🌸✨تـوسـل روز سـهشنبـه
🌸بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🌸
🌸🍃یا اَبَا الْحَسَـنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْـنِ
یا زَیْنَ الْعـابِدینَ یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ
یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ
یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا
اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا
وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ
وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا
یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله
🌸🍃یا اَبا جَعْفَـرٍ یا مُحَمَّـدَ بْنَ عَلِی
اَیُّهَـا الْباقِـرُ یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ
یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ
یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا
اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا
وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ
وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا
یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله
🌸🍃یا اَبا عَبْـدِاللهِ یا جَعْفَـرَ بْنَ مُحَمَّـدٍ
اَیُّهَـا الصّـادِقُ یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ
یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ
یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا
اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا
وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ
وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا
یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله
دعای روز سه شنبه.mp3
6.07M
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
💠 دعای روز سه شنبه
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 الحَمدُ لِلّٰهِ وَالحَمدُ حَقُّهُ كَما يَستَحِقُّهُ حَمداً كَثِيراً
وَأَعُوذُ بِه مِن شَرِّ نَفسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمَ رَبِّى
وَأَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ الشَّيطَانِ الَّذِى يَزِيدُنِى ذَنباً إِلَىٰ ذَنبِى، وَأَحتَرِزُ بِهِ مِنْ كُلِّ جَبَّارٍ فاجِرٍ، وَسُلْطَانٍ جائِرٍ، وَعَدُوٍّ قاهِرٍ
اللّٰهم اجعَلنى مِنْ جُندِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الغَالِبُونَ
وَاجعَلنِى مِنْ حِزبِكَ فَإِنَّ حِزبَكَ هُمُ المُفلِحُونَ
وَاجعَلنى مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَولياءَكَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحزَنُونَ
اللّٰهُمَّ أَصلِحْ لِى دينى فَإِنَّهُ عِصمَةُ أَمرى
وَأَصلِح لِى آخِرَتِى فَإِنَّها دَارُ مَقَرِّى وَإِلَيهَا مِنْ مُجاوَرَةِ اللِّئَامِ مَفَرِّى
وَاجعَلِ الحَيَاةَ زِيادَةً لِى فِى كُلِّ خَيرٍ وَالوَفَاةَ رَاحَةً لِى مِنْ كُلِّ شَرٍّ
اللّٰهُم صَلِّ عَلىٰ مُحَمدٍخاتَمِ النَّبِيِّينَ وَتَمامِ عِدَّةِ المُرسَلينَ، وعلى آله الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ أَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِين
وَهَبْ لِى فِى الثُّلَثَاءِ ثَلَاثاً:
لَاتَدَعْ لِى ذنباً إِلّاغَفَرتَهُ، وَلَاغَمّاً إِلّا أَذْهَبْتَهُ، وَلَاعَدُوّاً إِلّادَفَعتَهُ
بِبِسمِاللّٰهِ خَيرِالأَسماء، بِسمِاللّٰهِ رَبِّ الْأَرضِ وَالسَّماء، أَستَدفِعُ كُلَّ مَكْرُوهٍ أَوَّلُهُ سَخَطُهُ، وَأَستَجْلِبُ كُلَّ مَحبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ،فَاختِم لى مِنكَ بِالْغُفران ياوَلِىَّ الاحسان
📿التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنان قوی می دانند وقتی افراد اشتباه
از زندگی آن ها خارج می شوند،
اتفاق های اشتباه زندگی آنها نیز
متوقف می شود...💗
سه شنبه ها.... - @mer30tv.mp3
5.48M
صبح 18 اردیبهشت
#رادیو_گلچین_تاپ_ترینها
چه دو هزار نفر شما را فالوو کنند،
چه دو میلیون، چه بیشتر ...
آدمهای مهم زندگی شما چند نفر بیشتر نیستند
اگر دو سه نفر (پدر، مادر، دوست، همسر ، فرزند) نزدیک خودتان داشتید که برایتان تب کنند،
اشک بریزند و شما را بفهمند؛
دلیل بزرگی دارید که از زنده بودن شادمان باشید
بقیهی آن دو هزار و دو میلیون،
برای شما "اعداد" هستند و شما برای آنها
"اسم" و "عکس"
مواظب آدمهای نزدیک و واقعی زندگی مون باشیم...
جنازه ای که زنده شد❗️
حاج حسین گنابادی یکی از مردان خدا و نیروهای بهشت زهرا روایت میکرد که روزی یکی از همکارانم جهت انتقال جنازه ی مردی میان سال راهی روستای زرین دشت در اطراف تهران شد، ساعاتی بعد دستور آمد که برای مراسم غسل این مرد به غسالخانه بروم، من به همراه دوستم حاج محسن شمشکی راهی شدیم تا آن مرد را غسل داده و آماده ی تشییع کنیم، پسر و دخترش به همراه ما داخل غسالخانه بودند و به شدت گریه می کردند... برای غسل آماده شدم بعد از لخت کردن میت و خواباندنش آب را باز کردم و روی سینه اش ریختم، فشار آب بالا بود، برگشتم تا فشار آب رو کم کنم...
که صدای فریاد وحشتناکی همه جای غسالخانه را پر کرد، به طوری که ترس تمام وجودم را فرا گرفت و قلبم به شدت شروع به زدن کرد، جرات برگشتن و نگاه کردن را نداشتن، در حدود ۳۰ سالی که در غسالخانه کار کرده بودم تا به امروز اینقدر وحشت نکرده بودم، صدایی در گوشم زمزمه میکرد،
گنابادی... گنابادی....!
صدای جیغ چنان مرا ترسانده بود که چیزی متوجه نمی شدم تا اینکه دستی از پشت بر شانه ام نشست...!
حاج شمشکی با چهره ای یخ زده و دستانی لرزان مرا صدا می کرد، سرم را برگرداندم و با ترس و لرز به چهره حاج شمشکی خیره شدم...
با لحنی لرزان و در حالی که به جنازه اشاره می کرد می گفت: حسین، جنازه زنده شد....!
سرم تیری کشید، نگاهی به جنازه کردم که چشمانش را باز کرده و به من خیره شده، همه فریاد می کشیدند، دخترش بیهوش شده بود، پسرش از ترس چهره اش گچ شده بود، منم با دیدن اوضاع بسیار آشفته شدم، سریع در غسالخانه را باز کردم و شروع کردم به فریاد کشیدن...
مرده زنده شد، جنازه زنده شد...
فشارم افتاد و کمی بعد دیگر ندانستم چه شد،
ساعتی بعد که به هوش آمدم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم، حاج شمشکی و شیخ آخوندی آخوند بهشت زهرا بالا سرم بودند، به محض اینکه هوشم سر جایش آمد ماجرا را پیگیر شدم...
حاج شمشکی شروع به روایت ماجرا کرد...
وقتی تو از هوش رفتی کمی بعد که آمبولانس تو را به بیمارستان رساند، پزشکان بالای سر جنازه حاظر شدند، و بعد از معاینات دیدیم که علائم حیاتی او بازگشته و به حالت عادی برگشته، او یک روز قبل شدیدا مریض می شود و فرزندانش به بیمارستان منتقل می کنند، چون قبلا مشکل قلبی داشت و داخل قلبش با عملی باطری گذاشته بودند در بیمارستان بعد از تزریق آمپول علائم حیاتی او از بین می رود، و پزشک به علت متوجه نشدن موضوع قلبش، نسخه ی مرگ او را میپیچد تا اینکه در غسالخانه با فشار آب سرد که روی سینه اش ریختی شوک وارد شده و باطری دوباره کار افتاد و علائم او برگشت و خدا رو شکر زنده شد....
من زبانم بند آمد و تا الان که سالها گذشته هنوز آن خاطره از ذهنم بیرون نرفته.