⚠️به همراه غذا پیاز خام میل کنید !
▫️پیاز خام از لخته شدن خون و تجمع پلاکت های خون جلوگیری می کند
▫️دانشمندان معتقدند که خوردن پیاز باعث افزایش انسولین در سیستم بدن می شود.خوردن منظم پیاز به شما این اطمینان را می دهد که همیشه در بدن انسولین کافی برای پردازش قند وجود دارد
+ سعی کنید پیاز کوچک مصرف کنید زیرا پیازهای بزرگ به علت داشتن نیترات بالا عوارضی دارند
🍎
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
زندگی کردن دل و جرأت میخواهد
آدمهای ترسو فقط نفس میکشند
و زندگی نمیکنند و دائماً دلهره دارند. زندگی ای که ترس در آن جای داشته باشد، از مرگ هم بدتر است
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
🌺🌺🌺🌺
اوجِ لذت در این است که
با شخصی که از تو متنفر است و بسیار غیبتت میکند، همنشین شوی
با این حال "در جوارِ تو" به گونهای دیگر جلوه کند.
همین کافیست که درک نماید
حضور تو چنان هیبتی دارد که قادر است او را به شخصی منافق و ترسو تبدیل کند
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز با انسان وقیح
بحث و جدل نکن!!!
#دکتر_انوشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸ایرانِزیبا🌸🍃
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🤨 به جاي چک كردن موبايل همسرتان ....
⁉️ در موبایل همسرتون دنبال چی هستید؟
⁉️ دنبال خیانت؟ رابطه عاطفی با دیگری؟
⁉️ بعدش چی؟ دعوا؟ طلاق؟
🌀 هر طور که حساب کنید این کار، چرخه معیوبی است و شما عملاً به او میگویید که اعتمادی که شیرازه و قوام زندگی هست را به
او ندارید...
✅ به جای اینکار به همسرتون،
❤️ بیشتر محبت کنید،
🧡 اعتماد را بیشتر کنید،
💛 احترام و عشق هدیه کنید،
💚 اعتماد به نفستان را بالا ببرید،
❌ اجازه ندهید این بازی خطرناک بینتون رایج بشه که از روی لج و لجبازی مُدام در حال کنترل وسایل شخصی و حریم خصوصی هم باشید.
پیشگیری_از_طلاق
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
🔅#پندانه
✍️ راهی برای اینکه احساس خوشبختی کنید
🔹پسرک، در حالی که پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
🔸در نگاهش چیزی موج میزد. انگاری که با نگاهش، نداشتههایش را از خدا طلب میکرد.
🔹خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک انداخت که محو تماشا بود. بعد رفت داخل فروشگاه.
🔸چند دقیقه بعد در حالی که یک جفت کفش در دستانش بود، بیرون آمد و گفت:
آهای، آقا پسر!
🔹پسرک برگشت و بهسمت خانم رفت. چشمانش برق میزد.
🔸وقتی آن خانم، کفشها را به او داد. پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: شما خدا هستید؟
🔹زن گفت:
نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم.
🔸پسر گفت:
آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید.
💢کسی خوشبخت است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد.