📔#داستان_کوتاه_پندآموز
🔻مردی صبح از خواب بیدار شد ، با همسرش صبحانه خورد ، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد .
هنگامیڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد ، گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون را دید ..!
خارج شد و به همسرش گفت :
دلبنـدم ، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور.
زن خواست تا ڪلیدها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: " یادت باشه دوستت دارم "
و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: " امشب شام مهمون من "
زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد ...
و به رویش لبخند زد ، انگار خبر میداد ڪه نامهاش به او رسیده !
* این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود ، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند💕
تصویر فردی که قصد داشت هواپیمای پرواز اهواز-مشهد را برباید و با هوشیاری امنیت پرواز ناکام ماند.
✅ 🔸قدرداني سازمان هواپيمايي ازگارد امنيت پرواز سپاه در خنثي سازي توطئه هواپيماربايي پرواز 334
🔹سخنگوی سازمان هواپیمایی: سازمان هواپیمایی کشوری مراتب قدردانی از زحمات ارزشمند گارد امنیت پرواز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حفاظت از جان مسافران، خدمه پرواز و خنثی سازی توطئه هواپیماربایی در پرواز مذکور را اعلام می دارد.
#دشمن_شناسی
قسمت دهم
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
✍ ابوبکرجوهرى نقل کردهاست که علىعلیه السلام، در آن هنگام که ناخواسته به مسجد برده مىشد تا با ابوبکر بيعت کند مىفرمود:
✨اَنَا عَبْدُاللهِ وَ اَخُو رَسُولِ الله صافی الله علیه و آله. يعنى: من بنده خدا و برادر پيامبرم✨
.
سرانجام، آن حضرت را به نزد ابوبکر بردند و به او پيشنهاد کردند که با وى بيعت کند.
💠آن حضرت در پاسخشان فرمود:
من به حکومت و فرمانروايى از شما سزاوارترم. پس، با شما بيعت نمىکنم؛ اين شماييد که بايد با من بيعت کنيد. شما اين حکومت را، به استناد خويشاونديتان با پيامبر، از انصار گرفتيد؛ آنان هم زمام حکومت را، به آن دليل، در اختيار شما نهادند. من نيز همان دليل شما در برابر انصار را براى خودتان مىآورم. پس، اگر از هواىِ نفستان پيروى نمىکنيد و از خدا مىترسيد، درباره ما (اهل بيت) به انصاف رفتار کنيد و حقّ ما را در حکومت و زمامدارى همان طور که انصار به شما حق دادند به رسميت بشناسيد؛ و اگر نه، و بال اين ستم، که دانسته بر ما روا داشتهايد، گريبانگيرتان خواهد شد.💠
🔻عمر گفت: آزاد نمىشوى مگر اين که بيعت کنى.
💥علىعلیه السلام پاسخ داد:
"اى عمر، شيرى را مىدوشى که نيمى از آن سهم تو خواهد بود. اساس حکومت او (ابوبکر) را امروز محکم گردان تا فردابه تو بسپارد. به خدا قسم، نه سخن تو را مىپذيرم نه از او پيروى مىکنم. "💠
👈ابوبکر نيز گفت: اگر با من بيعت نکنى، تو را به آن مجبور نمىکنم.
ابوعبيده جرّاح نيز چنين ادامه داد: اى ابوالحسن، تو جوانى و اينان پيرمردانى از خويشاوندان قريشى تو. تو، نه تجربه ايشان را دارى و نه آشنايى و تسلّط آنان را بر امور. من ابوبکر را، براى به عهده گرفتن امرى چنين مهمّ، از تو تواناتر و بردبارتر و واردتر مىبينم. پس، تو هم با او موافقت کن و کار حکومت را به او واگذار، که اگر بمانى و عمرى دراز يابى، براى احراز اين مقام، هم از نظر فضل و هم از لحاظ خويشاونديت با رسول خداصلی الله علیه وآله و هم از جهت پيشقدمىات در اسلام و کوشش هايت در راه استوارى دين، از همگان شايسته تر خواهىبود.
💥علىعلیه السلام گفت:
اىگروه مهاجران، خداى را در نظر گيريد و حکومت و فرمانروايى را از خانه محمّدصلی الله علیه وآله به خانهها و قبيلههاى خود مَبريد و خانوادهاش را از مقام منزلتى که در ميان مردم دارند بر کنار مداريد و حقّش را پايمال نکنيد. به خدا سوگند اىمهاجران، ما اهلبيت پيامبرصلی الله علیه وآله - مادام که در ميان ما خواننده قرآن و دانا به امور دين و آشنا به سِنّت پيامبر و آگاه به امور رعيت وجود داشته باشد - براى به دست گرفتن زمام امور اين امّت از شما سزاوارتريم. به خدا سوگند که همه اين نشانهها در ما جمع است. پس، از هواى نفستان پيروى مىکنيد که قدم به قدم از مسير حق دورتر خواهيد شد.
🔻بشير بنسعد، با شنيدن سخنان امام علیه السلام، رو به آن حضرت کرد و گفت:
اگر انصار، پيش از آنکه با ابوبکر بيعت کنند، اين سخنان را از تو شنيده بودند، در پذيرش حکومت و فرمانروايى تو، حتى دو نفرشان هم با يکديگر اختلاف نمىکردند؛ اما چه مىتوان کرد که آنان با ابوبکر بيعت کردهاند و کار از کار گذشتهاست!
❗️بارى، علىعلیه السلام در آن وقت بيعت نکرد و به خانه خود بازگشت
🔰همچنين ابوبکر جوهرى نقل کردهاست:
چون فاطمه(س) ديد که با علىعلیه السلام و زبير چه کردند، بر درِ حجره خود ايستاد و رو به ابوبکر کرد و گفت:
✨"اىابوبکر، چه زود در مقام نيرنگ با خانواده پيامبر خداصلی الله علیه وآله برآمدي به خدا قسم که تا زندهام با عُمَر سخن نخواهمگفت. "✨
در روايت ديگر آمده است:
❗️فاطمه (س)، در حالى که به شدت
مىگريست، از خانه بيرون آمده، مردم را پس مىزد و از خانه دورشان مىکرد.
✍يعقوبى نيز، در تاريخ خود، مىنويسد:
فاطمه(س) از خانه اش بيرون آمد و، خطاب به مهاجمانى که آن را اشغال کرده بودند،
✨گفت: از خانهام بيرون مىرويد، يا که، به خدا قسم، سرم را برهنه مىکنم و به خدا شکايت مىبرم.✨
با شنيدن اين تهديد، مهاجمان و ديگرانى که در خانه بودند بيرون رفتند و آنجا را ترک کردند.
✍مسعودى نيز، در تاريخ خود مى نويسد:
چون کار بيعت با ابوبکر در سقيفه به پايان رسيد و روز سه شنبه، در مسجد، با وى تيديد بيعت شد، على علیه السلام از خانه بيرون آمد و رو به ابوبکر کرد و گفت:
💠"کارهاى ما مسلمانان را تباه کردى و هيچ مشورتى نکردى و حقّ ما را ناديده گرفتى. " 💠
🔻ابوبکر پاسخ داد: آرى، درست است، اما من از بروز فتنه و آشوب مى ترسيدم
📚 سقيفه/مرحوم علامه سيد مرتضى عسكرى
🖍ادامه دارد ....
═✼🌹✼═
#مروری بر تاریخ
📎سواد رسانه ای اگر نباشد . . .
خیلی چیزا رو ب خوردمون میدن!!!!
🌱🌱🌱
#جوانان_بدانند
ایام انتخابات نزدیکه
مراقب تهمت ها و دروغ ها باشیم