eitaa logo
تحول ماندگار استان گلستان
435 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
47 فایل
💌جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه سوژه و مطالب با خادمین کانال↙ @reyhane1359 @sahebzaman8487 بانام جدید کانال ماهمراه باشید https://eitaa.com/golestan_tahavolmandegar
مشاهده در ایتا
دانلود
Ziarat-Ashura-Farahmand.mp3
16.08M
قرائتـــ با نوای استاد محسن فرهمند، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🔸 روز پانزدهم @golestan_tanhamasir
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 در جهان امروز، چه کسانی میتوانند در عرصه هنر و رسانه موثر باشند؟ 🔻کدام ویژگی یک فعال رسانه‌ای از همه مهمتر است؟ ⚠️چرا برخی از سلبریتی ها مقابل وحشیگری غربی ها ساکتند اما در برابر مشکلات داخلی قلدر می‌شوند؟ @golestan_tanhamasir
👤 پاسخ استاد به توییت «مسیح علینژاد» ✍🏻 خانم معصومه علینژاد این عاقبت توهین‌کنندگان به مقدسات است. یا آن‌ها که به عقایدشان توهین شده حذفتان می‌کنند یا کارفرمایانتان وقتی تاریخ‌مصرفتان تمام شد! قطعاً شما نه به اندازه ‎ معروف هستید و نه برای غربی‌ها حفظتان حیثیتی است. @golestan_tanhamasir
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ تربيتی که قاتل پرورش می دهد! 🔻آیا قبول داریم اکثر مردم از ترس فقر کار می‌کنند؟ ♨️ ریشه این ترس در تربیت مادر است. ✴️ مادر اگر شجاع باشد، به بچه‌اش می‌گوید از کم نمره گرفتن نترسی‌ها! به خاطر زیبایی علم، زیبایی خلاقیت و خدمت درس بخوان. ✴️ اما اگر مادری نخواهد بچه‌اش را خوب تربیت کند از نزدیک‌ترین ابزار که ترس است استفاده می‌کند. از آن زمانی که می‌گوید فلان چیز، جیز است. این بچه وقتی بزرگ می‌شود، از ترس پلیس خلاف نمی‌کند. 🔴 بدانیم اگر بشود ملتی را ترساند، می‌شود آن ملت را قاتل امام حسین علیه‌السلام کرد که با اشک بروند به خیمه‌ها حمله کنند. چرا که می‌دانستند اینها بچه‌های پیغمبرند و گناهی ندارند، اما از ترس اینکه اگر اینها نبرند، کس دیگر می‌برد، غارت می‌کردند. ☑️ شجاعت فقط مال میدان جنگ نیست، مال روابط اجتماعی و درس خواندن هم هست، مال تمام زندگی است. @golestan_tanhamasir
تحول ماندگار استان گلستان
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_وهفتم همین جور با خودم داشتم فکر میکردم و ذهنم درگیر و
... سعید صالحی هستم... مهندسی متالورژی خوندم و شروع کردصحبت کردن، از خودش گفتن و ویژگی هاش و ویژگی هایی که برای همسر آینده اش در نظر گرفته... درست مثل دانشگاه سرش پایین بود ... و من شیفته ی این حیا و شعور... ولی حیف... دلم میخواست بشینیم و زار زار گریه کنم با خودم فکر میکردم این که منو میشناسه میدونه چی بودم! چی شدم! پس بلا شک قضیه ما منتفی بود... تقریبا مطمئن بودم به مرحله خواستگاری نمیرسه... به همین دلیل کل صحبت های من در سه جمله بله، کاملا درسته در فواصل صحبتهای سعید خلاصه شد... در انتها گفت: شما صحبتی ندارید! گفتم: نه! گفت: یعنی موافق نظرات من هستید!؟ من که تمام مدت فکرم درگیر ماجراهاي دانشگاه شده بود بساط دعوایی که راه افتاد بعد هم اخطار حراست... بدون اینکه اصلا بفهمم چی دارم میگم گفتم: بله صحبت های شما کاملا درسته... تنها جمله ای که گفت: الخیر فی ما وقع بود! بنده خدا هم که حرفهاش رو زده بود خدا حافظی کردند و با مادرشون رفتند... داشتم دیوونه میشدم آخه چرا باید اینطوری بشه! یاد حرف لیلا افتادم که می گفت: نازی اگه خاطرخواش شدی برم خواستگاری... من اون روز سعید رو نمی شناختم ولی از شعور و حیاش خوشم اومد هرچند اون روز اصلا به اینکه یک روز بیاد خواستگاریم فکر هم نمی کردم! ولی امروز می شناختمش و اومده بود خواستگاریم... ولی حیف... با خودم فکر میکردم گذشته تلخ من مانع است... حتی باوجود نبود امید اما انگار این ماجرا تمام شدنی نیست انگار خاطرات گذشته را همراه خودم یدک می کشیدم! یاد اون لحظه ایی که امید با مشتش محکم زد توی شکم سعید... مرور خاطرات تلخ امید و لیلا بعد از مدت ها باز هم مرا بهم می ریخت... دروغه که بگم برام مهم نبود چی میشه! اما جمله‌ی آخر سعید من را یاد داستان روز اول آشنایمون با خانم حسینی انداخت که گفت: در هر اتفاقی خیری هست حتی اگر اون لحظه ما ندونيم حکمتش چیه! و من مطمئن بودم حتما خیری هست حتی اگه الان من داشتم رنج می کشیدم و این سختی خفه کننده رو تحمل می کردم! به خودم گفتم شاید گذشته ی تلخم مانع بعضی چیزها بشه ولی حالا من انتخاب کرده بودم شبیه گذشته ام نباشم! انتخاب کرده بودم مسیر درست رو برم و چه خیری بیشتر از ماندن در مسیر درست! توی همین حال و هوا بودم که مادرم گفت: چی شد! نظرت چیه دخترم؟ به نظرم پسر خوبی می اومد! چی می تونستم بگم... اینکه به خاطر امید...سعید پَر... گفتم:صحبت کردیم حالا ببینیم چی میشه... مامانم گفت: توکل بر خدا هر چی خیره مادر... نمی دونم چرا فرداش با اینکه مطمئن بودم زنگ نمی زنن ولی منتظر بودم... اما حدسم درست بود شب شد و خبری از زنگ زدن نشد! حتما سعید من رو شناخته بود... از وضعیت پیش اومده ناراحت بودم ولی به خودم قول داده بودم هر اتفاقی هم که افتاد برنامه ی چهارشنبه ها مثل همیشه سر جایش بمونه! چهارشنبه شد... لباسهام رو پوشیدم که برم سمت بچه های تیم چهارشنبه های زهرایی و داشتم فکر میکردم اگر خانم حسینی بپرسه چکار کردی؟ چی بگم! نویسنده :
تحول ماندگار استان گلستان
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سر
ساعت به وقت هفتم صحیفه سجادیه به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺 @golestan_tanhamasir ♥🌹 سلامتی عشقـترین رهبر دنیا صلوات یادتون نره! "اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡" 🔰💢🔆🌀
به نام خدایی  که از شدت حضور ناپیداست ✨✨
🔹امام صادق علیه السلام جونم بفداش فرمودند: نفس المهموم لظلمنا تسبيح، و همّه لنا عبادة، و كتمان سرّنا جهاد في سبيل اللّه ثمّ قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: يجب أن يكتب هذا الحديث بالذهب ▪️ نفس کسى که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام افزودند: این حدیث را باید با طلا نوشت! 📚 بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۸ 🏴🏴🏴 @golestan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنیم💞
سلام و ادب🤚 صبحتون بخیر بندگان خوب خدا🌷 حال و احوالتون چطوره؟ الهی که همیشه پر از انرژیهای مثبت باشید👌 خدا رو شاکریم که یه روز دیگه به ما این فرصت رو داد تا زندگی کنیم پس قدر این لحظات ناب رو بدونید💫 به امروز خوش اومدید 🌹 @golestan_tanhamasir