⚡️ زندگانی ومرگ راستین⚡️
در حالی که ۲۳ سال بیشتر نداشت در عملیات تنگه گورک برای گردان خود سخنرانی کرد و قسمتی از خطبه امیر مؤمنان علیه¬السلام در پیکار صفین را خواند که : «مرگ راستین شما وقتی است که زنده باشید اما شکست خورده! و زندگانی راستین شما هنگامی است که پیروزمند باشید هر چند مرده»
وی ادامه داد: مهم عمل به تکلیف است اما در این راه به کسانی نیاز داریم که مرد جنگ باشند. کسانی که با ما میآیند به جای آب و جیره غذایی فقط باید با خودشان مهمات بیاورند.
ما میرویم تا مردانه بجنگیم و با افتخار و عزت در پیشگاه خداوند بمیرم»
در کسوت فرماندهی سپاه، فردی مدیر، منظم و قاطع و بسیار جدی بود؛ ولی در جبهه با نیروهای خود گپ میزد و کشتی میگرفت و در جو صمیمی با آنها شوخی میکرد.
محمود علاوه بر ایجاد امنیت و آرامش در شهر همدان و سرکوب غائله منافقین در دوران حدود یک سال فرماندهی سپاه همدان کادری تربیت کرد که شالوده نخستین تیپ انصار الحسین را تشکیل میدادند و هر کدام به اصول فرماندهی نظامی و مبانی دینی آشنا بودند او با ابلاغ دستور فرماندهی سپاه، عملیات مطلع الفجر را پی ریزی کرد.
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
🌸شیوایی کلام🌸
محمود شیفته معارف قرآن و اهل بیت بود و چنان عمیق به تفسیر نهج البلاغه احاطه داشت که آوازه تفسیر و شیوایی کلامش به گوش آیتالله نوری همدانی نماینده امام و امام جمعه همدان رسید
و از وی درخواست کرد تا کلاسهای تفسیر نهجالبلاغه برای طلاب بگذارد. وی هنگامی که برای طلاب درس را شروع میکرد آنان عاشقانه دل به کلام او میدادند و از خرمن معارف نهج البلاغه خوشه میچیدند.
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
سحرهای تابستانی همدان خیلی قشنگ است یکی از این سحرهای زیبا مشغول نگهبانی بودم چراغ اتاق حاج محمود همیشه تا صبح روشن بود؛ ما در محوطه مشغول گشت بودیم و چراغ اتاق او روشن بود. ساعتها بود کسی در اتاقش حرکت نمی کرد حدس زدیم حاج محمود خوابش برده و چراغ اتاق اش روشن مانده است.
پشت پنجره اتاق رفتم و دیدم حاج محمود سجده کرده است و ذکر می گوید: زمزمه هایش به گوش میرسید اشک در چشمهایش خشک شده بود، نسیم سحری خشک می وزید تقریباً هر شب که نگهبان بودیم حاجی را تا صبح مشغول عبادت میدیدیم .
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهید شهبازی به روایت شهید حسین همدانی
«قسمت اول»
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
شهید محمود شهبازی :
من استمرار حرکت انبیاء را در ولایت فقیه میبینم
#مدیون_شهدا_نباشیم
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهید شهبازی به روایت شهید حسین همدانی
«قسمت دوم»
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به یاد مهتاب خین
محل شهادت محمود شهبازی
#شهیدمحمودشهبازی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
#ستاره_ها_پس_از_شهادت_ستاره_اى_ديگر
🌷چند ثانیه ای از شهادت شهبازی نمی گذشت که حاج همت کنار پیکر او آمد. ترکش تمام صورت شهبازی را مجروح کرده بود. موهای خاکی اش میان لایه ای از خون قرار داشت.
🌸....حاجی به یاد ساعتی پیش افتاد که حاج محمود در سنگر تاکتیکی بود و آخرین نماز شبش را می خواند. چفیه خون آلوده اش را از دور گردن او باز کرد و بر صورت مهربانش انداخت و اندوهگین به طرف دیگر دژ رفت....
🌼نگاه حاجی که به همدانی افتاد، غم بر اعماق جانش پنجه انداخت. همه نیروها علاقه او را به شهبازی می دانستند برای همین قبل از اینکه او سخنی بگوید، گفت: «به نیروها بگو تا آفتاب نزده نمازشان را پشت دژ بخوانند. پس از نماز همه نیروها جلو می روند.»
🌺همدانی پرسید: «محمود کجاست؟» حاجی به طرف خرمشهر نگاه کرد و گفت: «الحمدا… محاصره خرمشهر كامل شده و بچه ها به نهر عرایض رسیده اند» دوباره پرسید: «حاجی، محمود کجاست؟» اشک در چشمان حاجی غلطید و صورتش را در میان دستانش پنهان کرد....
🥀همدانی خودش را به بالای دژ رسانید. زانوانش سست شد، باور نداشت که سردار دلها با پیکری آغشته به خون بر روی زمین افتاده است. شهادت شهبازی قلب متوسلیان، همت و تمام رزمندههای لشگر ۲۷ محمد رسول الله را پر از اندوه کرد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهیدمحمودشهبازی
#شهیدحاجحسینهمدانی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
سرنوشت انگشتر شهیدان شهبازی وهمدانی
همسر شهید همدانی :
برای بار سوم رفت توی اتاقش، حلقهٔ انگشتری که سال های سال توی دستش داشت و جز برای وضو در نمی اورد، در آورد. دخترها جلوی در معطل و منتظر بودند. اما من تا اتاق دنبالش کردم. عقیق را قبل از اینکه مقابل آینه بگذارد، به چشمانش کشید و بوسید. عقیقی سرخی که یادگار محمود شهبازی بود.
حسین می گفت: محمود قبل از شهادتش این انگشتری را به من داد. نمیخواست هیچ چیزی از این دنیا را با خود داشته باشد. از کنج اتاق نگاهش می کردم. وقتی انگشتری را کنار آینه گذاشت، یک آن سرم گیج رفت. به صورت پرنورش که توی آینه بود، خیره شدم تا حالم خوب شد. برای بار سوم خداحافظی کرد و رفت.
#شهیدمحمودشهبازی
#شهیدحسینهمدانی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
سرنوشت انگشتر شهیدان شهبازی وهمدانی
همسر شهید همدانی :
برای بار سوم رفت توی اتاقش، حلقهٔ انگشتری که سال های سال توی دستش داشت و جز برای وضو در نمی اورد، در آورد. دخترها جلوی در معطل و منتظر بودند. اما من تا اتاق دنبالش کردم. عقیق را قبل از اینکه مقابل آینه بگذارد، به چشمانش کشید و بوسید. عقیقی سرخی که یادگار محمود شهبازی بود.
حسین می گفت: محمود قبل از شهادتش این انگشتری را به من داد. نمیخواست هیچ چیزی از این دنیا را با خود داشته باشد. از کنج اتاق نگاهش می کردم. وقتی انگشتری را کنار آینه گذاشت، یک آن سرم گیج رفت. به صورت پرنورش که توی آینه بود، خیره شدم تا حالم خوب شد. برای بار سوم خداحافظی کرد و رفت.
#شهیدمحمودشهبازی
#شهیدحسینهمدانی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com