eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
27.7هزار ویدیو
156 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 با عالمان اهل سنت و شیعه شدن شاه سلطان محمد خدابنده ✍گویند روزی سلطان محمد خدابنده بر همسر خود خشمگین شد. و در یک جمله او را سه طلاقه کرد و لیکن خیلی زود پشیمان شد! لذا علماء اهل سنت را گرد آورد و نظر آنها را برای حل این مشکل پرسید. گفتند : چاره نیست جز اینکه فرد دیگری با او ازدواج کند و او را طلاق دهد. تا پس ‌از آن شما بتوانید باز او را به همسری خود درآورید 🔹به غیرت سلطان برخورد و خشمگین گفت: این کار بر من بسیار گران است. آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟ گفتند: نه سلطان خیلی سر این قصه غصه خورد از شانس و اقبالش یکی از وزرا گفت: در شهر حلّه عالمی هست که چنین طلاقی را باطل می‌داند خوب است سلطان آن عالم را احضار کند شاید مشکل را حل کند. عالمان سنّی که او را می‌شناختند. و از شیعه بودنش آگاه بودند گفتند: 🔹جناب سلطان علامه حلی رافضی است. مذهب باطلی دارد و رافضیان افرادی بی خرد و کم عقل هستند و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد سلطان گفت: احضار او بی فائده نیست بیاوریدش چون علامه حاضر شد قبل از حضور او علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت در نزد سلطان حاضر بودند. 🔸هنگامی که علامه وارد مجلس شد، بدون هیچ ترس و هراسی نعلین خود را به دست گرفت و داخل مجلس سلطانی شد. و با صدای بلند گفت : السلام علیکم و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار سلطان نشست. علمای سنی حاضر در مجلس گفتند:‌ آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی سبک‌سر و بی خرد هستند؟ 🔹سلطان گفت : درباره اعمال او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا برای سلطان سجده نکردی و آداب و تشریفات لازم را انجام ندادی؟ علامه گفت : رسول الله ﷺ از هر سلطانی برتر بود و کسی بر او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام می‌دادند. 🔸خدای تعالی نیز فرموده : پس چون داخل خانه‌ها شدید به یکدیگر سلام کنید سلام و درودی که نزد خداوند خوش است ↲سوره نور، آیه ۶۱ از طرف دیگر ما و شما معتقدیم که سجده برای غیر خدا حرام است. از او پرسیدند : چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟ فرمود : چون جای دیگری برای نشستن موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان با هم مساوی‌اند و لذا جسارتی به محضر سلطان نکرده‌ام. 🔹از علامه پرسیدند چرا کفش‌های خود را با خود داخل مجلس آوردی؟ هیچ آدم عاقلی در محضر سلطان چنین عمل بی‌ادبانه‌ای نمی‌کند. علامه فرمود : ترسیدم حنفی‌ها آن را بدزدند،همان‌طور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم را دزدید. ناگهان حنفی‌ها برآشفتند و فریاد برآوردند که ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر ﷺ کجا؟ تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات رسول اکرم واقع شده است. 🔸علامه فرمود : آه، ببخشید، اشتباه کردم. لابد سارق نعلین رسول خدا شافعی بوده است. این بار شافعی‌ها برآشفتند: شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا متولد شده است. علامه گفت : باز هم معذرت می‌خواهم شاید کار مالک بوده است. مالکی‌ها هم مثل حنفی‌ها و شافعی‌ها اعتراض و انکار کردند. 🔹علامه فرمود: آهان الان فهمیدم قطعاً سارق کفش‌های پیامبر ﷺ احمد بن حنبل بوده است. حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و فرمود : ای سلطان دانستی که هیچ یک از مؤسسان اصلی و رؤسای این مذاهب اهل سنت در زمان حیات رسول الله ﷺ و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبوده‌اند. 🔸اینکه ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمدبن حنبل را به‌ عنوان مجتهد و رئیس مذهب پذیرفته‌اند از بدعتهای ایشان است در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل سنت سؤال کرد : آیا درست است که هیچیک از رؤسای مذاهب أربعه در زمان رسول خدا و صحابه او نبوده‌اند؟ علماء عامه همگی گفتند : آری نبوده‌اند 🔹آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعه هستیم و پیروی می‌کنیم از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که جان رسول الله برادر، پسر عمّ و وصیّ و جانشین و خلیفه اوست در غدیر و بسیاری از جاهای دیگر او را به عنوان جانشین معرفی کرد سلطان چون متوجه حقانیت مذهب علامه شد از او پرسید نظر شیعه درباره‌ این طلاقی که داده‌ام چیست؟ 🔸علامه فرمود : آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟ سلطان گفت: نه علامه فرمود : در این صورت طلاقی را که سلطان جاری کرده باطل می‌باشد زیرا فاقد شرایط صحت است آنگاه سلطان به دست علامه به مذهب شیعه مشرف شد. 🔹و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمین‌های تحت سیطره‌اش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازده گانه علیهم السلام خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار سکه ضرب کنند. و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حضرات ائمه علیهم السلام بنویسند.