السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یااباصالحَ المَهدی
یاخلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
دکتر الهی قمشه ای چه زیبا میگوید
وقتی دعا میکنی،
دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست.
دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود.
دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود.
و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد.
و مولانا میگوید :
گر در طلب گوهر کانی، کانی
گر در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی..
❣خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما
#انگیزشی
❣❣
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
AHANGMAZANI (4).mp3
6.5M
دورت بگردم عشق من❤️کانال گلچین تاپ ترینها روز خوبی براتون آرزو میکند 😘😘
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
1_4298770574.mp3
5.51M
🍃🌸ایرانِزیبا🌸🍃
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃💐آوا و نوا💐🍃
🍃🌠شبانهها🌠🍃
🍃❣🍀🎧🎼آوای زیبای :ساقی ...
🍃🍀🎤علیرضا افتخاری...
🍃💚🤍❤️🍃
ساقیا چه غمگین چه تنها نشسته ام
ساغری ز چشمت به من ده كه خسته ام
مشكنی دلم را كه در خود شكسته ام
ساغری از آن می كه حال آورد به من ده
وان چه با كرامت كمال آورد به من ده
آن چه آهوان را به شیری كشد بیاور
وان چه در زبونی زوال آورد بهمن ده
همان به كه به یك سو نهی پیمانه را
به من از نگه خود دهی میخانهرا
همان به كه به جز عشق و دیوانگی
كنی از همه چیزی تهیدیوانه را
چشمت ساقی بهار مستی من
با تو باقی قرار هستی من
آرینستان كه نقش خود پرستی
تنها افتد ز می پرستی من
خوشا تو كه با من خستههم زبانی كنی
خوشا تو كه با دل من شكسته خوانی كنی
كیم من كه دست و پا پیش چشم تو گم كنم
كه ای تو كه با من گم شده شبانی كنی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@golchintap
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
1_7036431772.mp3
5.96M
🍃🌸ایرانِزیبا🌸🍃
🍃💐آوا و نوا💐🍃
🍃🍀🎧🎼آوای زیبای : شاخه نبات...
🍃🍀🎤علیرضا افتخاری...
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
1_4298770574.mp3
5.51M
🍃🌸ایرانِزیبا🌸🍃
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃💐آوا و نوا💐🍃
🍃🌠شبانهها🌠🍃
🍃❣🍀🎧🎼آوای زیبای :ساقی ...
🍃🍀🎤علیرضا افتخاری...
🍃💚🤍❤️🍃
ساقیا چه غمگین چه تنها نشسته ام
ساغری ز چشمت به من ده كه خسته ام
مشكنی دلم را كه در خود شكسته ام
ساغری از آن می كه حال آورد به من ده
وان چه با كرامت كمال آورد به من ده
آن چه آهوان را به شیری كشد بیاور
وان چه در زبونی زوال آورد بهمن ده
همان به كه به یك سو نهی پیمانه را
به من از نگه خود دهی میخانهرا
همان به كه به جز عشق و دیوانگی
كنی از همه چیزی تهیدیوانه را
چشمت ساقی بهار مستی من
با تو باقی قرار هستی من
آرینستان كه نقش خود پرستی
تنها افتد ز می پرستی من
خوشا تو كه با من خستههم زبانی كنی
خوشا تو كه با دل من شكسته خوانی كنی
كیم من كه دست و پا پیش چشم تو گم كنم
كه ای تو كه با من گم شده شبانی كنی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@golchintap
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱. خانوادت بهترین رو برات میخوان
ولی همیشه بهترین راه حل رو نمیدونن.
۲. هیچوقت این دو تا آدم رو فراموش نکن.آدمی که همه چی رو از دست داد که تو برنده بشی، پدرت.و آدمی که توی همه دردهات باهات بود، مادرت.
۳. درآمدی که داری، فقط نتیجه کار های خودته.نه خانوادت.نه مدرسه ای که رفتی.نه دوستات.لحظه ای خودت کنترل همه چی رو به دست بگیریو این حقیقت رو قبول کنی، شروع به پیشرفت میکنی.
۴. اوقات فراغتت توی ۳۰ تا ۴۰ سالگی، کمتر میشه.پس اگه جوونی، از وقتت برای چیزای مفید استفاده کن.و هر چی زودتر کارهایی که تو رو به هدفت میرسونه روانجام بده.همه دوست دارن موفق بشن، ولی کسی حاضر نیست کارهای سختی که برای موفق شدن لازمه رو انجام بده.
۵. شاید فکر کنی که داری تلاشت رو میکنی.ولی اسکرین تایم گوشیت ۵ ساعته.به خودت دروغ نگو.
۶. بهترین مهارتی که میتونی داشته باشی، تمرکزه.یه نگاه به اطرافت کن، همه سرگرم هستن.همه دارن توی اینستاگرام اسکرول میکنن.نمیتونن روی یه کار بیشتر از ۵ دقیقه تمرکز کنن.چونکه مغزشون به اینکه هر چند ثانیه یه محتوای جدید ببینه، عادت کرده.پس تو تمرکزت رو با اسکرول کردن توی فضای مجازی، از دست ندهچند سال دیگه به عقب نگاه میکنی و میبینی که چقدر وقتت رو تلف کردی.
۷. با پسانداز کردن چند میلیون در ماه، هیچوقت پولدار نمیشی.یه راه برای افزایش درآمدت پیدا کن.یه بیزنس آنلاین شروع کن.یه مهارت پولساز یاد بگیر.
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده :
یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود .
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)عرضه مى دارد :
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ،
و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد :
زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى :
به آسمان رود و کار آفتاب کند
از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید :
به آسمان رود و کار آفتاب کند
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :
این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .
هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ;
به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان