eitaa logo
تنهامسیرعلوی
511 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
47 فایل
💌جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه سوژه و مطالب با خادمین کانال↙ @reyhane1359 @sahebzaman8487 بانام جدید کانال ماهمراه باشید @Tanhamasir_Alavi
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ...من برای ظهورت چون کوه ایستاده‌ام... 💜 @golestan_tanhamasir
🌷امام حسین علیه السلام می‌فرمایند : ‌ 🌿هیچ گرفتاری مرا زیارت نمیکند مگر آنکه خداوند گرفتاریش را برطرف کرده و شادمانش می کند. ‌ 🖋️ثواب الاعمال، ص319 @golestan_tanhamasir
سلام و احترام خدمت شما عزیزان 🤚 صبحتون پر از یاد و مهر خدای مهربون 💫 شک نکن روزت رو وقتی با توکل و اعتماد به خداوند شروع کنی، روزت زیباست👌 به خوش اومدید😊 @golestan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پنجم مرداد سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد 🎥عملیات مرصاد چگونه نسخه منافقین را در هم پیچید؟ عملیات مرصاد به فرماندهی شهید سپهبد صیاد شیرازی با اقتدار رزمندگان اسلام، منافقین را در هم کوبید. @golestan_tanhamasir
🔶🔸 با توجه به اهمیت تعظیم شعائر حسینی و سیاه پوش کردن شهرها در عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام مجموعه تنهامسیر قصد اهدای پرچم های رایگان به مخاطبین خود را دارد. ❇️ برای همین موضوع هر بزرگواری که میخواهد در طرح نذر پرچم امام حسین علیه السلام شرکت کند مبلغ مورد نظر را به شمار کارت زیر واریز نماید: 5892-1013-6167-8754 سید محمد باقر حسینی، بانک سپه 🔷 با شرکت در این طرح از ثواب بی نهایت آن بهرمند شوید. نحوه دریافت پرچم های هدیه به زودی اطلاع رسانی خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️واکنش به موضوع 🔹این موضوعات از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره مطرح بوده است و اخیراَ هم بار دیگر به بهانه حجاب، همان تلاش های ناکام در حال تکرار است. 🔹چند سال قبل، در جلسه ای، از من سؤال شد که در موضوع زن، در مقابل غرب چه دفاعی دارید که من گفتم «دفاع ندارم، حمله دارم. آنها که زن را تبدیل به کالا کرده اند، باید دفاع کنند و پاسخ دهند». 🔹غربی‌ها همان‌هایی هستند که اگر می‌توانستند آب را به روی ملت ایران ببندند، می‌بستند، همانطور که داروی کودکان پروانه‌ای را تحریم کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند به این کودکان دارو برسد؛ حالا غربی‌ها واقعاَ دلسوز زن ایرانی هستند؟ 🔹غربی‌ها سالها است که می‌گویند تا زمانی که زن از قیود اخلاقی و شرعی رها نشود، نمی‌تواند پیشرفت کند و به مدارج عالیِ علمی، سیاسی و اجتماعی برسد. 🔹موفقیت‌های زن مسلمان ایرانی باطل کننده تلاش های دویست، سیصد ساله غربی‌ها بوده و به همین علت آنها از زن ایرانی عصبانی هستند و به بهانه حجاب، اقدام به شبهه‌افکنی و فضاسازی می کنند. @golestan_tanhamasir
تنهامسیرعلوی
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_چهاردهم در حال جر و بحث با هم بودیم که خانم حسینی تلفن
... رفتم دانشگاه خبری از لیلا نبود احتمالا درگیر ماشینش بود بعد از کلاس توی حیاط روی یه نیمکت مشغول جمع و جور کردن جزوهام بودم، یه نفر اومد کنارم نشست اینقدر مشغول بودم که حتی سرم رو بالا نگرفتم ببینم کیه! با شنیدن صدا چنان شوکه شدم که انگار برق 220 ولت بهم وصل کرده باشن مضطرب سرم رو چرخوندم سمت صدا در کمال ناباوری دیدم امید!!! اومدم برم که کیفم روگرفت گفت: نازنین فقط ده دقیقه... خواهش می کنم گفتم: تو بگو ده ثانیه! ول کن کیفم رو وگرنه داد میزنم! گفت: نازنین خواهش می کنم باور کن کار مهمی دارم خیلی التماس کرد گفتم: کار های مهمت رو برو پیامک کن به این و اون! کیفم رو از دستش کشیدم بیرون وباسرعت دور شدم... ذهنم درگیر شده بود یعنی چکارم داشت؟ با خودم کلنجار می رفتم که چرا صبر نکردم ببینم چی میگه! کلافه بودم بعد از این مدت که دوباره دیدمش همه چی برام تازه شد! دلم گرفته بود... دل آسمون هم گرفته بود... نم نم اشکهای آسمون با نم نم اشک هام روی صورتم در هم می آمیخت و سر می خورد پایین ... نمی دونستم چه اتفاقاتی در انتظارم... درگیر همین افکار بودم که لیلا زنگ زد نمی دونم چرا اون لحظه دلم نمیخواست جواب لیلا رو بدم شاید عامل این همه سختی لیلا بود... اصلا چرا امید به لیلا پیام داد... چرا...چرا باید به اینجا برسم! و سوالهای بی جوابی که جز مضاعف کردن درد روحم پاسخی نداشت... یکدفعه به خودم نهیب زدم نازنین از تو بعیده اینجوری قضاوت کنی! اشتباهات امید رو نباید پای لیلا بذاری... لیلا اگر بد بود این همه من رو همراهی نمی کرد می رفت با امید و بی خیال من می شد... لیلا چند بار بهم زنگ زد کمی که حالم بهتر شد باهاش تماس گرفتم گفت: کجایی دختر چرا جواب نمی دی؟! گفتم: مشغول بودم، ترجیح دادم چیزی راجع به دیدن امید نگم گفتم: تو چه خبر؟ چرا دانشگاه نیومدی؟گفت: درگیر ماشین بودم راستی خانم حسینیم زنگ زد چون فردا کلاس نداشتیم هماهنگ کردم فقط جون مادرت ایندفعه بیا شر قضیه رو بکن تمومش کن این پروژه را! گفتم: لیلا واقعا شر رو من درست میکنم یا تو !عه عه اون دفعه من بودم سوالهای فوق تخصصی می پرسیدم! از پشت گوشی گفت: باشه نازنین جون تسلیم! من دستهام روی سرم! بعد ادامه داد: نازی فکر می کنی کجا قرار گذاشت؟ گفتم: نمی دونم حالا کجا قرار شد بریم؟ گفت: عززززیزم بوستان لاله باورت میشه! فکر نمی‌کردم این جماعت آدرس پارک هم بلد باشن! گفتم: عجب! ساعت چند؟ گفت: ۱۰ صبح گفتم: باشه پس می بینمت خداحافظی کردیم... رد پای امید هنوز در ذهنم بود ... چطور می تونستم پاکش کنم! چه ماجراهای توی این چند وقت برام اتفاق افتاده بود... یاد حرفهای خانم حسینی افتادم و خودم رو دلخوش به داستانی که برامون تعریف کرد... زمان به سرعت اما خیلی سخت گذشت نمی دونم چرا می خواستم ذهنم را درگیر موضوع دیگه ای به جز امید کنم حتی شده بحث های لیلا با خانم حسینی! فقط اینکه به امید فکر نکنم اما ظاهراً تقدیر چیز دیگه ای نوشته بود... فردا صبح وقتی رسیدیم بوستان لاله خانم حسینی روی یکی از نیمکت های پارک نشسته بود دیگه مثل دفعه قبل از احساس ترس و نگرانی خبری نبود با اینکه یک بار فقط دیده بودیمش ولی نمی دونم چرا احساس راحتی می کردم این حس رو لیلاهم داشت ازطرز لباس پوشیدنش که مثل همیشه بود میشد فهمید... جلو رفتیم و سلام کردیم با دیدنمون بلند شد و احوالپرسی گرمی کرد و گفت: دخترا بریم کافی شاپ اونجا راحتر می تونیم صحبت کنیم! لیلا طوری که خانم حسینی متوجه نشه چشمکی به من زد و رو به خانم حسینی گفت: آره خیلی خوبه بریم... نویسنده:
هدایت شده از تنهامسیرعلوی
ساعت به وقت هفتم صحیفه سجادیه به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺 @golestan_tanhamasir ♥🌹 سلامتی عشقـترین رهبر دنیا صلوات یادتون نره! "اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡" 🔰💢🔆🌀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 بيا ای بهتــــرين درمان قلبــم مـــــداوا كن غـم پنهـان قلبـم قســـــم بر خالق دلـهای عاشق تو هستی آخرين سلطان قلبـم @golestan_tanhamasir
🌷امام حسین علیه السلام می‌فرمایند : 🌿 چنانچه دو نفر با هم نزاع کنند آنکه برای آشتی پیش قدم شود زودتر از دیگری وارد بهشت می‌شود. 🖋️محجة البيضاء، جلد ۴، صفحه ۲۲۸ @golestan_tanhamasir
سلام 🤚 صبحتون عالی، حال و احوالتون متعالی 👌 وجودتون سلامت، روز و روزگارتون سبز☘️🌸☘️ الهی که امروزتون پر باشه از مهر الهی✨ به امروز خوش اومدید 😊 الهی به امید تو🤲 @golestan_tanhamasir
🌹 سرتاسر استان گلستان 🌹 درخواست از شما اعزام صلواتی سخنران با ما برای شرکت در این طرح تماس بگیرید ۰۹۳۰۸۷۹۶۴۳۱ یا در فضا مجازی پیام بدهید لبیک یا حسین سلام الله علیه اللهم عجل لولیک الفرج
تنهامسیرعلوی
گرگانی های محترم و ولایی✅
صدایِ کربلا ۱.mp3
10.82M
۱ 🏴 ▪️مسیرِ حرکت امام تا رسیدن به ماجرای کربلا، یک مسیر جغرافیایی با اتفاقاتی در بستر تاریخ نیست! - تمام حوادث کربلا، از ابتدای تشکیل نطفه‌ی آن تا امروز که هنوز در تاریخ زنده و منشاء اثر است، در درونِ شخصِ شما درحال تکرار است! ▪️آیا شما این تکرار را می‌بینید، و قادر به ادراکش هستید؟ - آیا ماجرای کربلا در انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتار شما، منشاء اثر هست؟ 🎧صدای کربلا را همه نمی‌شنوند! @golestan_tanhamasir
🌷شهيد حسن باقری : اگر خسته شدیم ، باید بدانیم کجای کار اشکال دارد ، و گرنه کار برای خدا که خستگی ندارد ... 🔺اگر می‌بینيم که در کار خستگی وجود داره، باید بریم اون مورد رو حل بکنیم. کار، کاری نیست که توش خستگی داشته باشه، جنگیدن در راه خدا خستگی نمیاره، اگر داریم خسته می‌شیم، باید بشینیم بررسی کنیم ببینیم علتش چیه؟ چرا داریم خسته می‌شیم؟ این، ایراد اینه که یه چیز غیر خدایی قاطی قضیه است. اگر غیر خدایی و غیر شرعی داخل مسئله جنگ ما نباشه، یقین بدونید که هر لحظه بر لذت جنگیدن اضافه می‌شه، حالا با لذت در راه خدا جنگیدن. @golestan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️🔸 عزیزانی که توانایی مالی خرید پرچم ندارن و میخوان از پرچم های رایگان مجموعه تنهامسیرآرامش بهرمند بشن کلمه " دریافت پرچم" رو به آی دی زیر ارسال نمایند: @reyhane1359 🚩 بین کسانی که درخواست دارند قرعه کشی میشه و به 20 نفر پرچم محرم از طریق اداره پست اهدا خواهد شد
تنهامسیرعلوی
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_پانزدهم رفتم دانشگاه خبری از لیلا نبود احتمالا درگیر ماش
... خانم حسینی قهوه سفارش داد من و لیلا نسکافه... هنوز سفارشمون رو نیاورده بودن که خانم حسینی گفت: خوب دخترا تحقیقتون به کجا رسید؟ لیلا مجال نداد گفت: رسید به اینجا که هر کاری دلمون خواست نکنیم و قوانین رو رعایت کنیم بعد هم شروع کرد با آب و تاب از ماجرای تصادفش گفتن و بی قانونی بعضی ادمها!!! وقتی نگاهی به سر و وضع لیلا کردم بی اراده برگشتم گفتم: لیلا جان الان شما هم با این وضع پوششت یه فرد بی قانون محسوب میشی! یه نگاهی بهم کرد و گفت: نه اینکه الان تیپ خودت خیلی قانون مداره! بعد هم رو به خانم حسینی ادامه داد و با اقتدار گفت: من الان یه کم از موهام پیداست واقعا به این یه کم مو مردم آسیب می بینن! من میشم بی قانون! ضمن اینکه به نظر من آدم دلش باید پاک باشه... خانم حسینی لبخندی زد و گفت: ببینید دخترا رعایت قوانین کم و زیاد نداره مثلا گاهی با یک ضربه کم یه ماشین میره ته پرتگاه، گاهی هم با یک ضربه با شدت زیاد یه ماشین فقط آسیب می بینه! که این بستگی به مقاومت ماشین ها داره و مهارت راننده دقیقا ضربه خوردن افراد توی یک جامعه بستگی به مقاومت ایمانشون و مهارت کنترلشون بر میگرده! گاهی یه فرد با یک نگاه به قهقرا میره اما شخص دیگه ای هم هست که زیر شکنجه نم پس نمیده مثل انواع ماشین که از لحاظ مقاومت با هم فرق دارند! اما نکته اینجاست که ما با وجود داشتن هر ماشینی نباید قوانین رو زیر پا بذاریم یه مثال واضحتر براتون بزنم فرض کنید همسر شما... هنوز حرف خانم حسینی تموم نشده بود که لیلا آهی کشید و گفت: داد از غم تنهایی... خانم حسینی لبخندی زد و گفت: عجب پس مجردین! من و لیلا لبخندی زدیم و سری تکون دادیم خانم حسینی گفت: نگران نباشین این شتریه که در هر خونه ای می خوابه لیلا طنز آلود گفت: شتر من و نازی فک کنم توی بیابون راه رو گم کرده! توی دلم گفتم: خوبه این لیلا می گفت امثال خانم حسینی غول اند حالا چه نمکی می ریزه! از دست این دختر احساساتی! من گفتم: خوب خانم حسینی جان حالا مثلا نامزد داریم رعایت کم و زیاد قوانین چی میشه؟! پاک بودن دل هم به نظرم مهم تر از ظاهره! گفت: خوب در نظر بگیرید نامزد شما همزمان که با شماست فقط یه کم قوانین زندگی رو رعایت نکنه چند تا پیامک به بعضی از دخترهای کلاساتون بده! برای شما چه اتفاقی می افته؟ مطمئنا تو زندگی شما تاثیر میذاره درسته! حالا این آقا پسر بگه من فقط چند تا پیامک دادم اتفاقی نمی افته که! یا من که دلم فقط با شماست به اینها فقط پیامک زدم چیزی نمیشه که! خوب به نظر شما چیزی نشده؟ این اتفاق کمی بوده! دل این آقا فقط با شماست و حسابش پاکه! نگاهی به لیلا انداختم با هم چشم تو چشم شدیم چیزی که خودم تجربه کرده بودم رو چطور می تونستم ردش کنم و نپذیرم وقتی که با تمام وجود لمسش کرده بودم!!! اشک توی چشمام حلقه زد با خودم گفتم یه کم هم می تونه زندگی آدم رو نابود کنه! درست مثل چند تا پیامک که با من همین کار رو کرد... در همین حین بخار نسکافه داغ که جلوم گذاشته شده بود من رو به فضای داخل کافی شاپ برگردوند لیلا هم کمی خودش رو جمع و جور کرد و توی اون لحظات خودش رو با نسکافه سرگرم کرده بود... صدای خانم حسینی ما رو دوباره برگردوند به بحث گفت: حالا نظرتون چیه؟ من با تاسف سرم رو تکون دادم و نفس عمیقی کشیدم و با بغض گفتم: درسته یه کم هم می تونه ضربه ی خودش را بزنه! لیلا ساکت بود و کمی با دستش موهاش را زیر شال کوتاهش جابه‌جا کرد... خانم حسینی ادامه داد: دخترا برای اتمام این بحث دلت کافیه پاک باشه یه سوال می پرسم که بحث جمع بشه بعد ادامه داد من قبلش معذرت میخوام ولی به نظرتون میشه من بگم که دخترا دلتون پاک باشه حالا این نسکافه رو در هر ظرفی خوردین اشکال نداره مهم اینه دلتون پاک باشه... ما که منظور خانم حسینی رو درست متوجه شدیم با سر تایید کردیم که نه نمیشه! خانم حسینی گفت: پس ظاهر نه تنها بی اهمیت نیست بلکه خیلی هم مهمه درسته! من ذهنم درگیر شده بود نمی دونستم سوالم را بپرسم یا نه! می ترسیدم لیلا از سوالم سو استفاده کنه ولی واقعا این سوال برام مهم شده بود دلم رو زدم به دریا و گفتم: ببخشید پس چرا توی قرآن که کتاب قانونه ماست میگه لا اکراه فی دین... قبل از اینکه خانم حسینی فنجون قهوه اش رو سر بکشه و من منتظر جواب بودم حدسم درست از آب در اومد و لیلا گل از گلش شکفت!!! نویسنده: