شعر
آمدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد
از هوای ِ عشق سرشارش کنم رویم نشد
در دلم گفتم من عاشق پیشهی ِ چشم ِ توام
خواستم آهسته تکرارش کنم رویم نشد
پلکهای ِ مخملش بر روی ِ هم عمرش بلند
خاطرم بود " آفرین " بارش کنم رویم نشد
کاش دستی بر بلور ِ خوشتراش ِ مرمرش
ترسم از این بود آزارش کنم، رویم نشد
ابر زیر ِ سر، نسیم انداخته بر روی ِ خود
دست بردم خیس ِ رگبارش کنم رویم نشد
آفتاب آورده بودم پیش ِ مهتابش مگر
با خبر از صبح ِ دیدارش کنم رویم نشد
کبک ِ نازِ برفیاش لم داده زیر ِ برگ ِ گل
تور وا کردم گرفتارش کنم رویم نشد
گرچه میدانستم که او هرگز نمیخواهد مرا
دل زدم دریا که اصرارش کنم رویم نشد
رفتم از پیشش ولی هر چه "خدا" را خواستم
لحظهی ِ آخر "نگهدار"ش کنم رویم نشد
#شهراد_میدری
.
هدایت شده از چکامه
💫یک پنجره رو به باغ پاییز خوش است
کنسرت کلاغان سحرخیز خوش است
با خش خش برگ و نم نم بوسه ابر
یاد تو در این صبح دلانگیز خوش است
#شهراد_میدری
@chakame2💫