🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از #سردارشهید_حسین_بادپا
🔹فصل: دوم
🔸صفحه: ۵۴-۵۳
🔻#قسمت_بیست_ششم
خواب دیدم حسین در گلزار شهداست و دارد از پلّه ها می آید پایین.
هنوز به آخرین پلّه نرسیده بود که گنبد سبز حرم پیامبر صَلَّی الله عَلَیهِ واله، جلوی پاهاش ظاهر شد. یک نفر آمد جلوی حسین. گفت《این رو بهت هدیه داده اند.》.
از خواب پا شدم.
گوشی تلفن را برداشتم. بهش زنگ زدم. خوابم را براش گفتم. گفت《ان شاء الله خیره!》.
حرف دیگری نگفت. خداحافظی کرد. عصر که آمد خانه، گفت: طاهره، قبل این که زنگ بزنی، دلم گرفته بود. پاهام، من رو کشوند سمت خونه ی پدر شهید یوسف الهی. با پدرش رفتیم گلزار شهدا.
کنار قبر شهید نشسته بودیم که تو زنگ زدی و خوابت رو گفتی! هر وقت دلش برای شهید یوسف الهی تنگ می شد، می رفت کنار قبر شهید، و قرآن می خواند.
هنگام اعزام بچّه ها به سوریه شده بود. هیچ کس حسین را نمی شناخت؛ جور دیگری شده بود. انگار برگشته به سال های جنگ تحمیلی. کارش شده بود دیدن آلبوم عکس های قدیم. آلبوم را برمی داشت، ورق می زد و گریه می کرد. ورق می زد و فاتحه می خواند. حال عجیبی داشت!هم می خواستم بروم کنارش بنشینم؛هم نمیخواستم خلوتش را به هم بزنم. ترجیح دادم با همان حس و حالش تنهاش بگذارم. خودم گوشه ای آرام ایستادم. به چهره ی غمگینش خیره شده بودم. بی صدا همراهی اش می کردم و اشک می ریختم. می بایست به جای او می بودم تا درد دلش را می فهمیدم.
سخت است برای کسی که در بیابانی، از کاروان خود دور مانده. همه ی آرزوش، شهادت بود. متوجه ام شد. گفت《طاهره، دلم پُره از حرف های نگفتنی!》. دستش را زد به پیشانی، و با صدای بلند زار زد. شانه هاش از شدت گریه می لرزید. بارها گریه اش را دیده بودم؛ امّا نه این طور.
گفت: حسین یوسف الهی، حالا وقتش رسیده حرفت رو پس بگیری. رفیق قدیم، دل تنگم؛ تنهام... من اینجا غریب ام... حرفت رو پس بگیر!کمکم کن! آن قدر بی تابی کرد تا سبک شد. براش آب آوردم. لیوان را گرفت. کمی آب خورد. گفت《طاهره، نمی تونم دوست های شهیدم رو ببینم و بی تفاوت بگذرم. حالا حکمت موندم رو فهمیدم. حالا مسئولیتم خیلی سنگین تره.》
آه عمیقی از ته دلش کشید. دستش را بالا آورد و نگین انگشتری اش را بوسید. گفت: شاید الآن وقتشه!دلم، این رو بهم می گه.
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از ٪سردارشهیدحسین_بادپا
🔹فصل: دوم
🔸صفحه: ۵۶-۵۵
🔻 ادامه #قسمت_بیست_هفتم
از آن روز به بعد، حرفهایی از حسین می شنیدم که برام آشنا نبود.
دل نداشتم حتی یک لحظه ازش دور بشوم ؛
اما او از جدایی همیشگی حرف می زد. فرصتی نصیبش شده بود. حاضر بود از همه چیز، از تعلقات دنیوی، از زن و فرزند دل بکند.
هر جور شده بود، می خواست بعد از سال ها خودش را به قافله ی دوستان شهیدش برساند.
از طرفی هم می دانست که امکان ندارد حاج قاسم با رفتنش موافقت کند.
متوسل شده بود به دوستان شهیدش.
یک روز صبح با هواپیما رفت تهران و از تهران به زابل. متوسل شده بود به شهید «میر حسینی».
چند ساعتی مانده بود.
حالش که بهتر شده بود، همین مسیر را برگشته بود.
ساعت ها می رفت گلزار شهدا، با شهید یوسف الهی خلوت می کرد. می گفت :حسین، دستم رو بگیر.
تنهام نذار. کمکم کن تا حاج قاسم با رفتنم به سوریه موافقت کنه.
سردار سلیمانی، از طریق دوستان وآشنایان، از حال بی قرار حسین آگاه شده بود؛ ولی همچنان می گفت «نه!حسین، دین خودش رو به این مردم ادا کرده. حالا در قبال همسر و فرزندانش مسؤل است.»
حسین اما حاضر نبود این موقعیت را به هیچ وجه از دست بدهد.
نومید و خسته نمی شد.
دنبال کوچکترین روزنه ای می گشت تا رضایت حاج قاسم را بگیرد.
شنیده بود که مهم ترین شرط سردار سلیمانی، این است که همسر و فرزندان باید رضایت داشته باشند.
یک روز آمد، کنارم نشست و گفت «طاهره، همراهم، زندگی من، نفسم، تا حالا کاری نبوده که ازت بخوام و دریغ کرده باشی. تورو خدا، بیا آخرین دین ات رو به همسرت از ته قلب ادا کن».
می دانستم چه می خواهد! او رضایت مرا می خواست برای رفتنش؛ تنها چیزی که نمی خواستم و نمی توانستم بهش بدهم.
آن روزها، حال من بهتر از حسین نبود. او از دل کندن حرف می زد و رفتن؛ من از ماندن و نرفتن و دل نبریدن. به خودم می گفتم: چی می شه؟
بزار این دین به گردنم بمونه! اخه اگه حسین شهید بشه، چه کار می کنی؟!
می تونی رو پای خودت بایستی؟!خیلی حسین رو دوست داشتم؛ ولی مهم تر از آن، برام عاقبت بخیری اش بود.
نبودنش، برام خیلی سخت بود؛ ولی من هم مثل خانم هایی که همسرشان شهید شده بود، می گفتم: حیف حسینه که با مرگ طبیعی بمیره!حسین اصرار داره بره سوریه و دین اش رو ادا کنه؛ چرا من نتونم؟! اگه نمی تونم برای دفاع از حریم حضرت زینب (س) کاری بکنم؛ اگه نمی تونم خودم بجنگم، دست کم می شم هم پیمان شوهرم.
ادامه دارد...
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🏝هفدهم #ماه_رمضان
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
سحر هفدهم است ، شاه ، سرم نذر سرت
بده یک «ڪرب و بلا» جان «علے اصغرت»
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
hadadian031(www.BGH.ir) (3).mp3
508K
#مناجات با خدا😭
خدایا امشب اومدم با خودت درد دل کنم😔
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🌷هفدهمین سحر رمضان را
میہمان
شهید مجید قربانخانی
باشیم🌷
ڪہ #أَحیاء هستند و رزقشان عندربـــ !
شایداز #برڪتـــ حضورشان
خودِغریبمان رابیابیم...🌹
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
یادمان شهدای کربلای۴
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
تندخوانیجزء 17۩معتزآقائی.mp3
3.84M
ماه رمضان با شهدا✨
🎤تندخوانی جزء هفدهم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
ثوابی از روخوانیِ قرآن کریم،
هدیه به امام زمان(عج) و تمامیِ شهدا، به خصوص
شهید محمدرضا تورجی زاده🌱
اموات رو فراموش نکنید..🤲🏻
#خلوتی_با_معبود🕊
#ماه_رمضان 🌙
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
32.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ چرا تو بندگی ؛ بال پرواز نداریم⁉️🤔
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🌙#ماه_رمضان_شهدایی
شهید مدافعحرم #علی_عسگری
#راوی_دوستشهید
در پتروشیمی اراک کار میکردیم. ماه رمضان بود و هوا بسیار گرم! محل کار ما مخازن کُروی بود که باید در داخل آن کار میکردیم.
بدنه مخزن باید تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد حرارت میدید تا گرم شده و سپس شروع به کار کنیم. شهید عسگری همپای ما در آن شرایط که برای کسی که روزه هم نبود، تحمّلش سخت بود، روزه میگرفت و کار میکرد.
یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانهای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند، اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد، از دوستان پرسید:«از کجا آوردهاید؟ در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید!»
گفتند:«از باغ کنار پتروشیمی کَندیم.» شهید گفت:«آیا صاحبش میداند؟» گفتند:«نه!» او چنگال را به زمین گذاشت و گفت:«با مال شبههناک جسم و روحم را آلوده نمیکنم. انشاءالله که خداوند از میوههای بهشتی نصیبمان کند!»
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ای ماهِ جمکران...
عجّل ظهورک یا صاحب الزمان
🏝هفدهم #رمضان سالروز تاسیس مسجد مقدّس جمکران
به امر مستقیم #امام_زمان مبارک 🏝
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
📌 اجابت نذر مادر به امام زمان (عج) با شهادت سیدجعفر
[ مـادرانـه.. ]
🔷️ مادر شهید سید جعفر سید صالحی می گوید: نذر کرده بودم ؛ غرقِ در عشق امام زمان (عج) پرورش بدهم فرزندم را
◇ گفتند شهیدگمنام است تا اینکه عینک غواصیاش را که آوردند ، فهمیدم نذرم قبول شده ....
#شهید_سیدجعفر_سیدصالحی
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🌙ماه رمضان، ماه مهمانی خدا
دعوت نامه💌
هیئت مجازی 📲
🎤سخنرانی
🔉 مناجات
📆 پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
⏰زمان:ساعت ۲۱:۰۰
🕌 #مکان: گروه و کانال 👇👇
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔖شهید بابک نوری :
تقوا يعنی اگه توی جمع همه
گناه میکردند ، تو جوگیر نشی !
یادت باشه که خدایی هست و
حساب و کتابی . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨️نگاه آخرالزمانی شهید حاج احمد کاظمی🕊
◽️خاطره جالب حاج حسین یکتا از نحوه شهادت حاج احمد کاظمی🕊
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
با اصرار می خواست از طبقه ی دومِ آسایشگاه به طبقه ی اول منتقل شود.با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!» گفت: «طبقه ی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم».وقتی خواسته اش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش می کنم پایین».
کتــاب پرواز تا بی نهایت، ص35
#شهید_عباس_بابایی
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🟤 چه تعبیر عجیبی! در این ماه به مهمانی خدا خوانده شدهاید!
🎤شهید# مطهری
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
شخصی میگفت: شبی در عالم رویا، شهیدالوانی را دیدم...
از او سوال کردم چه خبر؟
شهید فرمود: از دنیای شما که هیچ خبری نیست؛ هر خبری هست اینجاست که ما هستیم...
دوباره سوال کردم از بهشت شما چه خبر؟!
شهید فرمود: اینجا خیلی خیلی زیباست؛ اما بالاتر و زیباتر از هر زیبایی این است که ما هر روز به ملاقات مولا و سرورمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) مشرف میشویم...
#شهید_محمدرضا_الوانی
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸