Hamed Zamani - Eshghe Paak.mp3
11.06M
🌠☫﷽☫🌠
چه صاف و ساده شروع شد😍
چه عاشقـــ♥️ـــونه و زیبـــا😍
🎤#حامد_زمانی
عشـــق پاکـــ💖💍💖
#روز_ازدواج دو نور پاک
#ازدواج ساده
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یادگذشته کی خیلی هم دور نیست
- #لبیک_یا_خامنه_ای . #امام_زمان . #ماه_زیحجه -🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی استاد فرحزاد
🔸 اعمال دهه اول ذی الحجه
#ماه_ذی_الحجه
#ذی_الحجه
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫خوانده احمد به لبش خطبه زهرا و علی...
🌷جبرییل آمده از عرش به یڪ صوت جلی...
💫"من وڪیلم ڪه به ساقی بدهم ڪوثر را؟"
🌷زیر لب فاطمه از سوی خدا گفت؛ بلی...
🌺💫🌺💫
پیامبر گرامى اسلام ، حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
اگر حضرت على علیه السّلام نبود براى حضرت فاطمه علیهاالسّلام هیچ همتا و مانندى یافت نمیشد💞.
💫🌸💫🌸
🌹 فرخنده سالروز پیوند آسمانی امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها و روز ازدواج تبریک وتهنیت باد🌹🌹
#ذی_الحجه
🍃اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ🍃
﹏﹏⃟🌻﹏﹏
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
موکب امام علی ع در روبیکا ↙️
https://rubika.ir/mokebnoogh
موکب امام علی ع در ایتا ↙️
https://eitaa.com/Mokebnoogh
#موکب_امام_علی_علیه_السّلام
✦࿐჻ᭂ🌹🌸🌹჻ᭂ࿐✦
2_1152921504614968807.mp3
655.5K
♨️اول ازدواج حضرت علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
سالروز ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها مبارک باد.
#ذی_الحجه
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدنش ارزش داره👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارکستر دفاع مقدس بی نظیر👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح امروز؛ قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط امام خامنهای عزیز
#ذی_الحجه
سالروز #ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
👇اين خبرتازه است👇
@khabaretaze
@khabaretaze
•﷽•
السلام علیک یا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#وصیت_شهید
پدر و مادر عزیزم الان شب شهادت من میباشد و من به یاد شما هستم و برای آمرزش و مغفرت شما دعا میکنم و از خداوند میخواهم که همه ی ما را در روز قیامت رو سفید محشور کند حالا که من یاد شما در آخرین شب حیات دنیوی ام بودهام پس از شما هم تقاضا دارم که در مراسم شهادت خودم و یا دیگران مرا یاد کنید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید و برایم روضه امام حسین و فاطمه زهرا را بخوانید تا شاید خداوند لطف کند و مرا ببخشد و بیامرزد....
#شهیدمنصور_آجرلو
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
امام زمانت رابشناس !❣
💚امام صادق علیهالسلام در تفسیرآیه :
«یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
«روزی را (به یادآورید) که هر گروهی را با امامشان فرامیخوانیم»
📗:سوره اسرءایه ۷۱
فرمودند:
امامات را بشناس!
همانا اگر امامات را شناختی،
دیر و زود بودن قیام صاحب الأمر،
زیانی به تو نمیرساند.
کسیکه امام خود را بشناسد
و قبل از قیام او از دنیا برود،
همانند کسی است که در لشگر ایشان،بلکه زیر پرچم ایشان حضور داشته باشد.
📚 :کافی، جلد۱، ص۳۷۱
#امام_زمان
🌸عاشقان امام زمان عج🌸
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
چه کرده ایم برای #امام_زمان تا امروز؟!
👌کوتاه و شنیدنی
👈ببینید و نشردهید.
💠 با ما همراه باشید👇
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
تشکیل آسان خانواده
نقل است از مرحوم آیتالله مجتهدی:
روزی علامه مجلسی (رحمه الله) بعد از اتمام تدریس، به منزل رفت. همسرش گفت دیگر وقت ازدواج دخترمان شده است. علامه سریعاً به مجلس درس برگشت؛ هنوز طلاب متفرّق نشده بودند. ایشان ایستادند و فرمودند: هر کس زن میخواهد، اعلام کند! ملاصالح مازندرانی(رحمه الله) دلش را به دریا زد، بلند شد و اعلام آمادگی کرد. به سادگی رفتند و عقد کردند و تمام شد. خیلی آسان و بدون تکلف.
منبع: وارثون
✅ #ازدواج #روز_ازدواج اول #ذی_الحجه 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا برکت تو زندگی نیست ؟! مرحوم آیه الله فاطمی نیا
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هیچوقت از #خدا نمیخوام چشمامو برگردونه!
👆حرفایِعمیق یکپسر نابینا🥺
✍چقدر خوبه نگاهمون به مشکلات و کمبودها اینطوری باشه.
#حجاب
#مردم_هوشیار_باشید
#امام_زمان#زن _عفت_افتخار
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
🌠☫﷽☫🌠
✳ #جهاد_تبیین؛ درس بزرگ امام جواد علیه السلام به ما
💠 رهبر معظم انقلاب اسلامی:
🔻 همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با #جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار [ #امام_جواد علیه السلام] هم گوشهی مهمی از جهاد_همهجانبه اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای_منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری_مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم.
🔸 اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند.
📚 برگرفته از کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» ، صفحات ۳۲۱ و ۳۲۲
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه
╲\╭┓
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۵۳
*═✧❁﷽❁✧═*
اشکال نداره ... شهدا🌷 با رجعت برمی گردن ... حتی اگه روی سنگ شون نوشته شده باشه ... جوان ناکام ... خدا موقع رجعت به اسامی بنیاد شهید کار نداره ... برو اینها رو به یکی بگو که بترسه ...
هر کی یه روز داغ می بینه ... فرق مرده⚰ و شهید هم همینه ... مرده محتاج دعاست ... شهید🌷 دعا می کنه ... 💯
و راهم رو کشیدم و رفتم سمت دفتر ...
بعد از مدرسه ... توی راه برگشت به خونه ... تمام مدت داشتم به حرف هاش فکر 🤔می کردم ... و اینکه اگه رفتنی بشم ... احدی نمی فهمه چه بلایی و چرا سرم اومد ... و اگه بعد من، بازم سر کسی بیاد چی؟ ...
به محض رسیدن ... سریع نشستم و کل ماجرا رو نوشتم 📝... با تمام حرف هایی که اون روز بین ما رد و بدل شد ... و زنگ زدم☎️ به دایی محمد ... و همه چیز رو تعریف کردم ...
ـ شما، تنها کسی بودی که می تونستم همه چیز رو بهت بگم ... خلاصه اگر روزی اتفاقی افتاد ... همه اش رو نوشتم و تاریخ زدم📆، امضا کردم ... توی یه پاکته توی کتابخونه سومی... عقایدش که به سازمان مجاهدین و ... ها می خوره ... اگه فراتر از این حد باشه ... لازم میشه ...
اون تابستان ... اولین تابستانی بود که ما مشهدی نشدیم... علی رغم اینکه خیلی دلم ❤️می خواست بریم ... اما من پیش دانشگاهی بودم ... و جو زندگیم باید کاملا درسی می شد ...
مدرسه هم برنامه اش رو خیلی زودتر سایر مدارس و از اوایل تابستان شروع می کرد ... علی الخصوص که یکی از مراکز برگزاری آزمون های آزمایشی * بود ... و کل بچه های پیش هم از قبل ... ثبت نام شده محسوب می شدن ...
امتحان نهایی رو که دادیم ... این بار دایی بدون اینکه سوالی بپرسه ... خودش هر چی کتاب📚 که فکر می کرد به درد کنکور می خوره برام خرید ... هر چند اون ایام، تنوع کتاب ها و انتشارات مثل الان نبود ... و غیر 3 تا انتشارات معروف ... بقیه حرف چندانی برای گفتن نداشتن ...
آزمون جمع بندی پایه دوم و سوم ... رتبه کشوریم ... تک رقمی شد ... کارنامه ام رو که به مادرم🧕 نشون دادم ... از خوشحالی اشک توی چشماش جمع شد ...
کسی توی خونه، مراعات کنکوری بودن من رو نمی کرد ... و من چاره ای نداشتم جز اینکه ... حتی روزهایی رو که کلاس نداشتیم توی مدرسه بمونم ...
اونقدر غرق درس خوندن شده بودم ... که اصلا متوجه نشدم... داره اطرافم چه اتفاقی می افته ... روزهایی که گاهی به خاطرش احساس گناه می کنم ... زمانی که ایام اوج و طلایی ... و روزهای خوش و پر انرژی 💪زندگی من بود ... مادرم، ایام سخت و غیر قابل تصوری رو می گذروند ... زن آرام و صبوری ... که دیگه صبر و حوصله قبل رو نداشت ..
زمانی که مشاورهای مدرسه ... بین رشته ها و دانشگاه های تهران ... سعی می کردن بهترین گزینه ها و رشته های آینده دار رو بهم نشون بدن ... و همه فکر می کردن رتبه تک رقمی بعدی دبیرستان منم ... و فقط تشویق 👏می شدم که همین طوری پیش برم ... آینده زندگی ما ... داشت طور دیگه ای رقم می خورد ...
نهار نخورده و گرسنه ... حدود ساعت 7 شب ... زنگ در رو زدم ... محو درس و کتاب که می شدم ... گذر زمان⏳ رو نمی فهمیدم ... به جای مادرم ... الهام در رو باز کرد و اومد استقبالم ...
ـ سلام سلام✋ الهام خانم ... زود، تند، سریع ... نهار چی خوردید؟ ... که دارم از گرسنگی می میرم ...
برعکس من که سرشار از انرژی بودم ... چشم های نگران و کوچیک الهام ... حرف دیگه ای برای گفتن داشت ...
الهام روحیه لطیف و شکننده ای داشت ... فوق العاده احساساتی ... زود می ترسید 😰... و گریه اش می گرفت ...
چند لحظه همون طوری آروم نگاهش کردم ...
ـ به داداش نمیگی چی شده؟ ...
- مامان قول گرفت بهت نگم ... گفت تو کنکور داری ...
یه دست کشیدم روی سرش ...
ـ اشکال نداره ... مامان کجاست؟ ... از خودش می پرسم ...
ـ داره توی پذیرایی با عمه سهیلا تلفنی📞 حرف میزنه ... حالش هم خوب نبود ... به من گفت برو تو اتاقت ...
رفتم سمت پذیرایی ... چهره اش بهم ریخته بود ... و در حالی که دست هاش می لرزید ... اونها رو مدام می آورد بالا توی صورتش ...
ـ شما اصلا گوش می کنی من چی
میگم؟ ... اگر الان خودت جای من بودی هم ... همین حرف ها رو می زدی؟ ... من، حمید رو دوست داشتم که باهاش ازدواج👩❤️👨 کردم ... اما اگه تا الان سکوت کردم و حتی به برادرهام چیزی نگفتم ... فقط به خاطر بچه هام بوده ... حالا هم مشکلی نیست اما باید صبر کنه ... الان مهران ...
و چشمش افتاد بهم ... جمله اش نیمه کاره توی دهنش موند ... صدای عمه سهیلا ... گنگ و مبهم از پای تلفن شنیده👂 می شد ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══