حتما بخونید..👇👇👇😔😢
اون چیزی که خیلی حالمو عوض کرد
صحبت یکی از دوستانمون بود
که همرزم #شهیدابراهیم رو دعوت کرده بودن شهرستانشون
به مناسبت تولداقا ابراهیم.
گفت این هم رزم شهید یه جای صحبتش رو به مخاطبانش گفت:
دوستان خیلی پاپیچ #ابراهیم_هادی نشید
همه تعجب کردیم😳
#گفت میدونید علتش چیه؟؟
علتش اینه که هرکی به دست وپای #ابراهیم_هادی بپیچه...
#ابراهیم اونو #شهیدش میکنه😢
یکی از #خصوصیات ابراهیم از بعد #شهادتش اینه
بچه ها..
همسنگرا. ..
عاشقای #ابراهیم
اگه #شهادت میخواین #بسم_الله
این باشه اولین #هدیه_من به مناسبت روز #تولد داداش ابراهیم
به همه شما #عاشقا و دلداده ها
#قدرکلام این هم رزم روبدونین
#اللّهم_الرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🕊🌷
💥من فقط یک حاجت دارم
👌ماه رمضان آخر نمی دانم شب بیست و سوم بود یا شب نوزدهم.
رفتیم خانه مادرش افطاری، گفتیم شب احیا است سریع برگردیم که به مراسم برسیم، میخواستیم خداحافظی کنیم رفت آشپرخانه گفت: مامان من یک حاجت فقط آن هم بزرگ دارم امشب باید حاجتم را از خدا بگیری.
آن لحظه متوجه نشدم منظورش آرزوی #شهادتش است ولی پَکر شدم، بعد مادرش گفت انشاءالله خیر است، حالا حاجتت چیست؟ گفت: شما دعا کنید انشاءالله خیر است، شب قدری حاجت من را حتماً بگیری، بعد در راه سربه سر من می گذاشت که از آن حال و هوا بیرون بیاورد.
🌷 یک هفته بعد شهید شد.
#شهید_میثم_کهندل
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_یک_صلوات
http://sapp.ir/golestanekhaterat
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷
در نشر لینک حذف نشود
#خاطرات_شهدا 🌷
💠جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم
🔸اوایل ازدواجمان برای #شهادتش دعا میکرد، میدیدم که بعد نماز از خدا، طلب شهادتــ🕊 میکند. #نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند،نماز شبش ترک نمیشد🚫
🔹 دیگر تحمل نکردم؛ یک شب🌙 آمدم و #جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: «تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، #شهید میشی»
🔸 حتی جلوی نماز اول وقت⏰ او را میگرفتم. اما چیزی نمیگفت🙁.
دیگر هم #نمازشب نخواند. پرسیدم:«چرا دیگر نماز شب نمیخوانی⁉️»
🔹خندید😄 و گفت:«کاریو که باعث #ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، #رضایت تو برام از عمل مستحبی مهم تره⭕️، اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره.☺️»
🔸بعد از مدتی برای شهادت هم #دعا نمیکرد، پرسیدم:«دیگه دوست نداری شهید بشی؟» گفت:«چرا. ⚡️ولی براش دعا نمیکنم.چون خود #خدابایدعاشقم بشه تا به شهادت🕊 برسم.»
🔹گفتم:«حالا اگه تو #جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟🙁» لبخندی زد و گفت:«مگه #عشق پیر و جوون میشناسه😄؟»
راوی:همسر شهید
#شهید_مرتضی_حسین_پور
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ ، حری
#خاطرات_شهدا 🌷
✍ به روایت #همسرشهید
🔰اردیبهشت بود که آمد. شب #لیلۀالرغائب. شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم. همه میآمدند ببینند #سوریه چه خبر است.
🔰دو سه سالی که تا #شهادتش سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود✘. رشد وجودی و #روحیاش را با تمام وجود حس میکردم. با ما هم که بود مدام دلشـ❤️ پیش نیروهایش بود. مدام با بچههایش در تماس📞 بود.
🔰وقتی از آزادی #نبل_والزهرا میگفت به وضوح برق شادی توی چشمهایش😃 دیده میشد. چقدر ذوق میکرد وقتی میگفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچههای ما #برنج خشک میریختند😅.»
🔰کوچکترین اتفاقی کمصبرش میکرد؛ #عملیات میشد، فلان نیرویش شهید🌷 میشد، فلان منطقه #سقوط میکرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که میآمد، خستگی را به وضوح روی شانههایش #حس میکردم.
🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به #سوریه، موهایش یکدست مشکی بود ولی از روزی که رفت، میدیدم #موهایش دارند سفید میشوند. شهید 🕊که شد، 13 تار مویش سفید شده بود.
🔰بین خواب و بیداری حس کردم #مرتضی روی تپهای ایستاده. داشت از سرما❄️ میلرزید و دندانهایش به هم میخورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آنقدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشیام برایش انتخاب کرده بودم: #نورچشمم. جواب نداد.
🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمیبرد. جدای از سرما، #نگرانی هم بیخوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی سلام و احوالپرسی گفتم: «مرتضی! چرا اینقدر لباس کم پوشیدی که #سردت بشه؟ نمیگی سرما میخوری؟»
🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم #مریمجان، عملیات بود. همین یکدست لباس #نظامیام تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات #غسل_شهادت کرده بود و با همان یکدست لباس 👕سردش شده بود.
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_عرفه
#فرمانده_ایرانی_تیپ_فاطمیون
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#شهیدشناسے❤ #شهیدمسعود_پیشبهار🕊 ولادت:۱۳۴۱/۴/۱۶ محل ولادت:بهبهان شهادت:۱۳۶۱/۲/۲۱ محل شهادت: دارخو
#سردار شهید مسعود پیشبهار 16 تیر 1341 در شهرستان #بهبهان به دنیا آمد. پدرش حسین کارگر شرکت نفت بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته صنعتی درس خواند و دیپلم گرفت. با شروع #جنگ تحمیلی، در مهرماه 1359 برای گذراندن آموزش نظامی به بسیج مراجعه کرد و یک دوره کوتاه و فشرده نظامی را طی نمود و عازم جبهه های نبرد شد و بعد از چند ماه حضور فعال در #جبهه به عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. سال 1360 در گُلف (پایگاه منتظران شهادت) که مرکز فرماندهی جنگ در جنوب بود به نوعی مسعود را کشف کردند و پی بردند که از لحاظ #هوش و #تدبیرنظامی آدم بسیار لایقی است و برای گذراندن یک دوره فشرده طرح و #عملیات انتخاب شد و پس از طی این دوره تا زمان #شهادتش به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه نصر در کنار سردار #شهیدحسن_باقری بود و تا لحظه #شهادت هم هیچ کس نمی دانست که مسعود در جنگ چه کاره است.
#سردارشهیدمسعودپیشبهار ، این فرمانده جوان و 19 ساله ای که می توانست آینده بسیار درخشانی داشته باشد و منشأ خدمات مهمی در جنگ باشد سرانجام بعد از 18 ماه حضور فعالش در جبهه ها در مرحله سوم عملیات بیت المقدس، 21 اردیبهشت 1361 در #دارخوین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
منبع: koocheyeshahid.ir
🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#شهید_محمدرضا_ایستان #محاسبه_نفس •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https:/
🔹دفترچه کوچکی📒 همیشه همراهش بود. بعضی وقتها باعجله از جیبش درمی آوردو علامتی دریکی ازصفحات میگذاشت. می گفـت: «اشـتباهاتم رو توی این دفتر علامت✘ میزنم».برایم عجیب بودکه محمدرضا ، اسوه ی تقوا و اخلاق بچه ها ، آنقدرگناه داشته باشد.
🔸چند روز قبل از #شهادتش به طور اتفاقی دفترچه اش را نگاه کردم . خوب که ورق زدم دیدم بیشترِصفحاتِ دفتر ، مثل قلبِـ❤️ محمدرضا سفید است.
#شهید_محمدرضا_ایستان
#محاسبه_نفس
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
سومین #سالگرد_شهادت شهید سیدمیلاد مصطفوی🌹
سه سال پیش در چنین روزی در محور شقیدله سوریه اتفاق افتاد🍃
#نزدیک_ظهر
#امان_از_دل_زینب😔
سیدمیلاد چند دقیقه قبل از #شهادتش به همرزمش حاج امیر فرجام می گوید دلم برای #امام_زمان عج تنگ شده...💔
سیدجان رسیدی به آقا
دلتنگیت برطرف شد... ؟😭😭😭
http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی اعلام شد #مجتبی شهید شده مادرشهیدگفت من میدونم پسرم اسیرامادلیل برشهادتش نمیشه اما همرزمان مجتبی گفتندفیلم #شهادتش هست مادربادیدن این فیلم مطمن شدپسرش شهید شده و اسمونی
فدای صبوری دل #مادران شهدا
#شهیدمجتبےواعظی
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
@golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
ساعت به وقت عاشقی،هنگامه ی پرواز درظهر #تاسوعا شده بال ملائک باز آغوش بازکرده خدابهرتوای دوست آغاز
#خاطرات_شهدا 🌷
💠ساعت به وقت شهادت
🔰انگار دلم از #شب_تاسوعا داغون بود. از استرس داشتم خفه میشدم😰. من توی این دو سال و نیم دائم #آیةالکرسی میخوندم. حتی جای لالایی🎶 محمدعلیم آیةالکرسی می خوندم.
🔰فاطمہ میگفت: " #مامان چرا برای من نمیخونی؟" میگفتم این برای #باباست. #شب_تاسوعا نمیتونستم آیةالکرسی بخونم. همش نصفه میخوندم باقیش فراموشم میشد😢.
🔰تا ظهر تاسوعا نمیتونستم جایی بند بشم. همیشه دلم به این خوش بود تا من #رضایت ندم اتفاقی برای عزیزم نمیوفته🚫. اون روز ظهر رفتم #مسجد.
🔰نمیدونم چرا روحانی داشت #دعای_علقمه اون هم به فارسی میخوند. دعای علقمه خودش روضه بازِ😭. اومدم دعای همیشه خودم را بگم که #مصطفام زنده و سالم بیاد، شرمم شد😔.
🔰فقط به اندازه چند دقیقه از شرمندگی گفتم: " #خدایا هر طور صلاح میدونید و خواست شماست، فقط همین👌."وقتی ساعت⏰ #شهادت_مصطفام را گفتن شوکه شدم😦.
🔰من روز #تاسوعا به وقت ما ساعت ١٢ این رو گفتم. مصطفام ظهر تاسوعا به وقت #سوریه ساعت ۱۱:۴۰ شهید شد🌷 و خدا و #اهل بیت رو دید. این رو هم بگم که ساعت ما یک ساعت از سوریه جلوتره🕐. یعنی فقط چند دقیقه قبل #شهادتش خدا خودش دلمـ❤️ رو راضی کرد.
#شهيد_مصطفى_صدرزاده
راوی: #همسر_گرامى_شهيد
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
روزهایی که بیتو میگذرد ... گرچه با #یادتوست ثانیه هاش... ولی #آرزو باز میکشد فریاد: در کنار تو م
#خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سـربلنـد
📝عادت نداشت کفشش👞 را بگذارد توی پلاستیک و #دست_بگیرد. فقط کفشداری.
💥حتی در زمان های شلوغی که باید توی صف میایستاد. میگفت:اگه جایی بری #مهمونی با کفشات میری تو خونه⁉️ ادب حکم میکنه بذاری دم در🚪.
📝یکی دو دفعه به مادرش گوشه آمدم برای رفتن و #شهادتش. حرف هایم را به شوخی میگرفت و میگفت:بره ولی شهید نشه❌
دسته جمعی داشتیم کنار حوض وسط صحن آزادی زیارتنامه📖 میخواندیم. صدای بلند بگو "لا اله الا الله"به گوشمان خورد. تابوتی⚰ ترمهپوش از حرم🕌 بیرون آوردند.
📝وقتی از کنارمان رد شدند #مادرشوهرم از یکی پرسید:کی بوده؟طرف گفت:جوان بوده و از خودش یک بچه 👶بهجا گذاشته.اشک دوید توی چشمان😢 مادرش. سریع از آب گلآلود ماهیاش را گرفت:میبینی مامان دنیا همینه! #اگه_شهید_نشیم_میمیریم!
📝اگه جوونت شهید بشه🌷 دیگه خیالت راحته که عاقبتبهخیر شده؛ اگه #تصادف کرد و مرد میخوای چهکار کنی❓شب #بیستویکم قبل از نمازمغرب رفتیم حرم. افطاری🍱 را بردیم داخل صحن توی راه به مادرش پیام داده بود که امشب برای #شهادتم دعاکن❤️.
📝توی #صحن جامعرضوی زد به پهلویم: به مادرم بگو دعا کنه.خودش را با گلهای فرش🌸 #امامرضا(ع) سرگرم نشان داد. به مادرشوهرم گفتم:مامان! این #محسن من رو دیوونه کرد! میشه الان دعاش کنی؟
📝وسط اذان مغرب بود که دل مادرش شکست💔. با اشک چشم😭 برایش #دعاکرد. ذوق کرد.
توی آن دهروز یک دور #قرآن را ختم کرده بود. شب آخر تا سحر توی حرم 🕌ماندیم. باهم نماز خواندیم دعا خواندیم قرآن خواندیم📖 حدیثکساء خواندیم. آخر سر هم یک #روضهی_دونفره.
📝آن شب ورد زبانش شده بود:خدایا من رو #ببخش گناهام چشمام... این زیارت بهش چسبیده بود👌.شب بیستوسوم را توی قطار🚞 گذراندیم. وقتی پدر و مادرش خواب رفتند یواشکی #چراغقوهی گوشیاش📱 را روشن کرد. او تخت بالا بود و من پایین روبهرویش👥. آرام مناجات میخواند و اشک میریخت😭. اشک من هم میچکید روی بالشت😔.
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷❤️❤️
یکی از همسنگرانش می گفت: چند هفته قبل از #شهادتش در تهران پای تخته نوشت:
«اذا کان المنادی زینب سلام الله علیها فاهلا با الشهاده»: اگر دعوت کننده #زینب «سلام الله علیها» است، پس سلام بر #شهادت ....
بعد از ظهر 29 دی 92 همزمان با #میلاد رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» و امام صادق«علیه السلام» 5 سال پیش در یک چنین روزی #داماد شد و در سالروز ازدواجش به دیدار معشوق حقیقی خود رفت...
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدمحمودرضا_بیضایی❤️
🔸 راوی: برادر شهید
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷