غیرت شهید رضا مجیدی برای خواهرش وارزش واهمیت حجاب برای شهید
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
گلستان شهدا
🍃🌸 شجاعت شهید رضا جعفری🌸🍃 یک روز داشتند از سپاه سمیرم میرفتند سپاه پادنا که سرکشی کنند، بین
در این مدت که رضا به خانه نمی آمد دلیل غیبت طولانی او را برای من این چنین بازگو میکردند و میگفتند که اینجا با هلیکوپتر رفته اند غذا ببرند بال هلیکوپتر مشکل پیدا کرده است.
بعد که آزاد شده بود از طرفی سپاه به او گفته بودند آقا رضا دیگه اینجا توی سمیرم نمون تو را شناخته اند گفته بود من اینجا تازه اول کارمه.
رفته بود توی سپاه پادنا و سخنرانی عظیمی کرده بود و گفته بود چرا شما از این خان ها می ترسید آنها باید از شما بپرسند .چرا از خانه هایتان نمی آیید بریزید بیرون ؟چرا نمیگذارید خواهرها بیایند توی مسجد فعالیت کنند ؟
دوستانش می گفتند: یک سخنرانی کرد که همه به گریه افتاده بودند بعد اومد یک گروه از خواهرها را تشکیل داد و بعد هم یک گروه از برادرها تشکیل داد و برد توی مسجد که فعالیت کنند و بهشون گفت با خواهر ها حرف بزنید کلاس دینی و مذهبی برایشان بگذارید.
برادرها در بین برادر ها و شما خواهر ها در بین خواهرها دین اسلام را تبلیغ کنید .
خواهران را تشویق میکرد که کلاس تشکیل بدهند یک گروه خواهران اصفهان را برمیداشت و میبرد سمیرا و به آنها میگفت: برای خواهران کلاس بگذارید آنها را تشویق کنید .
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
🏔علاقه به کوه رفتن⛰
🍃به کوه رفتن خیلی علاقه داشت از در غارها طناب می بست و با دستش از روی طناب می رفت آن طرف.
🌴 بیشتر جمعه ها با دوستانش کوه می رفتند که یک بار یک سنگ که شکل نبات بود از دل کوه آورد برای من، من فکر کردم نباته و آن را آوردم که بشکنم گفتم آقا رضا این نمیشکنه این نباتی که به من دادی نمیشکنه
گفت: کدوم ؟
گفتم: این
گفت: این سنگه این شاخه نبات نیست؛ من شوخی کردم .
💠💠💠💠💠💠💠
🌳یک روز هم که رفته بودند کوه دو سه نفر از ساواکی ها در کوه بودند و به آنها گفته بودند برادر ما تو این کوه کشته شده و حتماً شما او را کشتید.
🌲رضا و دوستانش به آنها گفته بودند ما تازه اومدیم ساواکیها گفته بودند نه شما دروغ میگویید. هرچه گفته بودند ما تازه وارد شدیم قبول نکرده بودند و دو نفر از آنها را گرفته بودند و دو نفر هم ایستاده بودند و رضا را گرفته بودند و با او حرف می زدند تا دم غروب او را نگه داشته بودند اما یک نفرشان فرار کرده بود.
🌾رضا میگفت: چاقو هم داشتند و با چاقو مرا تهدید کردند و می گفتند برادر ما را شما کشتید باید کشته شوید اما وقتی که فهمیده بودند که یک نفر از آنها فرار کرده رضا و دوستانش را هم رها کرده بودند
☘ بعد از آن حادثه رضا تا چند روز درست نمی توانست غذا بخورد؛ پدرش می گفت :چرا اینها را بردی که اگر یک بلایی سرشان آمده بود چه جوابی داشتی بدی؟
🌵گفت : اینها خودشان مشتاق هستند که بیایند و واقعاً هم همینطور بود آنها بدون رضا جایی نمی رفتند و همیشه و همه جا با هم بودند.
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
به امام رضا علیه السلام خیلی علاقه داشت و سالی یک بار میرفت زیارت آقا امام رضا میرفت اتوبوس می گرفت و با همسایه ها و دوستان و همه با هم میرفتیم مشهد.
دفعه آخر هم به مشهد رفتیم اما قبل از رفتن من گفتم: من بچه کوچک دارم نمیام گفت: نه من صندلی برایتان گرفتم بیایید برویم و رفتیم مشهد .
ساکهارا میگرفت به همه کمک میکرد. برای کبوتر های امام رضا(ع) گندم میخرید و میرفت.
خیلی با امام رضا درد دل میکرد میگفت برای زیارت کردن زیاد جلو نروید که مردم را اذیت کنید از دور بایستید و زیارتنامه و قرآن بخوانید و به آقا با احترام سلام بدهید
یک بار هم با او شیراز رفتیم .شاه عبدالعظیم که میرفت گنجشک هایی که در قفس بودن را میخرید و آزادشان میکرد ،میگفت :گناه دارن توی قفس باشند پدرش گفت: حالا تو میری این گنجشک ها را می خری آزاد می کنی. این فروشنده ها میروند گنجشک بیشتری می خرند و میآورند.
گفت : راست می گی بابا من میخواستم اینها آزاد باشند. اصلا نمی گذاشت در خانهمان مجسمه حیوان یا خود حیوان را نگهداری کنیم.میگفت: مجسمه را نگه ندارید؛ از لحاظ اسلامی گناه دارد میگفت: رو به قبله عکس نباشد نماز میخوانیم.
بیشتر اوقات با دوستانش به صورت مردانه میرفتند مشهد و وقتی که بر میگشت سوغاتی برای ما می آورد مثل :مهر، تسبیح و....
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
اعیاد مذهبی خیلی علاقه داشت میرفت در خانه کسی که میدانست بی حجاب هستند را چراغانی می کرد و با آنها با اخلاق بسیار خوب و پسندیده رفتار می کرد می گفت: من نمی خواهم که راجع به ما بگویند اینها که اسلام دارند بداخلاق هستند و خوب نیستند .
روزهای عید ۵ تومانی میداد به مردم به عنوان عیدی و همینطور دوستان و آشنایان هم عیدی میداد همیشه میگفت: لحظه سال تحویل همه حواسمان باید متوجه قرآن باشد.
ایام محرم که می شد دو ماه محرم و صفر را مشکی میپوشید.به کار کردن برای امام حسین علیه السلام خیلی علاقه داشت و هر کاری بود میرفت انجام می داد.
خیلی اعتقاد به صدقه دادن داشت می گفت: صدقه خیلی دفعه بلا میکند.
خودش یک گروه تعزیه تشکیل داد در فیلم ابوذر خودش بازی کرد یک جا در محله مان بود در یک حسینیه میرفت و بازی می کرد.
یک بار خودم هم برای تماشا رفتم پارچه می آورد و ما در خانه هایمان لباس تعزیه می دوختیم و آنها میپوشیدند
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
در سمیرم که به او گفتند میخوای برای اینجا برایت خطرناک است دیگر اینجا نمون را فرستاده بودند شاهینشهر و آنجا فرمانده سپاه شاهین شهر شد و خیلی فعالیت کرد در آنجا بچهها را جمع کرده بود و بسیج تشکیل داده بود همه کمکم در آنجا شیفته اش شده بودند آنجا قبرستان نداشتند رفته بود برایشان یک قبرستان درست کرده بود امام جمعه نداشتند رفته بودم برای شان امام جمعه برده بود طرفداران شاه یک نامه برایش داده بودند که دست از فعالیت بکشید و این موانع را از سر راه ما بردارید اگر اقدام نکنید ما خودمان اقدامطرفداران شاه یک نامه برایش داده بودند که دست از فعالیت بکشید و این موانع را از سر راه ما بردارید اگر اقدام نکنید ما خودمان اقدام می کنیم
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
💠شعرهای حافظ را خیلی دوست داشت و می خواند. کتاب های خیلی زیادی داشت کتابهای شهید بهشتی و شهید مطهری را میخواند.
🌐کتاب های آقای کافی را میخرید و می آورد به او میگفتم: چرا اینقدر کتاب میخری؟ میگفت : من که کتاب نمیخرم و می نشست و مطالعه میکرد .
💎 شیفته آقای باهنر و رجایی بود مطهری را که کشتند خدا میداند چه کار می کرد .من را برد سر قبر ایشان و خیلی برایشان گریه میکرد.
⚜ نوارهای آقای کافی و آهنگران و را گوش میداد.
🔰در دوره شاهنشاهی یک بار چند تا نوار آورد و در خانه قایم کرد ؛ بعد هر وقت هر کدام را میخواست بر میداشت و از رویش تکثیر می کرد و می داد دست بچه ها که آنها هم گوش بدهند؛ نوارهای سخنرانی امام ره بود.
#شهیدرضامجیدی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
روحیه معنوی شهید مجیدی از زبان مادرش
🌸 همیشه قرآن را بعد از نماز صبح با صوت قرائت میکرد و معنی می کرد و به همه هم یاد میداد.
🌺 شب جمعه که میشد مقید بود چند تا از دوستانش را را عقب موتور سوار کند و برود گلستان شهدا برای دعای کمیل؛ نماز جمعه را مقید بود که برود و بخواند می گفت: موتورم نباید خالی برود و همیشه چند نفر را با خودش می برد.
🌼 ارتباطش با امام زمان (عج) خیلی خوب بود. نماز شب میخواند،شبها کفش ابری می پوشید که صدا ندهد و از پله ها میرفت پایین و وضو می گرفت که ما بیدار نشویم و بعد از نماز شب می خواند.
نماز خواندن را از بچگی دوست داشت؛ کوچک بود می ایستاد کنارمان و نماز می خواند.
🌻 یک بچه کوچک داشتم او را میگذاشت پهلویش که او هم نماز بخواند و میگفت: از حالا باید یاد بگیره بعد میگفت: این بچه را که شیر می دهید با دستنماز به او شیر بدهید .
💐بعد از نماز نهج البلاغه را میخواند. خیلی به بچه های کوچک علاقه داشت وقتی که از جبهه میآمد خیلی به برادرش رسیدگی میکرد او را تمیز و مرتب نگه میداشت.
#شهیدرضامجیدی
🎤#مادر_شهید
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com