دعاء الفرج🤲🌿

چه هوایی چه طلوعی جانم...! ‎‎‎‎‎ ┅┄ ❥❥

• کمال‌گریز باش نمی‌گویم کمال ستیز باش، اما کمال‌گریز حتما، چرا که کمال‌گرایان جز به خاری و خفت در دیگران ننگرند و تا خود به آن دچار نشوند رهایش نمی‌کنند! تنها هنر آدمی اگر در پیراستن خود از دانش باشد بزرگترین اتفاق زندگی را برای خود رقم زده است. این هنر ما را در ساده نگهداشتن ذهن و پاسداشت آتش فرهمندی یاری خواهد کرد. ما را در نهراسیدن از تاریکی و لذت بردن از نگریستن به ژرفنای خود ابزار می‌بخشد.... محسن_قریب

نماز پیوند بین ملک و ملکوت و زمین و آسمان است، نماز سفر آسمان است و سفرآسمان را باید با دل برویم شهید مرتضی آوینی

بی تو با بغض فروخورده‌ی پنهان چه کنم تک و تنهـا وسط ِ فصـل ِ زمستان چه کنم مثل ِ برفیم که محکـوم بە بی‌فردایی‌ست راه‌نـارفتــه رسیـدیـم بـه پـایـان، چـه کنـم چون اناری که زمان جان ِ مرا افشرده‌ست مانده‌ام با غم ِ هر دانه‌ی بی‌جان چـه کنـم روی دیـوار ِ گِلـی عقـربه جـا خـوش کـرده ایستـاد از حرکت بعـد ِ تـو، با آن چـه کنـم بر لبِ خشک و ترک‌خورده‌ی این پنجره‌ها تا که یک شـب بزند نم‌نم ِ بـاران چـه‌ کنـم منم و قهوه‌ی سردی که سراسر تلخی‌ست آه، با فـال ِ بـد ِ گـوشـه‌ی فنجـان چـه کنـم دفـن شـد ردّ قـدم‌هـای مـن و تــو در شهـر حـال بـا سـوگ ِ دل ِ کوچەخیابان چه کنم  دو سه سالی‌ست که گاهی غزلی می‌گویم با اشارات ِ دل و این‌همه هذیـان چـه کنـم من که خود زاده‌ی اندوهم‌و پرورده‌ی درد با تب‌و رنج ِ فـلان و غم ِ بهمـان چـه کنـم خواب دیدم که کمـی دیـر، ولـی مـی‌آیـــی تا که تعبیر شود خواب ِ پریشـان چـه کنـم

▶️ تبلیغات در بیلبوردهای سه بعدی در چین . رهگذران دیگر حتی تعجب نمی کنند

چند لحظه #آرامش ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ

#حال_خوب @golchintap

امروز یه متن قشنگی خوندم که میگفت : من پرنده های غمگین زیادی رو دیدم که هنوز پرواز میکنند... "امید یه همچین چیزیه" @golchintap

برای لذّت بُردن از زیبایی ها باید دلتان بزرگ باشد؛ آنان که دلِ کوچکی دارند، غرقِ در قضاوت ها هستند...👌

رفته‌ام پیوند اعضا، فرم هم پر کرده‌ام کل اعضایم برای خلق، قلبم مال تو... @golchintap

🔘 داستان کوتاه گاوچرانی وارد شهر شد و برای نوشيدن چيزی ، كنار یک مهمان‌خانه ايستاد. بدبختانه، كسانی كه در آن شهر زندگی می‌كردند عادت بدی داشتند كه سر به سر غريبه‌ها می‌گذاشتند. وقتی او نوشيدنی‌اش را تمام كرد، متوجه شد كه اسبش دزديده شده است. او به كافه برگشت، و ماهرانه اسلحه‌اش را درآورد و سمت بالا گرفت و بالای سرش گرفت بدون هيچ نگاهی به سقف يه گلوله شليک كرد و خيلی مقتدرانه فرياد زد: «كدام يك از شما اسب من رو دزديده؟!» كسی پاسخی نداد. «بسيار خوب، من يك نوشیدنی ديگه ميخورم، و تا وقتی آن را تمام می‌كنم اسبم برنگردد، كاری را كه در تگزاس انجام دادم انجام می‌دهم! و اصلن دوست ندارم آن كاری رو كه در تگزاس انجام دادم رو انجام بدم!» بعضی از افراد خودشون جمع و جور كردن. آن مرد، بر طبق حرفش، نوشیدنی ديگری نوشيد، بيرون رفت، و اسبش به سرجايش برگشته بود. اسبش رو زين كرد و آماده‌ی حرکت شد . كافه چی به آرامی از كافه بيرون آمد و پرسيد: هی رفيق قبل از اينكه بروی بگو، در تگزاس چه اتفاقی افتاد؟ گاوچران برگشت و گفت: مجبور شدم پیاده برم خونه ...! «آرامش داشته باش و با اقتدار ابراز وجود كن ؛ نتيجه خواهی گرفت»

تقسيم بندى موجودات زنده تغيير کرد : جانوران گياهان مجازیان اين دسته آخر موجودات عجيبى هستن نه به غذا نه به آب و نه به اکسيژن نياز دارند آنها فقط به اينترنت و دنيای مجازى نياز دارند منظورش ما نیستیما ! مدیونید به خودتون بگیرينا 😁😂

از یه بنده خدای سوال کردم چرا ١٤ میلیارد تومان خرج ضریح یکی از اماما كردين؟؟ اگه این پولو به فقیرای خودمون کمک میکردیم بهتر نبود؟ ثوابش بیشتر نبود؟ جوابی ک بمن داد خیلی منو توی فکر فرو برد اون گفت این پول همون فقرا دادن شما حرص نخور پولدار با پولشون پورشه میخرن😂😂

داستان کوتاه تعدادی استاد دانشگاه رو دعوت کردن به فرودگاه و اونا رو توی یک هواپیما نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که این هواپیما ساخت دانشجوهای عزیز شماست ! وقتی اساتید این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن ! همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس نشسته بود ! پرسیدن : چرا نشستی؟ نگو که نمیترسی ! استاد با خونسردی گفت : اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای من باشه عمرا اگه روشن بشه 😂😂😂