هستند.
آواکادو:
آواکادو میوه ای با ویژگیهای ضد باکتری و ضد قارچ است. این میوه ی استوایی به شما کمک میکند تا وزنتان را حفظ و حافظهتان را تقویت کنید. آواکادو در برابر بیماریهای قلبی از شما دفاع کرده و سطح بالای کلسترول را مدیریت میکند.
در آیورودا هر شخص با يك طبيعت خاص كه به آن "پراكريتي" ميگويند،بدنيا مي ايد .در مسير خودشناسي كامل ،شناخت بدن يك ضرورت بنيادي ميباشد.در واقع پراكريتي دنيا و واقعيت شخصي فرد بر گرفته از هسته خلاق دروني خويش بوجود مي ايد.پراكريتي همان طبيعت بنيادي ذهن و فيزيولوژي را در بر ميگيرد. تيپ هاي بدني در واقع دوشاي غالب هر فرد ميباشد.
@golchintap
🌺🍃
به سیستم کائنات اعتماد کنید؛
آفرینش انسان برای رسیدن به درک خوشبختی و سعادتیست که خداوند در روند هستی قرار داده است، تمام آرزوهایی که در درونتان شکل میگیرد سیر تکاملی شما برای رسیدن به این خوشبختی است و شما باید مهارت چگونگی رسیدن به خواسته هایتان را در این جهان سرشار از زیبایی کسب نمایید، در ابتدا لازم است آنچه را به عنوان آرزو در دلتان جای داده اید را با عشق و امید از جهان درخواست کنید و این همان احساس خواستن آرزوی شماست، این همان احساس لطیفیست که در درونتان جرقه میزند که من این خواسته را میخواهم.
آنگاه که پیام شما به کل کیهان ارسال شد تمام جهان به تکاپو می افتد تا آرزوی شما به زیباترین شکل آماده دریافت شود، این مرحله کار شما نیست این قدم را جهان هستی برای شما بر میدارد، مراحل اول و دوم خلق آرزو در کوتاهترین زمان ممکن به پایان میرسند اما یک مرحله نهایی می ماند و آن دریافت سفارش آماده شده شما از جهان هستی است، آرزوی شما در دستان جهان هستیست، اگر پذیرش دریافتش را داشته باشید، اگر سفارشتان را تایید کنید جهان آنرا به شما تقدیم میکند، هیچ کسی لایق دریافت سفارش شما نیست، آن آرزو شایسته و حق الهی کسی است که برای درخواستش زمان گذاشته است، همه آرزوها مقدس هستند و عشق به رسیدن آرزو چیزی نیست که جهان آنرا با کسی دیگر تعویض کند.
▪️خودتان را لایق بدانید.
▪️ایمان داشته باشید که به آرزوی خود میرسید.
▪️به خداوند اعتماد بینهایت کنید.
▪️در لحظه حال قبل از رسیدن به آرزویتان شاد و خوشبخت باشید.
▪️به آرزویتان عشق بورزید و سپس تحقق آنرا به خداوند بسپارید.
▪️عجول نباشید و آرام و رها زندگی کنید.
و نکته بسیار مهم دیگر اینکه برای کائنات راه تعیین نکنید، جهان هستی میلیاردها راه برای رسیدن شما به خواسته تان میداند که به ذهن هیچ احدی خطور نخواهد کرد، راه تعیین نکنید که این رابطه باید از طریق خواستگاری، یا آن پول باید از طریق فلان مشتری یا آن شغل باید از طریق فلان شخص برآورده شود، زیرا اینگونه خود را از هزاران راهی که قرار است به شما معرفی شود محروم میکنید، صبور باشید، ایمان داشته باشید به همان خدایی که جهانی به این شگفتی را به زیباترین شکل مدیریت میکند، پس در مدیریت خداوند تردید نکنید.
گاهی یه پیچ به مهره نمیخوره ولی نه تقصیرِ پیچِ نه تقصیرِ مهره؛ توی روابط انسانی هم دقیقا همینطوره، دنبال مقصر نگردید چون بعضی آدما برای همدیگه ساخته نشدن.
@golchintap
چرا داستان میخوانیم؟
انسان در داستان زندگی میکند مانند ماهی که در آب. داستانها به جهان انسانها شکل دادهاند: هویت هر انسان یک داستان است، سکونت گاه او تاریخی در قالب روایت دارد و فرهنگش مجموعهای از روایتهاست. انسان از طريق داستان با جهان زمانمندش مواجه میشود و زندگیاش چیزی نیست جز داستانی که قسمت بزرگی از آن را خودش روایت میکند. در نتیجه:
۱- هر داستانی از تکنیکها ساخته میشود و یادگیری هر تکنیک تازه برابر است با به دست آوردن توانایی برای روایت داستانی تازه و توان روایت داستان تازه برابر است با یک زندگی تازه. یک انسان هر چه بهتر داستان بگوید و ذهن داستان پردازتری داشته باشد میتواند زندگی گستردهتر و عمیقتری بسازد و بالقوگیهای بیشتری را در زندگیاش بالفعل کند.
۲- داستانها بستر امکان تجربهاند. خواننده زمانی که باورش را تعلیق میکند و در داستان غرق میشود، رویدادها و ارتباطات درون داستان را بهتر و عمیق تر تجربه میکند. این خصیصهی داستان موقعیتی را فراهم میآورد که در آن، خواننده با رویدادهایی مواجه میشود که تجربهشان در جهان واقعی پرهزینه، خطرناک یا غیرممکن است. از این نظر، داستان مانند یک «شبیه ساز» عمل میکند که تجربهی موقعیتهای خطرناک در آن عملی و کم هزینه است. انسانها از طریق داستانها میتوانند تجربهی موقعیتهای خطرناک، پیچیده یا شگفت را به دیگران آموزش دهند و نسلهای بعد را برای مواجهه با خطرات زندگی آماده کنند.
٣- نحوهی ارائهی ایدهها و اندیشهها در داستانها با متون علمی و فلسفی متفاوت است. داستانها بیمسئولیت، آزاد و چندصداییاند. خواننده مجبور نیست هیچ ایدهی مشخصی را بپذیرد یا باور کند. هیچ حقیقت یکه و یگانهای وجود ندارد و داستان، آزمایشگاهی است که در آن، خواننده میتواند تفکرات و ایدههای مختلف را در کنار هم بیازماید و محک بزند. داستانها ابزار بسیار مهمی برای آموزش دموکراسی و چندصدایی در یک جامعهاند.
۴- جهان داستان میتواند به جهان خواننده اضافه شود و جهان او را گستردهتر کند. هر داستان تازه، یک یا چند زندگی تازه در جهانی است که احتمالا مختصات و مشخصات آن با جهان خواننده متفاوت است. در نتیجه هر داستان تازه نویدبخش امکانات تازه ای برای زندگی خواننده است. انسانها از طريق داستانهای تازه جهان خود را گستردهتر میکنند و به زندگیشان وسعت میبخشند. هر مشخصهی تازهای در جهان یک داستان (هر چقدر هم که غیرواقعی) میتواند یک امکان تازه در جهان خواننده باشد.
#کتابخانه بابل
چگونه از شر افسردگی سی سالگی رها شویم؟
یکی از بهترین مقالهها در رابطه با سیسالگی، از آقای مارک منسن است. مارک منسن کتاب " هنر ظریف بی خیالی " را نوشته که از کتابهای پرفروش است و در مورد رهایی از دغدغههای پوچ و بیخود این روزهاست.
او هم روزهای آخر بیست سالگیاش به این فکر میافتد که باید در دههی بعدی چکار کند. برای پیدا کردن جواب یک فراخوان میدهد و از کسانی که دههی سیسالگی را گذراندند میخواهد که برایش بنویسند به خودِ سی سالهشان چه حرفایی میزنن؟
بیشتر از ۶۰۰ نامه بهدست منسن میرسد که بهگفتهی خودش از بصیرتی که در بعضی از نامهها بوده شگفتزده میشود. در این مطلب قصد داریم به مرور کلی این مقاله بپردازیم.
_ده مورد از مهمترین و پرتکرارترین نکات گفتهشده در نامهها
۱. پول! همین الان شروع کنید برای بازنشستگی پول جمع کنید.
این مورد در تکتک نامهها نوشته شده بود. هرچقدر ۲۰ سالگی را بی دغدغه گذراندید مهم نیست. امروز وقت آن رسیده که در مورد پس انداز و بیمه و بازنشستگی جدی فکر کنید.
. پرداخت بدهیها را اولویت اول قرار بدهید.
. پولی برای موقعیتهای اورژانسی کنار بگذارید
. به صورت منظم بخشی از درآمدتان را جایی سرمایهگذاری یا حداقل پسانداز کنید(البته این بند در ایران جواب نمیدهد، چون فردا را هم نمیشود پیشبینی کرد).
. هزینههای بیپشتوانه نکنید. مثلا وامی نگیرید که از عهده بازپرداختش برنمیآیید.
. فقط روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که آن را میفهمید. به دلالها اعتماد نکنید(عجالتا در ایران فقط به دلالها اعتماد کنید!)
۲. همین امروز شروع کنید به سلامتیتان اهمیت بدید.
دومین موردی که در نامهها بیشتر از همه ذکر شدهبود این بود: از همین لحظه تلاش کنید سالم شوید و سالم بمانید!
. اگر مشکل سلامتی دارید که همینطور با آن سر میکردید، بهتراست به فکر درمانش باشید.
. خوب بخوابید.
. ورزش کنید.
. سعی کنید از استرس دور باشید(در ایران نمیشود و سعی کنید با استرسهایتان رفیق شوید).
۳. با آدمهایی که با شما رفتار خوبی ندارند وقت نگذرانید!
۴. با آدمهایی که به شما اهمیت میدهند خوب باش!
۵. قبول کن که نمیتوانی همهچیز را همزمان داشته باشی.
باید یاد بگیری تمرکز کنی. چندتا هدف که واقعاً برایت مهماند انتخاب کن و با تمام وجود روی آنها تمرکز کن.
۶. از ریسک نترس! هنوز هم میتوانی تغییر کنی.
قرار است یک روز صبح در ۴۰سالگی، با بحران میانسالی بیدار شوی و خودت را وسط ماجرایی ببینی که در ۱۰ سال گذشته میدانستی قرار نیست به نتیجه برسد؛ و حسرت کارهایی را بخوری که انجام ندادی.
۷. باید به رشدکردن ادامه بدهی.
۸. باور کن هیچکس هنوز نمیداند که دقیقا قرار است چه بشود!
خیلی از مشکلاتی که در ذهنتان است، فقط در ذهن شماست و هرگز اتفاق نمیافتد
۹. روی خانوادهات سرمایهگذاری کن. ارزشش را دارد.
افراد زیادی نوشته بودند که در این سن توانستند مشکلاتی که با خانوادهشان داشتند پشت سر بگذارند و عشق و حمایت به خانوادهشان بدهند. شاید در این سن تازه میبینیم که پدر و مادر ماهم پیر میشوند و به خودمان میآییم که قدر لحظاتی که میتوانیم با آنها بگذرانیم را بدانیم.
۱۰. با خودت مهربان باش. به خودت احترام بگذار.
این مقاله را با صحبت خردمندانهی شهروندی ۵۸ساله تمام میکنیم:
وقتی چهلساله شدم پدرم گفت: "من از چهل سالگیام لذت بردم. چون در بیستسالگی فکر میکنی میدانی اصل قضیه چیست، در سیسالگی میفهمی که شاید واقعاً نمیدانی! و در چهلسالگی یاد میگیری که ریلکس کنی و همه چیز را همینطور که هست قبول کنی. " الان من ۵۸ساله ام وکاملا حق با پدرم بود.
@golchintap
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره عروسی رفتن یزدیهای خوش زبون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قشنگ ترین دیالوگی بود که دیدم :)
خیلی از ما نسبت به موقعیت فعلیِ زندگیمون آگاه نیستیم. خیلی از ما فکر میکنیم زندگی چیزی غیر از اینی هست که داریم تجربهش میکنیم؛ اما زندگی دقیقا همینه؛ با تمام فراز و نشیباش و با همهی تلخیها و شیرینیهاش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی برای خوب شدن حالت نباید سمت آدما بری...