حسین پناهی چه زیبا گفت :
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!! ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ میشود...!ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ میشود...! ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ میشود...!.ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ میشود...!
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ میشود...!!!
ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪﺗﺮ ...!!! ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ،ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ میشود ...!
ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...! ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ میبرﺩ...! ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽﮐﻨﻢ...! ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻡ میگوید:ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻣﻦ میمانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ میماند.!!
من میمانم و خدا.....
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
دوستی میگفت سمیناری دعوت شدم
که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان
بادکنکی تقدیم کردند
سخنران بعد از خوشامد گویی از حاضرین
که پنجاه نفر بودند درخواست کرد که با
ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته
و آن را در اطاقی که سمت راست سالن بود
بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند
سپس از آنها خواست در پنج دقیقه به اطاق
بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد
من به همراه سایرین
دیوانه وار به جستجو پرداختیم
همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم
و هرج و مرجی به راه افتاده بود
مهلت پنج دقیقه ای
با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد
این بار سخنران همه را به آرامش دعوت
و پیشنهاد کرد هر کس بادکنکی را بردارد
و آن را به صاحبش بدهد
بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه
همه به بادکنک خود رسیدند
سخنران ادامه داد این اتفاقی است
که هر روز در زندگی ما میافتد
دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم
و نمیدانیم که سعادت ما در گرو سعادت
و خوشبختی دیگران است
با یک دست سعادت آنها را بدهید
و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید
شبتون به نورخداگرم🙏🌹🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده بیدار من
💚❤️🇮🇷❤️💚
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد
انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد
ما را ز خاک پای علی آفریده اند
پس با همین حساب علی بوتراب شد
سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل
گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد
هر حاجتی که پیش خداوند برده ام
گفتم خدا به حق علی مستجاب شد
باید غلام قنبر او شد که از ازل
هر کس غلام او شده عالیجناب شد
گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد
با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد
ما در تو دیده ایم صفات امیر را
طی کرده ایم با تو تمام مسیر را
با لطف فاطمه به دو عالم عَلَم نمود
علامه ی امینیِ ما الغدیر را
باید اضافه کرد به القابت ای علی
جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را
آنکه سروده تو اسدالله غالبی
تشبیه کرده است به چشم تو شیر را
این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است
یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را
یا قاهر العدو و یا والی الولی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
جایی که آب هست تیمم مجاز نیست
وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست
سوگند میخورم به تمام مقدسات
بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست
مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو
کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست
بر سردر بهشت نوشتند یاعلی
یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست
اصلاً قیام کرده قیامت برای تو
آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست
حتما علی کنار خدا ایستاده است
حتما علی بخاطر ما ایستاده است
هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است
حیدر خودش تجلی آیات محکم است
حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود
اما برای بنده خدای مجسم است
آیینه ی تمام نمای خدا علیست
هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است
گفتیم یا علی و شنیدیم فاطمه
زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست
ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی
امشب بساط مستی ما هم فراهم است
با یاعلی ، علی و علی مست میشویم
ما می نخورده ایم ولی مست میشویم
حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم
شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم
بیچاره میشدیم اگر روز اربعین
راه نجف به کرببلایی نداشتیم
پابند صحن حضرت زهرا شدیم که
وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم
یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین
در کاروان خسته صدایی نداشتیم
دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم
ای وای اگر امام رضایی نداشتیم
عمریست ما گدای همین خانواده ایم
مدیون بچه های همین خانواده ایم
#احمد_ایرانی_نسب راضیه راز
هر چه داری در دل از مکر و رموز
پیش ما پیدا بود مانند روز
گه بپوشیمش ز بنده پروری
تو چرا رسوائی از حد می بری
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز خدا کیست
که در سایهی مهرش برویم
رحمت اوست
که هر لحظه پناه من و توست.
჻ᭂ࿐