💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
ادامه #تفسیر_نمونه
🌻محتواى سورۀ #حمد:
از يك نظر اين سوره به دو بخش تقسيم مىشود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مىگويد و بخشى از نيازهاى بنده. در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مىخوانيم: خداوند متعال چنين فرموده: «من سورۀ حمد را ميان خود و بندهام تقسيم كردم نيمى از آن براى من و نيمى از آن براى بندۀ من است. و بندۀ من حقّ دارد هر چه را مىخواهد از من بخواهد.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
🌟در فضيلت اين سوره؛
از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله نقل شده: «هر مسلمانى سورۀ حمد را بخواند پاداش او باندازۀ كسى است كه دو سوّم قرآن را خوانده (و طبق نقل ديگرى پاداش كسى است كه تمام قرآن را خوانده باشد) و گوئى به هر فردى از مردان و زنان مؤمن هديهاى فرستاده است» . همچنين در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «شيطان چهار بار فرياد كشيد و ناله سر داد نخستين بار روزى بود كه از درگاه خداوند رانده شد، سپس هنگامى بود كه از بهشت به زمين تنزّل يافت، سوّمين بار هنگام بعثت محمد صلّى اللّه عليه و اله بعد از فترت پيامبران بود و آخرين بار زمانى بود كه سورۀ «حمد» نازل شد.
🌻💫🌻💫🌻💫🌻💫🌻💫
🍁چرا نام اين سوره فاتحة الكتاب است؟
«فاتحة الكتاب» به معنى آغازگر كتاب (قرآن) است، و از روايات استفاده مىشود كه اين سوره در زمان خود پيامبر صلّى اللّه عليه و اله نيز به همين نام شناخته مىشده است. از اينجا دريچهاى به سوى مسألۀ مهمّى از مسائل اسلامى گشوده مىشود و آن اينكه بر خلاف آنچه در ميان گروهى مشهور است كه قرآن در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به صورت پراكنده بود، بعد در زمان ابوبكر يا عمر يا عثمان جمع آورى شد، قرآن در زمان خود پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به همين صورت امروز جمع آورى شده بود و سر آغازش همين سورۀ حمد بوده است، مدارك متعددى در دست است كه قرآن به صورت مجموعهاى كه در دست ماست در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و به فرمان او جمع آورى شده بود .
💫💫💫
«على بن ابراهيم» از امام صادق عليه السّلام نقل كرده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله به على عليه السّلام فرمود: «قرآن در قطعات حرير و كاغذ و امثال آن پراكنده است آن را جمع آورى كنيد» . سپس اضافه مىكند: على عليه السّلام از آن مجلس برخاست و آن را در پارچۀ زرد رنگى جمع آورى نمود سپس بر آن مُهر زد.
💫💫💫
به علاوه حديث مشهور «ثقلين» كه شيعه و سنّى آن را نقل كردهاند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود من از ميان شما مىروم و دو چيز گرانبها را به يادگار مىگذارم «كتاب خدا» و «خاندانم» خود نشان مىدهد كه قرآن به صورت يك كتاب جمع آورى شده بود. و در پاسخ اين سؤال كه در ميان گروهى از دانشمندان معروف است كه قرآن پس از پيامبر جمع آورى شده (به وسيلۀ على عليه السّلام يا كسان ديگر) بايد گفت: قرآنى كه على عليه السّلام جمعآورى كرد تنها خود قرآن نبود بلكه مجموعهاى بود از قرآن و تفسير و شأن نزول آيات و مانند آن.
🌻💫🌻💫🌻💫🌻💫
#تفسیر_نمونه
📖سورهء مبارکهء #بقره آیهء شماره: ۲
🔅ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ.
آن کتاب با عظمتی است که شکّ در آن راه ندارد؛ و مایهء هدایت پرهیزکاران است.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
(آيه ٢) -بعد از بيان حروف مقطّعه، قرآن اشاره به عظمت اين كتاب آسمانى كرده مىگويد: «اين همان كتاب با عظمت است كه هيچ گونه ترديد در آن وجود ندارد» (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ) .
🌿 اينكه مىگويد هيچ گونه شكّ و ترديد در آن وجود ندارد اين يك ادّعا نيست بلكه آنچنان آثار صدق و عظمت و انسجام و استحكام و عمق معانى و شيرينى و فصاحت لغات و تعبيرات در آن نمايان است كه هر گونه وسوسه و شكّ را از خود دور مىكند. جالب اينكه گذشت زمان نه تنها طراوت آن را نمىكاهد، بلكه هر قدر علم به سوى تكامل پيش مىرود درخشش اين آيات بيشتر مىشود، سپس در ادامه مىافزايد: اين كتاب «مايۀ هدايت پرهيزكاران است» (هُدىً لِلْمُتَّقِينَ) .
💐🌿🌿💐🌿🌿💐🌿🌿
🌷هدايت چيست؟
كلمۀ «هدايت» در قرآن به دو معنى بازگشت مىكند:
١- «هدايت تكوينى»
و منظور از آن رهبرى موجودات به وسيلۀ پروردگار زير پوشش نظام آفرينش و قانونمندىهاى حساب شده جهان هستى است.
٢- «هدايت تشريعى»
كه به وسيلۀ پيامبران و كتابهاى آسمانى انجام مىگيرد و انسانها با تعليم و تربيت آنها در مسير تكامل پيش مىروند.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🌸چرا هدايت قرآن ويژۀ پرهيزكاران است؟
مسلّماً قرآن براى هدايت همۀ جهانيان نازل شده، ولى چرا در آيۀ فوق هدايت قرآن مخصوص پرهيزكاران معرفى گرديده؟
🌸 علّت آن اين است كه تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحلۀ تسليم در مقابل حقّ و پذيرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدايت كتابهاى آسمانى و دعوت انبياء بهره بگيرد. «زمين شورهزار هرگز سنبل برنيارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد» . سرزمين وجود انسانى نيز تا از لجاجت و عناد و تعصّب پاك نشود، بذر هدايت را نمىپذيرد، و لذا خداوند مىفرمايد: «قرآن هادى و راهنماى متّقيان است».
🌲🌴🌲🌴🌲🌴🌲🌴🌲🌴
پایان آیه۲🌷
#تفسیر_نمونه
🌸سوره مبارکه: #بقره آیه شماره: ۷
🔅خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ🔅
خدا بر دلها و گوشهای آنان مُهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🌸آيه ٧) -اين آيه اشاره به دليل اين تعصّب و لجاجت مىكند و مىگويد: آنها چنان در كفر و عناد فرو رفتهاند كه حسّ تشخيص را از دست دادهاند «خدا بر دلها و گوشهايشان مُهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افكنده شده» (خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ) به همين دليل نتيجۀ كارشان اين شده است كه «براى آنها عذاب بزرگى است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ) . مسلّماً انسان تا به اين مرحله نرسيده باشد قابل هدايت است، هر چند گمراه باشد، امّا به هنگامى كه حسّ تشخيص را بر اثر اعمال زشت خود از دست داد، ديگر راه نجاتى براى او نيست، چرا كه ابزار شناخت ندارد و طبيعى است كه عذاب عظيم در انتظار او باشد.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺نكتهها:
١-آيا سلب قدرت تشخيص، دليل بر جبر نيست؟
اگر طبق آيۀ فوق خداوند بر دلها و گوشهاى اين گروه مُهر نهاده، و بر چشمهايشان پرده افكنده، آنها مجبورند در كفر باقى بمانند، آيا اين جبر نيست؟
🌺 پاسخ اين سؤال را خود قرآن در اينجا و آيات ديگر داده است و آن اينكه: اصرار و لجاجت آنها در برابر حقّ، تكبّر و ادامه به ظلم و ستم و بيدادگرى و كفر و پيروى از هوسهاى سركش سبب مىشود كه پردهاى بر حسّ تشخيص آنها بيفتد، كه در واقع اين حالت عكس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چيز ديگر.
🌺٢-مهر نهادن بر دلها!
در آيات فوق و بسيارى ديگر از آيات قرآن براى بيان سلب حسّ تشخيص و درك واقعى از افراد، تعبير به «ختم» شده است، و احياناً تعبير به «طبع» و «رين» . اين معنى از آنجا گرفته شده است كه در ميان مردم رسم بر اين بوده هنگامى كه اشيائى را در كيسهها يا ظرفهاى مخصوصى قرار مىدادند، و يا نامههاى مهمّى را در پاكت مىگذاردند، براى آنكه كسى سر آن را نگشايد و دست به آن نزند آن را مىبستند و گره مىكردند و بر گره مُهر مىنهادند، امروز نيز معمول است كيسههاى پُستى را لاك و مهر مىكنند. در لغت عرب براى اين معنى كلمۀ «ختم» به كار مىرود، البّته اين تعبير در بارۀ افراد بىايمان و لجوجى است كه بر اثر گناهان بسيار در برابر عوامل هدايت نفوذ ناپذير شدهاند، و لجاجت و عناد در برابر مردان حقّ در دل آنان چنان رسوخ كرده كه درست همانند همان بسته و كيسۀ سر به مُهر هستند كه ديگر هيچ گونه تصرّفى در آن نمىتوان كرد، و به اصطلاح قلب آنها لاك و مُهر شده است. «طبع» نيز در لغت به همين معنى آمده است امّا «رين» به معنى زنگار يا غبار يا لايۀ كثيفى است كه بر اشياء گرانقيمت مىنشيند اين تعبير در قرآن نيز براى كسانى كه بر اثر خيرهسرى و گناه زياد قلبشان نفوذ ناپذير شده بكار رفته است. و مهمّ آن است كه انسان مراقب باشد اگر خداى ناكرده گناهى از او سر مىزند در فاصلۀ نزديك آن را با آب توبه و عمل صالح بشويد، تا مبادا به صورت رنگ ثابتى براى قلب در آيد و بر آن مهر نهد.
🌺٣-مقصود از «قلب» در قرآن:
«قلب» در قرآن به معانى گوناگونى آمده است. از جمله:
☘١-به معنى عقل و درك چنانكه در آيۀ ٣٧ سورۀ «ق» مىخوانيم: إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ : «در اين مطالب تذكّر و يادآورى است براى آنان كه نيروى عقل و درك داشته باشند» .
☘٢-به معنى روح و جان چنانكه در سورۀ احزاب آيۀ ١٠ آمده است: «هنگامى كه چشمها از وحشت فرو مانده و جانها به لب رسيده بود»
☘٣-به معنى مركز عواطف، آيۀ ١٢ سورۀ انفال شاهد اين معنى است: «بزودى در دل كافران ترس ايجاد مىكنم» .
🌺توضيح اينكه: در وجود انسان دو مركز نيرومند به چشم مىخورد:
🌺١-مركز ادراكات كه همان «مغز و دستگاه اعصاب است»
🌺٢-مركز عواطف كه عبارت است از همان قلب صنوبرى كه در بخش چپ سينه قرار دارد و مسائل عاطفى در مرحلۀ اوّل روى همين مركز اثر مىگذارد، ما بالوجدان هنگامى كه با مصيبتى رو برو مىشويم فشار آن را روى همين قلب صنوبرى احساس مىكنيم، و همچنان وقتى كه به مطلب سرورانگيزى بر مىخوريم فرح و انبساط را در همين مركز احساس مىكنيم.
🌟 نتيجه اينكه اگر در قرآن مسائل عاطفى به قلب (همين عضو مخصوص) و مسائل عقلى به قلب (به معنى عقل يا مغز) نسبت داده شده، دليل آن همان است كه گفته شد و سخنى به گزاف نرفته است.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
پایان آیه۷🌷