eitaa logo
کانال خبری گلستان شهدا
42.6هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
4 فایل
ارتباط با کانال و تبلیغات👇 https://eitaa.com/Admin_GolestanShohada ✅ کانال خبری گلستان شهدا با کد ۱-۱-۶۹۲۶۷-۶۱-۴-۲ در سامانه شامد وزارت ارشاد ثبت گردیده است. این کانال شخصی بوده و هیچ ارتباطی به ارگان خاصی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
جزئیات تشییع پیکر ۱۳۵ تازه تفحص شده در و شهرستانها ♦️ فرمانده سپاه تهران بزرگ: مراسم وداع با پیکر مطهر این با حضور گسترده مردم در روز ۲۱ شهریور ماه بعد از نماز مغرب و عشا در موزه دفاع مقدس با عنوان شبی با شهدا برگزار خواهد شد. مراسم تشییع پیکر مطهر این شهدا صبح جمعه ۲۲ شهریور ماه از مقابل دانشگاه تهران با قرائت زیارت عاشورا برگزار خواهد شد و سپس مسیر به سمت خیابان حافظ و معراج شهدا خواهد بود. ♦️ پس از تشییع در تهران، این شهدا در روز ۲۶ شهریور در مراکز استان و شهرستان های خودشان تشییع خواهد شد که سپاه استان میزبان مراسم تشییع این شهدا خواهد بود ۷ شهید شناسایی شده تهرانی هستند و مابقی شهدا در استان آذربایجان شرقی، ، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، کرمان، کرمانشاه، مازندران هستند. همه آماده میزبانی از در ماه محرم (ع) هستند. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
وصیت شهید #عبدالله_باقری: برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینه اش را به فقرا بدهید پیراهني که با آن برای #امام_حسین(ع) عزاداری کرده ام را روی پیکرم داخل قبر بگذارید. #شهید_عبدالله_باقری #سالروز_شهادت کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
روز #حماسه و #ایثار مردم اصفهان چه روزی است؟! امروز ۲۵ آبان‌ ماه است. درست ۳۶ سال پیش در چنین‌ روزی بر روی دستان مردم شریف اصفهان ۳۷۰ #شهید و #مرد_واقعی تشییع و در گلستان شهدا اصفهان خاکسپاری شد. امروز را باید در تقویم روز اصفهان نامید. دو سال پیش در چنین روزی به دیدار حضرت آقا #امام_خامنه ای(حفظ الله) رفتیم. چه توفیقی حاصل شد. اونجا بود که حضرت آقا چه تعاریفی همچون شهر شهیدان بزرگی چون #خرازی، #کاظمی، #همت و ...، شهر کار و تلاش، شهر علم و فرهنگ و ... را به کار بردند. عیار و عظمت #اصفهان پس از تعاریف آقا مشخص شد. در ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ روزی که عملیات پیروزمندانه #محرم به پایان رسید، خاک اصفهان بیش از ۶۰۰ #شهید گلگون کفن را در آغوش کشید و تنها در یک روز(۲۵ آبان ۱۳۶۱) ۳۷۰ حجله شهید گوشه گوشه شهر را زینت کرد. گویی تمام وسعت آسمان بر دل‌های فرماندهانشان سنگینی می‌کرد روزی بس سنگین که خبر از بچه‌های رزمنده دو لشکر #امام_حسین(ع) و #نجف_اشرف برای اصفهانی‌ها می‌بردند؛ خبر  ۶۰۰ شهید یک عملیات را برای یک ملت بردن نیز آسان نیست چه رسد برای مردم یک استان. اما اصفهانی‌ها با شنیدن این خبر نه تنها میدان مبارزه با دشمنان را خالی نگذاشتند بلکه حماسه ۲۵ آبان را مردمی ساختند که در گوشه‌ای از این خاک پرهنر ۳۷۰ از این ۶۰۰ شهید را تشییع و همان روز در گوشه‌ای  دیگر سربند یا حسین (ع) بر پیشانی جگر گوشه‌های خود بستند تا دنیا بداند راه دین و انقلاب هرگز بی‌رهرو نمی‌ماند. #یادداشت_مدیر_مسئول #علی_ناظری کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @golestanshohadaesf
: سعید از بیت المال هم هراس زیادی داشت و تا جایی که می‌توانست از وسایل شخصی خودش استفاده می‌کرد و کمتر به سراغ وسایلی که در جبهه بهشان داده بودند می رفت. آن موقع به بسیجی‌ها ماهی دوتومن می دادند. یک روز دیدم با پسر برادرم یک دسته پول دست شونه. گفتم این چه پولیه؟ گفت مامان این پول‌های بیت الماله. همه را گرفتم تا ببرم به بیت المال بدهم. او حتی در سن هفده سالگی سه هزارتومان خمس پرداخت می‌کند و این  کار او، باعث تعجب خیلی‌ها می‌شود که یک پسربچه با این سن و سال چرا باید به فکر خمس دادن باشد. البته خودش میگفت: وظیفه ام را انجام دادم. را خدا از بچگی توی صورتش گذاشته بود آنطور که مادر سعید تعریف می‌کند پسرش عجیب چهره‌ای نورانی داشته، آنقدر که هروقت نگاهش می‌کرده بلند ذکر ماشاءالله را به زبان می‌آورده است. اصلا انگار سیمای شهدا را خدا از همان بچگی روی صورت سعید نقاشی کرده بود. مادر حالا درست به روزی می‌رود که برای دیدن همین چهره نورانی و البته سوخته شده سعید، بالای تابوتش در سردخانه می‌رود و خاطره آن روز را برایمان اینگونه روایت می‌کند. وقتی که در تابوت را برداشتند تا چهره‌ ماه سعید را ببینم، بلند گفتم مادر حیف این چشم‌ها بود که با مرگی غیر از شهادت بسته شوند. اصلا حیف این صورت و سیما بود که نشود! او حالا از آرزوهایی که هر پدر و مادری برای فرزندش دارد می‌گوید، از انتظارهای شیرین زندگی‌شان برای سعید. پدرش مثل تمام پدرها خیلی منتظر دیدن سعید در لباس دامادی بود و برای ازدواج او لحظه شماری می‌کرد. بار آخری که از جبهه آمده بود اصفهان، صدایش کرد و گفت: بابا من حسرت دارم و می‌خواهم برایت دست و آستینی بالا کنم. آن موقع بیست سالش نشده بود. سعید اما نظرش این بود تا زمانی که آتش جنگ روشن است، زن و زندگی نمی‌خواهد. پدرش می گفت این چه حرفی است که تو می‌زنی؟ اما سعید حرفش یکی بود؛ تا وقتی جنگ باشد من هم در جنگ هستم. پدرش گفت خب این دو منافاتی با هم ندارد، تو هم ازدواج کن و هم جبهه را ادامه بده. وقتی دیده بود پدر دست بردار این قصه نیست و اصرارهایش ادامه دارد، گفته بود چشم بابا! شما پانزده روز دیگر به من مهلت بدهید، ان‌شاءالله خبرش را به شما می‌دهم و به گفته مادر، سعید درست پانزده روز بعد به می‌رسد. دیدار آخرش متفاوت بود مامان برای همیشه خداحافظ! ان شاءالله وعده ما » هنوز صدای سعید در گوشش است وقتی دیدار آخرشان با این جمله پسرش رقم می‌خورد. می‌گوید: هربار که راهی جبهه بود، پدرش پشت سرش آیت‌الکرسی و چهارقل می‌خواند و می‌گفت به خدا سپردمت عزیزم. اما بار آخر رفتنش جور دیگری بود. آن روز اصرار داشت پدرش جلوتر از او از خانه بیرون برود و بعد خودش. خداحافظی‌اش با من هم مثل همیشه نبود. دست و روبوسی گرمی کرد و گفت مادر خداروشکر که قسمت شد یک‌بار دیگر ببینمت. ان‌شاءالله دیدار بعدی‌مان در باب المجاهدین انگار به همه‌مان الهام شده بود این دیدار آخر است.مادر حالا از آمدن سعید می‌گوید؛ خبری که ۱۰ روزی زودتر از آمدن پیکرش به خانواده رسیده بود. خبر شهادتش اواخر بهمن‌ ۶۴ به ما رسید ولی پیکرش نهم اسفند تشییع شد. شب آخری که فردای آن قرار بود پیکرش برسد، خوابش را دیدم. در عالم خواب به من گفت: مامان، بابت جراحاتی که فردا روی بدن من می بینی، ناراحت نباش و بی‌تابی نکن! هیچ کدام‌شان را نه حس کردم و نه فهمیدم. خوشحال باش چون من از قفس دنیا آزاد شدم. آن لحظه آخر هم (ع) و (س) بالای سرم آمدند و یک شاخه گل به من دادند و از من خواستند آن را بو کنم. سعید حتی در خواب از من خواست دنبالش بروم تا جایش را در بهشت نشانم بدهم. با هم وارد باغی شدیم که تمام درختان آن به سعید تعظیم می‌کردند. قصرش هم کنار قصر آقا امام حسین(ع) بود.خواب‌های مادر زیاد بوده است، او چند روز قبل از آوردن پیکر پسرش هم خواب می‌بیند دو خانم سیاهپوش وارد خانه‌شان می‌شوند، جلویش می‌نشینند و به او می‌گویند اگر بدانی فرزندت چقدر به اسلام خدمت کرده است تا شهید شود، یک قطره اشک هم برای او نخواهی ریخت. شاخه گل میخک سوخته‌ای که امام در به من داد. مادر می‌گوید حتی جایی که قرار بود سعید را در گلستان شهدا دفن کنند در خواب به من نشان دادند. «خواب دیدم همین‌جایی که الان سعید دفن شده است، سکویی بود که وقتی به آن نزدیک شدم، دیدم (ره) روی آن نشسته است. امام(ره) وقتی من را دیدند، یک شاخه گل میخک سوخته به من دادند و رفتند.» کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
#کلام_شهید: خدایا؛ در این عُمر نامم #عبدالحسین، دانشگاہ #امام_حسین، لشکر ۱۴ امام حسین، گردان ۱۰۴ امام حسین، خداوندا، خودت من را در راہ #امام_حسین قرار دادی پس من را قربانی #امام_حسین کن... #پاسدار_مدافع_حرم #شهید_عبدالحسین_یوسفیان #سالروز_شهادت کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
#شهدا اصحاب آخرالزمانی #امام_حسین(ع) هستند و پیام آنها: #عشق، #اطاعت و #وفاداری است... #شهید_سید_مرتضی_آوینی کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
👆👆👆👆👆 و بود/ در عملیات خیبر شد در سنین کودکی به همراه خانواده به اصفهان آمد و در خیابان شاهزید(هشت بهشت شرقی) ساکن شدند، از اتفاق در همان کوچه خانواده سرداران و نیز سکونت داشتند. تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و بعد از آن چون فرزند ارشد خانواده بود برای کمک به خانواده مشغول کار شد. او در بازار خیاطی می کرد، ولی بخاطر علاقه زیادی که به مطالعه کردن داشت ماهانه چندین کتاب خریداری میکرد و مطالعه مینمود. او عاشق کتاب و مطالعه بود. بعدها او آرشیو کاملی از کتابها و کاستهای امام خمینی(ره)، آیت الله طالقانی، علامه جعفری، شهید بهشتی، شهید مطهری و شریعتی را جمع آوری کرده بود. قبل و بدو در پخش و نشر سخنرانی ها بین دوستان، اقوام و مردم محله های منطقه ۴ اصفهان (بزرگمهر، شاهزید، رکن الدوله، گلزار و...) نقش بسزایی داشت. بسیار فعال بود و شب نامه های زیادی با کمک دوستانش در این مناطق پخش نمود. پس از و تشکیل سپاه به استخدام در آمد و مدتی در دکه کتابفروشی و محصولات فرهنگی سپاه در میدان انقلاب (کنار سینما ساحل) کار و فعالیت میکرد. با شروع جنگ تحمیلی به همراه برادر کوچکترش و سه پسر عمویش پا به عرصه جبهه های حق علیه باطل گذاشت و به یاری همرزمانش شتافت. او با شجاعت و غیرت در کردستان؛ گردان مهندسی زرهی و... حضور مؤثری داشت. جعفرعلی در عملیات های آزادی بستان، فتح المبین، والفجر ۱ و ۴ حضور داشت. او در عملیات والفجر۴ با اصابت گلوله به ناحیه دست شد. با توجه به حساسیت های موجود او در بیشتر عملیات ها مسئول هماهنگی و بود. جعفرعلی ترابی در فرمانده گردان بوده و در همین عملیات غرور آفرین به فیض عظیم نائل گشت و دعوت مولایش (ع) را لبیک گفت‌. ۱۴_امام_حسین_ع کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
#اخلاق_شهدایی اگر کسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با فرمانده ی لشور مقدس #امام_حسین (ع) روبروست. نماز جماعت ظهر تمام شد. جعبه شیرینی را برداشت. چون وقت تنگ بود؛ سریع خودش به هر نفر یکی می داد و می رفت سراغ بعدی. « رسید به حاج #حسین_خرازی چون فرمانده بود کمرش را بیشتر خم کرد و جعبه را پایین آورد. ّرنگ حاجی عوض شد. با اخم زد زیر جعبه و گفت: "خودت مثل بقیه یکی بده " ✍ #شهید_حاج_حسین_خرازی به نقل از آقای مرتضوی کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
مگه می شود در ایام عزاداری #حضرت_زهرا_س بود و یادی از منادی زمزمه‌ی یا زهرا(س) شهید #محمدرضا_تورجی_زاده نکرد. ایام عاشورا تاسوعا همه می‌رفتند گردان حضرت #ابوالفضل شب عاشورا هم، پاتوق همه گردان #امام_حسین(ع) بود. امّا ایام فاطمیه؛ جبهه یعنی گردان #یا_زهرا(س) و زمزمه های شهید تورجی زاده..... وقتی می رسیدی پای روضه اش فقط کافی بود با این شعر شروع کنه: برهم زنید یاران این بزم بی صفا را مجلس صفا ندارد بی یار با صدای گریه‌ی بچه ها صدای شهید تورجی زاده دیگه شنیده نمی شد... #فاطمیه_در_جبهه_ها #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @Golestanshohadaesf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم با ۲۷ آلاله وطن🌺🌹 🔹مراسم وداع با جنایت تروریستی زاهدان، ساعاتی پیش در ستاد لشگر ۱۴ (ع) استان اصفهان برگزار شد. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
#شهید_عباس_کنعانی شهیدی از گلستان شهدا اصفهان #ولادت: ۷۵/۰۹/۱۴ #شهادت: ۹۴/۰۱/۱۰ #نحوه_شهادت: تله انفجاری سومار عباس در شهر اصفهان بدنیا آمد. او در ۱۶ سالگی وارد نیروی انتظامی شد. عباس از بچه‌گی مشکی‌پوش #امام_حسین(ع) بود و در دوران مدرسه راهنمایی و اول دبیرستان علاقه شدیدی به زیارت عاشورا داشت. به هر نحوی که ممکن بود خود را شریک میکرد روزهای چهارشنبه عاشورا میخوندن وقتی از مدرسه بر میگشت ارامش عجیبی داشت قبل از سن بلوغ شروع به نماز خوندن و روزه گرفتن کرده بود. دو سال در هنرستان ثامن مشهد تحصیل کرد و پس از اخذ درجه گروهبان یکمی به خواست خودش به سومار نفت شهر نقطه صفر مرزی منتقل و مشغول به خدمت شد. در ۱۹ سال زندگی خود هیچ موقع سر بلند نکرد. در موقع صحبت کردن چه با #پدر و #مادر چه با هر کسی که از اون بزرگتر بود سرش را بالا نمی آورد. @golestanshohadaesf نکته مهم این که عباس در دو سه مرخصی اخر موقع رفتن به پدر و مادرش گفت: بابا همین روزا شهید میشم. پدر و مادر پیش خودشان این موضوع را به شوخ طبعی عباس می گرفتند غافل از این که عباس با خدا معامله کرده بود. موقع #شهادت باید منزل می‌ماند ولی شیفت کاریش را با همکارش عوض کرد خیلی عجله داشت به مهمونی خدا برود. در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۴ به محل خدمت رفت. صبح روز ۱۰ فروردین در حین کمک‌رسانی به دو نفر از همکاراش که روی تله انفجاری رفته بودند با آنها به فیض #شهادت نائل آمد. #روحشان_شاد_یادشان_گرامی کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
‍ شهید شهیدی که زیارت کربلا را حاجت‌روا می‌کند دانشجویی که چندین بار به واسطه حضور در گلستان شهدا و زیارت شهید موفق به سفر و زیارت آقا (ع) و آقا (ع) شده بود احساسات و تشکر خود را از شهید با ارسال این تصویر و اولین زیارت به نیابت شهید ابراز نمود. به این بهانه قسمت های از زندگی شهید را مرور می کنیم👇 شهید متولد ۲۲ شهریور سال ۱۳۴۵ مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد.به دلیل بیماری شدیدی که داشت پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی ماند. به طوری که در ۴ سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابالفضل(ع) کردی. همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم. سپس اسکناسی را جهت برکت کاسبی به پدر می دهد.علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می یابد به طوری که سال ها بعد قهرمان ورزش های رزمی می شود.  در عملیات در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل(ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید ما راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد نوشته بود به امید دیدار در کربلا. در سال ۱۳۶۱ عملیات والفجر ۱ منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند. علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود. در اینجا فقط ۱۶ ساله بود. ۱۶ سال بعد درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب به وطن باز می گردانند.   کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
تپش #قلب من امروز فقط یاد شماست. کاش هر صبح به رنگ رخ‌تان صبح شود. به یاد دوستان شهیدمون باشیم. رزمندگان لشکر ۱۴ #امام_حسین علیه السلام کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
پوستری متفاوت و زیبا از #حاج_قاسم_سلیمانی که توسط #ونزوئلا منتشر شد مردم و مسئولان ونزوئلا برای ابراز همدردی و دلجویی از مردم ایران برای شهادت حاج قاسم سلیمانی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در کاراکاس پایتخت ونزوئلا حضور پیدا کردند و پوسترهایی را برای بزرگداشت شهید سلیمانی طراحی و تقدیم کردند. پوستری که بیش از پیش جلب توجه میکند پوستری‌ست که در آن حاج قاسم سلیمانی را در پیشاپیش چهره های سرشناس مقاومت و مبارزه با امپریالیسم لاتین زبان نشان میدهد و در آن به زبان لاتین نوشته شده است: "چهره ها، زمانها و کشورها تغییر می کنند، اما هدف همان است". #امام_حسین علیه السلام در کلامی ماندگار فرمودند: "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید!" کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
چند روز آخر اقامتش در مکرر به زیارت (س) می‌رفت، شب آخر چند ساعت قبل از آن هم به زیارت حضرت رقیه(س) رفته بود. شاید هم بیست و چند ساله اش را از دختر سه ساله (ع) گرفت، در همان روزهای شهادت حضرت رقیه (س) شد. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
سنگ مرقد مطهر امام حسین(ع) بر مزار سنگ جدید مزار مطهر حاج قاسم سلیمانی، سنگ سابق مرقد مطهر (ع) است که از به کرمان منتقل و پس از صیقل دادن امروز آماده شد. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
فقط ‌(ع) رو بچسب... هرچی می‌خوای، ازش بخواه؛ یکی یکدونست و از هرچـی بخواد بهش میده شهید کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
فرازی از : خواندن ، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می‌خواندم، نتیجه آن را در دیدم و از خدا بخواهید که به همه ما و دل مناجات عنایت کند، مخصوصا در مجالس روضه (ع). شهید کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
شهید : "وقتی دست را در دست (علیه السلام) قرار دهید ، آنها حل می‌شود و امام با به آنها نگاه می‌کند." کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با راه صدساله را یک شبه رفت داستان شهید را که شنیدم یاد آن جملات معروف حاج آقا مجتهد تهرانی(ره) افتادم که می‌فرمودند: "تو همه داش مشتی‌ها رفتند کمک و شهید شدند، مقدس‌ها هم استخاره کردند استخارشون بد آمد!" و البته که سرنوشت ، چیزی جز نیست اما این خریدن‌ها، این قیمتی شدن‌ها، این عاقبت‌بخیری‌ها لابد پیشینه‌ای دارد. چطور این سید دوست داشتنی که حتی نماز خواندن معمولی‌اش هم مشکل داشت، به چشم ارباب، خوش درخشید و یک شبه همنشین و همسفره او شد. هر چه که بود لحظات آخر حساب و کتابش را با خدای خودش صاف کرد. توبه‌ی مردانه‌ کرد و کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
کار همیشگی‌اش بود، لباس نظامی را که می‌پوشید دست رو سینه می‌گذاشت و سلام به (ع) می‌داد. بعد هم رو به عکس می‌ایستاد و احترام نظامی می‌گذاشت. بهش گفتم مگه آقا شما رو می‌بیند که شما همیشه احترام می‌ذارید؟ بهم گفت وظیفه من احترام به آقاست حتی اگر به ظاهر ایشان من را نبینند... راوی :همسر شهید کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
مهر هر کسی به بیفتد دل مال اوست... مراقب دلت باش.. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
عاشق (ع) بود. هرسال در روز عاشورا به هیئت جوادالائمه (ع) در میدان قیام می‌آمد. بعد هم همراه دسته عزاداری حرکت می‌کرد. ۵٧ دسته حرکت کرد و ظهر به حسینیه برگشت. موقع ناهار حاج آقا کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد و تا اذان مغرب به طول انجامید. من شک ندارم اولین جرقه‌های هدایت در همان عصر عاشورا زده شد. آن روز بعد از صحبت‌های حاج آقا، حرّی دیگر متولد شد. آن هم سیزده قرن پس از . حرّی به نام برای نهضت عاشورایی حضرت امام(ره). 🕊 کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf