#داستان_کوتاه
#کودک #نوجوان
#پیامبرمهربان_ص
🌷عنوان داستان: مسابقه تیراندازی
✍نویسنده: ابوالفضل سبزی
روزی دو گروه از جوانان مشغول مسابقه تیراندازی بودند. شور و هیجان آنها باعث شده بود که مردم زیادی گرداگرد آنان جمع شده و آنها را تشویق میکردند.
ناگهان مردم متوجه شدند که پیامبر مهربان ما حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله از آن محل میگذرند. جوانان تا پیامبر عزیز را دیدند از آن حضرت دعوت کردند که در مسابقه تیراندازی شرکت کنند.
حضرت قبول کردند و در کنار یکی از تیمها قرار گرفتند تا جزء گروه آنها باشند و با گروه مقابل مسابقه دهند.
گروه مقابل گفتند: ما مسابقه نمیدهیم چون پیامبر در تیم شما قرار گرفته و پیامبر در هر تیمی قرار بگیرد آن تیم حتماً برنده میشود.
پیامبر مهربان لبخندی زدند و فرمودند:
پس من برای هر دو تیم تیراندازی می کنم.
همه از خوشحالی بر پیامبر درود فرستادند.
مسابقه شروع شد و پیامبر گاهی در کنار این تیم و گاهی در کنار تیم مقابل، با آنان همکاری نمودند و باعث شادی هر دو گروه شدند.
بعد از پایان مسابقه پیامبر عزیز فرمودند: «بچههای گلم! قهرمان واقعی کسی است که با یاد خدا و صبر، خشم و عصبانیت خود را کنترل کند.»
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
🖼موسسه آسمان مهر منجی
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄