ما همیشه با فروش محصولات طبیعی و حیات وحش مشکل داشتیم. از قورباغههای طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! میدونید چیه؟ مردم به قدری تنهان که حتی وقتی این موجودات زهردار رو به اونها میفروشیم، باز جذبشون میشن. عجیب اینه که این موجودات هم متقابلاً همون احساس رو پیدا میکنن و نیششون نمیزنن. یه بار، یادت میاد لوکریس؟ یه مشتری زن از این عنکبوتهای قاتل خریده بود. بعد از مدتی سالم به مغازه برگشت! میپرسید سوزن هم داریم یا نه. فکر کردم میخواد قبل از خودکشی چشمای خودشو دربیاره. ولی میخواست برای عنکبوتش چکمههای کوچولو ببافه. تازه اسم هم واسش گذاشته بود: دنسی! یه جوری باهاش دوست شده بود که همیشه توی کیفش بود.
#یه_تیکه_بوک
#مغازه_خودکشی با اندکی تغییر
#ژان_تولی
#ژانر_کمدی_سیاه
📌مجله ادبی گلستان برنا📌
📌@golestan_borna📌