رفیق اینو از من به یادگار داشته باش
فقط خودت می مونی واسه خودت
دکترباش واسه دردات
مرهم باش واسه زخم هات
سنگ صبورباش واسه غم هات
روشن باش واسه شب هات
💎💎
تقصیر خودمونه که با کارامون و ارزشی که میدیم آدمای ارزون رو برای خودمون گرون میکنیم تا واسمون فاز بردارن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️☘
تقدیم به نگاه زیباتون 😍🤩
انسان تمام خوبیها
را با یک بدی
فراموش میکند!
و خدا تمام بدیها را
با یک خوبی
فراموش میکند!
یاد بگیریم که گاهی
مثل خدا باشیم...!!!
هوای یکدیگر را داشته باشید
دل نشکنید
قضاوت نکنید ...
هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید
به غم کسی نخندید
به راحتی از یکدیگر گذر نکنید
به سادگی آب خوردن
به دیگری تهمت ناروا نبندید ...
و حریم آبروی دیگری را بدون اجازه وارد نشوید !
آدم ها ... دنیا دو روز است
هوای دل یکدیگر را بیشتر داشته باشیم ...
آدما همیشه خودشون باعث بی ارزش شدن خودشون میشن با جاهایی که میرن، با کارایی که میکنن، با حرفایی که میزنن، با رفتارایی که انجام میدن.
وقتی يكی رو خيلی دوست داری زياد مزاحمش نشو، آدما از اينكه ببينن هميشه براشون وقت داری ناديده ميگيرنت .
#پندانه
ما را از سادگی ترسانده اند
هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است
هیچ کس نگفت ساده که باشی
ساده میخندی ، ساده شاد میشوی
ساده ذوق میکنی ، ساده می بخشی
و ساده تر دل می بندی ...
همدیگر را یافتن هنر نیست...
هنر این است که همدیگر را گم نکنیم...
آدمهای ساده بی هیچ دلیلی
دوست داشتنی هستند
سادگی شیک ترین ژست دنیاست
📝
خانه ❤️
بهمن پارسال که کار روی تزم را شروع کردم به هوای اینکه فقط هشت ماه است و میگذرد رفتم خوابگاه، اتاقم را چیدم، تا جایی که میشد شبیه به یک خانه، فرش انداختم کف اتاق، بالشهای رنگارنگ گرفتم و یکی از تختها را کردم کاناپه، جا شمعی گرفتم و شمعهای بودار چیدم در اتاق، چند تا گلدان خریدم و روی میزم همیشه گل تازه گذاشتم، اما خانه نشد که نشد.
- یک روز قبل از دفاع که اتاقم را در خوابگاه عوض کردند تمام تلاشم برای خانه کردنش هوا شد، من هم رفتم و اولین آپارتمانی را که دیدم اجاره کردم،هفتهی دیگر باید اسبابکشی کنم و تلاش دوباره که شاید کمی شبیه خانه شود. دارم میز و مبل و کمد و تخت انتخاب میکنم، نقشه ها میکشم اما انگار میدانم که اینبار هم این محیط خانه نخواهد شد.
- فرق هست بین چند عدد دیوار و خانه، فرق هست بین جایی که میشود در آن روز و شب را گذراند با خانهای که میتوان در آن زندگی کرد. خانه یک مشت وسیله و یک سقف وچند تا دیوار نیست، خانه همانجاست که کسی و کسانی منتظرت هستند، همانجا که صدای یک ترمز، پیچیدن صدای قدمها در راه پله، صدای یک زنگ در، یعنی آمدن، یعنی رسیدن، یعنی هزاران معنا، خانه همانجاست که صدای چرخش یک کلید یعنی پایان انتظار، همانجا که روی میز حداقل دو بشقاب باشد، همانجا که همه چیز را میتوان فراموش کرد و دل به امنیتش سپرد. خانه یعنی همانجا که اگر دیر کردی کسی نگرانت شود. میدانم اینجا هم خانهی من نخواهد شد.
- من یک مسافرم، سالهاست که در سفرم، بارها از رفتن خسته شدهام، بارها دلم هوای یکجا ماندن کردهاست، اما میدانم من آدم این حرفها نیستم، میدانم یکجا ماندن بیش از هر راهی خستهام میکند. میدانم، از همان روز که اولین چمدانم را بستم هم میدانستم، از همان روز میدانستم که زندگیام دیگر مثل قبل نخواهد بود، میدانستم که من هم آدم قبل نخواهم بود. از همان اولین قطاری که به تنهایی سوار شدم و خانهام را جا گذاشتم.
👤 نگار زمان فر
📝
دایی محمود آدم جالبی بود . هفتاد و چند سالِ پیش از دهات میآد تهران و میره سربازی.
یه روز که قاطی باقی سربازا وسط پادگان به خط شده بوده،
میشنوه که فرمانده داره از ساختن یک دیوار بزرگی دور پادگان صحبت میکنه. میپره جلو و میگه قربان من بنایی بلدم.
فرمانده اول یک سیلی میزنه در گوشش و بعد میگه از امروز شروع کن. هر چی کارگر و مصالح خواستی بگو، دستور بدم برات حاضر کنند.
دایی محمود آستیناشو بالا میزنه و شروع میکنه به کشیدن دیوار، ولی چون خیلی رِند و طمعکار بوده از هر دو تا کامیون آجری که سفارش میداده یکیشو شبونه رَد میکرده توی بازار و میفروخته !
همین میشه که بعد از سربازی اون قدر پول داشته که میتونسته برا خودش توی بازار حُجره بِخره.
ولی حُجره نمیخره. به جاش پول هاشو بر میداره میره هند، پارچه گرون قیمت زری و ترمه و حَریر میخره و میآره این جا.
یک اَنباری اجاره میکنه پارچه ها رو میریزه اون تو . بعدش میره اداره بیمه که تازه توی کشور تاسیس شده بود، همه پارچه ها رو به بالاترین قیمت بیمه میکنه. دو هفته بعد انبار پارچه های دایی محمود اتیش میگیره و همه چیز اون میسوزه ...!
کارشناسهای بیمه میآن آتیش سوزی رو تایید میکُنند و خسارت کامل می پردازند. حالا نگو که دایی محمود همه پارچههای گرون قیمت رو شبونه خارج کرده بوده و به جاش چیت و چلوار، اون تو چیده بوده ....!!!
این جوری ثروت دایی محمود دو برابر شد. اون در ادامه زندگیش خیلی از این کارها کرد
ولی هیچوقت من ندیدم هیچکس ازش بد بگه ..!
همه دایی محمود رو دوست داشتند و توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن هم نداشت !
به این ترتیب من از همون بچگی فهمیدم که اگه توی این دنیا حق یک نفر رو بخوری یک دشمن پیدا میکنی...
اگه حق پنج نفر رو بخوری پنج تا دشمن پیدا میکنی
ولی اگه حق همه رو به طور مساوی بخوری هیچ دشمنی پیدا نمیکنی
و همه با احترام ازت یاد میکنند...!
📗 "ویزای کوه قاف"
👤 عليرضا ميراسدالله
📝
حسادت یه خصلتِ خیلی بدیه،
اینجوری ام نیست که خودت متوجه بشی که حسود هستی ، یا به کسی حسادت میکنی یانه.
ادمها تو موقعیت های مختلف همیشه ری اکشن های متفاوتی رو از خودشون بروز میدن،
اما همین که نمیتونی پیشرفت کسی رو ببینی،
به یه پله بالا بودن دیگران نسبت به خودت گارد داشته باشی،
همینکه جواب تغییرات زندگیِ دیگران به خوب شدن رو ،
سربالا و با بیتفاوتی میدی.
همین که فکر میکنی همه دارن ازت جلو میزنن و تو در حال درجا زدنی.
پس ناخواسته کمر به تخریبشون میبندی،
همین که کمکی از دستت برمیاد،
میتونی اما دریغش میکنی ...
همین که از اتفاقهای مثبتِ دیگران یه نقاب به صورت میزنی و خوشحال میشی اما تهِ قلبت دل آشوبه میگیری و گاها شبها تا دیروقت بهشون فکر میکنی و سهوا رفتار و حرفهایی ناخواسته انجام میدی که باعث دلگیری میشه.
بذار اینجوری برات بگم این خصلت در وحودت ریشه داره و توی پذیرش این خصلت امتناع میکنی.
حسادت و رها کن رفیق....
بذارش یه جا و تا میتونی ازش دور شو.
چون تو ادمی هستی که همه زندگیت رو برمبنای انتخاب و تصمیم دیگران میچینی و فکر میکنی هیچ چیزی برای ارائه دادنِ خودت نداری.
چشمهاتو ببند و وقتی باز کردی فقط مسیر زندگیِ خودت رو ببین.
👤#فرگل_مشتاقی
📝
بزرگ ترین درسی که تو زندگیم گرفتم برای زمانیه که دوازده سالم بود.هم نیمکتیم برعکس من از زنگ انشاء فراری بود، معلم بهش گفته بود اگه از هفته ی دیگه بدون انشاء بیاد دیگه حق نداره سر کلاس بشینه. یه روز قبل از زنگ انشاء وقتی حرفای معلم رو بهش یادآوری کردم بهم گفت مریض بودم و نتونستم بنویسم، میشه تو به جای من بنویسی؟!رفیقم بود،می خواستم کمکش کنم. دفترش رو گرفتم و بهترین انشایی که می تونستم براش نوشتم. وقتی انشاش رو خوند گفت لطفت رو هیچوقت فراموش نمی کنم. خوشحال شدم از اینکه تونسته بودم کمکش کنم...اما چند روز بعد وقتی معلم موضوع انشاء گفت رفیقم رو کرد به منو گفت زحمتش با خودت! تو خیلی خوب انشاء می نویسی! جا خورده بودم ، دیگه مریض نبود که بخوام کمکش کنم...خودش می تونست کارش رو انجام بده... اولش گفتم نه ولی انقدر اصرار کرد که قبول کردم. این داستان هر هفته تکرار می شد اما من دیگه از کمک کردن حس خوبی نداشتم چون دیگه به خواست خودم بهش کمک نمی کردم. پشیمون شده بودم از اینکه چرا از همون اول کمکش کردم.دفعه ی آخر دلمو زدم به دریا و گفتم نمی نویسم... انقدر ناراحت شد که رفاقت چند سالمون بهم خورد. حالا بعد از این همه سال هنوز هستن آدمایی که پشیمونت می کنن از اینکه توی سختی و شرایط بد به دادشون رسیدی. چون بعد از اون پرتوقع میشن و هیچوقت نمی تونن ازت "نه" بشنون... دیگه کاری که براشون می کنی رو لطف نمی دونن و فکر می کنن وظیفه ای هست که باید بی چون و چرا انجامش بدی.
حالا سال هاست یکی تو گوشم میگه : «هیچ وقت کاری نکن که لطفت تبدیل به وظیفشه...»
👤 #حسین_حائریان
📝
💭 دوستی ازم پرسید؛ یه رابطه سالم چه ویژگیهایی داره!و از کجا بدونم که رابطهم داره خوب پیش میره!؟
+گفتم نشونهها که زیاده ولی؛ به هفت تا علامت بیشتر دقت کن.
💬پرسید چطور یعنی!
+گفتم رابطههای خوب با حرفای قشنگ شروع میشن ولی با رفتارای درست دوام پیدا میکنن، ببین که این رابطه…
1) چقدر از اضطرابت کم میکنه!؟
📌 در جریانید که یک رابطه خوب قراره یه دغدغه از زندگیتون کم کنه نه اینکه یه بار و فشار و اضطرابی به مشکلاتتون اضافه کنه!
2) چقدر به آرامشت اضافه میکنه!؟
📌 حس آرامش در رابطه یعنی با کسى باشى که کنارش خیال راحتی داشته باشى، نه اینکه هر روز باهاش بجنگی تا دوست داشته شدن و آرامش رو ازش مطالبه کنی یا مطالبه کنه!.
3) چقدر بهت احساس امنیت و اطمینان میده!؟
📌 خلاصهش یعنی اینکه؛ چقدر ميتونی با طرف مقابلت از احساساتت، نگرانیهات و خواستههات آزادانه و بدون ترس از اين كه ناراحت بشه، قضاوتت کنه یا بذاره بره، گفتگو کنی!.
4) چقدر باعث رشد و پیشرفتتون شده!؟
📌یه رابطه خوب رابطهایه که عزت نفس و اعتماد بنفس رو ببره بالا و باعث شادی و موفقیت جفتتون بشه!. رابطهای که تو اون مدام با خودت بگی نکنه زشتم!، نکنه بدهیکلم!،نکنه خیلی حرف میزنم!یا ناکافیام! و روز به روز عقبترت ببره؛ بیشتر پل سقوطه...
5) چقدر احساساتت رو ابراز میکنی! و اجازه ابراز احساسات رو میدی!؟
📌 رابطهای که در اون وقت حرف زدن هیچ نیازی به سانسور کردن حال و هوات نداری و میتونی راحت باشی، با یه آدم امن در ارتباط برابر هستی.
6) چقدر واسه همدیگه شنونده خوبی هستید!؟
📌 حقیقتا که حرف زدن با کسی که درکت کنه و فقط شنونده باشه و قضاوتت نکنه، از بوس و بغلم حیاتیتره.
7) چقدر به هم اعتماد دارید!، احترام قائلید!، متعهدید! و تو جنبههای مختلف صمیمی هستید!؟
📌 به بیان دیگه؛ «دوستت دارم»، «ممنونتم»، «عذر ميخوام» و «گوش میدم» و «بیا خوش بگذرونیم» از كلمات جادويی هستن كه تو يه رابطه سالم زياد شنيده ميشن.
مخلص کلام اینکه؛
اونی که خوشحالیت خوشحالیشه؛
ناراحتیت ناراحتیشه؛
فکرت، فکرشه و اضطرابت دغدغشه!؛
همونو بچسب که اون آدم، بهترین آدمِ زندگیته.
👤دکتر امید امانی
📝
مولانا تفاوت جالبی بین عشق و محبت میگذارد.
به زبان امروزی، عشق مانند یک سود شدید، یکباره و شانسی در بازارهای پرریسک و نامطمئنی چون بورس و کریپتو است، که یک بار آیا بشود یا نشود شانس آدم از بین صدها باختش بگیرد.
اما محبت مانند سرمایهگذاری در بازارهای دارای امنیت، مثل ملک و طلا است که یک سود کمتر، ولی ثابت، پیوسته، امن و طولانی میدهد.
عشق یک هیجان شورانگیز و شدید و پرنوسان است که در برخی مواقع دلیل شکل گیری آن حتی برای خود عاشق و معشوق هم روشن نیست. نوعی کشش شدید، و عموما با زیربنای جنسی در خزانه ی تکاملی مغز، که گاهی با یک نگاه و در ثانیه ای شکل میگیرد.
یک شوق و احساس شدید، پر از انرژی، رهایی بخش، بسیار جذاب و زیبا، درمانبخش و روحیه دهنده، که متاسفانه عمر کوتاهی دارد و با گذشت زمان یا مواجهه با ناملایمات رو به سردی میگراید.
قاتل این هیجان شدید سه چیز است:
۱: وصال و همیشه کنار هم بودن که مدفن عشق است. عشق، نگریستن از پشت ویترین است، و وصال، لمس حقیقی و مواجهه با واقعیات پشت ویترین.
۲. برخورد و آشنایی با موردی بهتر و مناسبتر.
۳. فاصله ی زیاد و طولانی مدت: از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
این هیجان و عاطفه و احساس شدید و پر از انرژی و رهایی بخش و درمانگر، در برخی حالاتش قطعاً به لحاظ روانشناختی، مرضی است؛ مثلاً در مواردی که دو طرف استقلال و کرامت همدیگر را تباه میکنند، و یکدیگر را به نوعی اسارت شیک، یا دیکتاتوری نرم، یا بردگی با روکش شکلاتی میکشانند.
جدایی در چنین رابطهای حقیقتاً نوعی شکست ویرانگر است. آدمی چون مرغ سرکنده تا مدتها بدون اختیار در خون خود دست و پا میزند. به ویژه اگر این جدایی، یکهویی، بدون دلیل روشن، و در کمال بیشعوری طرف مقابل برای توضیح دلایلش، و یا با خیانت اتفاق بیفتد.
اما محبت؛ یک ارتباط عمیق، پیوسته، صمیمانه و طولانی بین دو شخص بالغ و رشدیافته است، که نه بر اساس هیجان و شور و اشتیاق شدید و کور، و یا با زیربنای تمایلات جنسی در خزانه ی تکاملی مغز؛ بلکه بر اساس نوعی بینش عمیق انسانی و آگاهی تعالی یافته از زندگی شکل میگیرد.
در این رابطه ی اصیل، آدمها دقیقا میدانند چرا با یکدیگر ارتباط دارند، و چرا همدیگر را دوست دارند، و میفهمند که رابطه ی هیچ دو انسانی همیشه اوکی و عالی نیست. بالا و پایین بسیار دارد.
و دقیقاً به خاطر همین دانایی است که نسبت به فراز و نشیب و بالا و پایین یکدیگر بردباری و صبوری آگاهانه دارند، و بر تلخیهای همدیگر شکیبایی، انعطاف پذیری و تحمل آگاهانه.
اصلاً، دلیل دوام و پایداری چنین رابطه ای، با تمام بالا و پایینهایش، همین دانایی و بینش عمیق، و بردباری و شکیبایی است.
مولانا آن شعر معروفش را دقیقاً در توصیف چنین وضعیتی سروده است:
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
از محبت دردها صافی شود
از محبت دردها شافی شود
از محبت مرده زنده میکنند
از محبت شاه بنده میکنند
سپس تحلیلی عمیق میکند:
این محبت هم نتیجهی دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست؟
او ابتدا در داستانی به توصیف رابطه ی حکیمی به نام لقمان با رفیقش میپردازد:
روزی رفیق لقمان از روی محبت همیشگیاش، خربزهای میبرد و قاچ قاچ به او میدهد تا بخورد؛ تا ۱۷ قاچ.
از مشاهده ی شدت اشتهای لقمان در خوردن، خودش هم هوس خوردن میکند و قاچ آخر را به دهان خودش میگذارد. اما میبیند که خربزه به شدت تلخ و گندیده است و اصلاً قابل خوردن نیست.
رو به لقمان میکند و میگوید: رفیق من آیا مبتلا به مازوخیست و خودآزاری هستی که از این تلخی سخنی نگفتی و شکایتی نکردی؟
لقمان میگوید: نه محبوب من. شرط وفا و مروت به جا آوردم. من سالها از رفاقت و محبتهای تو شکر خوردهام و روا نیست که با یک تلخی همه ی آن شیرینیها را فراموش کنم و قدرناشناس تو باشم. بر تمام محبتها و زحمتهایت چشم ببندم، و تنها بر آن یک تلخی متمرکز شوم. انصاف و مروت و انسانیت نیست چنین کاری.
بعد از دو دهه کار مشاوره، به جرات میگویم که نصف مشکلات ارتباطی آدمهایی که دیدهام، به ویژه زوجین یا عاشقها، با همین دیدگاه لقمانی اصلاً به وجود نمیآمده است، یا به راحتی حل میشده است: انصاف و مروت و انسانیت در تلخیها و ناملایمات.
یکی از خوشبختیهای من که زندگی را برایم دارای ارزش زیستن کرد، داشتن یک دوست ۱۰ ساله است که در میان خیل انبوه لاف زنان پرمدعای چند روزه، درست ۱۰ سال بر تلخیها و بالا و پایینم صبوری و شکیبایی کرد و هماره مرهم زخمهایم بود:
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
عشق خوب است، اما محبت برتر است. به جستجوی شکل دادن روابط مبتنی بر محبتهای آگاهانه و البته دو طرفه باشید؛ که عشق مهمان یکی دو روزه است.
👤 محسن زندی
📝
وقتی تقصیر را گردن کسی دیگر میاندازید، دو اتفاق می افتد:
اول این که در تله سرزنش و دفاع از رفتارتان میافتید. سرزنش، انرژی گیر کرده است. انرژیای است که در شما، وقتی در حالی که داستانتان را، موقعیتتان را و حق قربانی شدن خود را توجیه میکنید، تولید تفکر چرخشی و نشخوار فکری میکند.
در ابتدا،با تغییر ماهیت دادن به مشکلات، به نظر قدرتمند میرسد، ولی در دراز مدت انرژی شما را تقلیل میدهد، بیحاصل و بینتیجه میگردد.
دوم این که دیگران را مسئول خوشحالی خودتان میکنید. این مسئولیتی نیست که دیگران داوطلبانه بر عهده بگیرند و به هر صورت انتظار نادرست و نامعقولانهای است. مشروط کردن خوشحالی ما بر مبنای رفتار دیگران، جادهای بن بست است. در واقع میگویید ”فقط اگر فلان اتفاق پیش آید، خوشحال خواهم بود.“
وقتی عادت سرزنش کردن را ترک کنی و مسئولیت اعمال و عکسالعملهای خود را بر عهده بگیرید، میتوانید دوباره آزادانه و با چشم اندازی جدید، انتخاب کنید. سبکتر شده و وارد نور خودآگاهی و رشد خواهید شد.
از قدرت تصورسازی خود استفاده کنید،که دیگر هیچ سرزنشی در دنیا وجود ندارد، هیچ تقصیری وجود ندارد که گردن کسی بیندازید، هیچ قضاوتی وجود ندارد تا با آن تصمیم بگیرید کسی دیگر چه باید میکرد یا چه باید بکند. در این صورت چشمانداز شما چه تغییری میکند؟
اگر سرزنش از وجودتان محو شود، چه اعمال جدیدی انجام میدهید؟ با آگاهی، اجازه دهید امروز، روزی عاری از سرزنش و قضاوت باشد.
🔴بیشتربدانیم
ﻫﻔﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖﺗﺮین ﺍﻓﺮﺍﺩ انجام میدهند.
🔺1. ﺍﺯ ﻣﺴﺆﻭﻟﯿﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ، ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
🔺2. ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺮﺱ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺮﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
🔺3. ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﯽﺑﺮﻧﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﺩﺭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﻃﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ.
🔺4. ﻫﺮﮔﺰ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ “ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ”، “ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﻨﺎﺳﺐ”، “ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ”، “ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ”، ﻣﻮﮐﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﻠﮏه ﺑﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﻻﺯﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
🔺5. ﺗﻼﺵ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﻠﻄﻪ ﯾﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﮐﻨﺶﻫﺎﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ.
🔺6. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺗﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻏﯿﺎﺏ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ.
🔺7. ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ مقایسه نمیکنند.
@golchintap
🔹چیزایی که دونستنشون واجبه:
🤩وقتی کسی بغلتون میکنه، بذارید اول خودش ازتون جدا شه.
🤩در مورد روابط و مسائل مالی به دیگران راهنمایی ندین.
🤩اگر دو نفر از دوستاتون باهم رابطه ی عاشقانه دارن توی مشکلاتشون، شما واسطه قرار نگیرید.
🤩با آدما طوری رفتار کنین که میخواین باهاتون رفتار بشه.
🤩بدونین که یه رابطه موفق دو قسمت داره؛ اولی پیدا کردن آدم درست و دومی، آدم درست بودن.
🤩در آخر هم، همهی خودتون رو برای کسی که درکشو نداره نذارید.
🌡تعدادصفر نام
6 میليون
9 میليارد
12 بیليون
15 بیليارد
18 تیريليون
21 تیريليارد
24 کیزيليون
27 کیزيليارد
30 سینكليون
33 سینكليارد
36 سيزيليون
39 سيزيليارد
42 سيتليون
45 سيتليارد
48 ويتليون
51 ويتليارد
54 تيفليون
57 تيفليارد
60 ديشليون
63 ديشليارد
🥰اینارو بدونیم بد نیست #کاربردی