🔸مروری بر سخنان #امامحسین
علیه السلام از مدینه تا کربلا (86)
⬇️ امام علیه السلام پس از سخنرانی دوم، عمرسعد را خواست و او با اینکه از این ملاقات اکراه داشت و نمی خواست با آن حضرت مواجه گردد بالا خره به جلو آمد و حسین بن علی علیهما السلام برای آخرین بار با وی اتمام حجت نمود و خطر و عواقب وخیم اقدام و تصمیم او را در باره جنگ با آن حضرت بدو تذکر داد و چنین فرمود:
«تو خیال می کنی با کشتن من و به وسیله ریختن خون من به یک جایزه بزرگ و ارزنده! و به استانداری ری و گرگان نایل خواهی گردید؟ نه ، به خدا سوگند! چنین ریاستی به تو گوارا نخواهد شد و این، پیمانی است محکم و پیش بینی شده؛ اینک آنچه از دستت بیاید انجام بده که پس از من نه در دنیا و نه در آخرت روی خوش و راحتی نخواهی دید و در هر دو جهان معذب و مورد خشم خدا و خلق خدا خواهی گردید و چندان دور نیست آن روزی که سر بریده تو را در همین شهر کوفه بر بالای نی بزنند و کودکان این شهر سر تو را اسباب بازی قرار دهند و سنگبارانش کنند.»
عمرسعد با شنیدن سخنان امام بدون اینکه جوابی داده باشد ، از آن حضرت روی برگرداند و با قیافه خشمگین ، خود را به صف سپاهیان رسانید .
- #لبیک_یا_خامنه_ای .
#امام_زمان .
#ماه_صفر🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
🔸مروری بر سخنان #امامحسین
علیه السلام از مدینه تا کربلا (87)
⬅️ ذلت و بدبختی عمرسعد بلافاصله پس از جریان عاشورا شروع شد؛ زیرا وی به هنگامی که به همراه اسرا وارد کوفه گردید برای دادن گزارش جریان کربلا، به ملاقات ابن زیاد رفت. ابن زیاد پس از استماع این گزارش به وی گفت: اینک آن فرمان کتبی را که برای جنگ با حسین به تو داده بودم، به خود من برگردان.
عمرسعد به بهانه اینکه متن فرمان در گیرودار جنگ مفقود شده است، از تحویل دادن آن خودداری ورزید ولی چون اصرار شدید ابن زیاد را دید، گفت: امیر! چرا چنین اصرار می ورزی من که فرمان تو را اطاعت کردم و حسین و یارانش را کشتم و اما این فرمان تو باید در نزد من بماند تا بر عجایز و پیرزنان قریش در مدینه و شهرهای دیگر ارائه دهم و عذر خویش را بخواهم.
بنا به نقل سبط بن جوزی، ابن زیاد برآشفت و جرّ و بحث در میان آن دو به آنجا کشید که عمرسعد چون از دارالاماره به سوی خانه خویش حرکت می کرد، چنین گفت: هیچ مسافری دیده نشده است که مانند من با دست خالی و با بدبختی به خانه خویش مراجعت کند که هم دنیا را از دست دادم و هم آخرت را.
او پس از این جریان خانه نشین گردید؛ زیرا هم مورد خشم ابن زیاد قرار گرفت و هم مورد نفرت عموم مردم کوفه که هر وقت به مسجد می رفت مردم از وی کناره می گرفتند و هر وقت از کوچه و بازار عبور می کرد مرد و زن و کوچک و بزرگ او را سبّ و لعن می نمودند و به همدیگر نشان می دادند و می گفتند: هذا قاتِلُ الْحُسَیْنِ.
- #لبیک_یا_خامنه_ای .
#امام_زمان .
#ماه _صفر🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
🔸مروری بر سخنان #امامحسین
علیه السلام از مدینه تا کربلا (88)
⬅️ بالاخره در سال 65 هجری یعنی پنج سال پس از شهادت امام حسین علیه السلام عمر سعد به دستور مختار ثقفی با تفصیلی که در کتب تاریخ آمده است به قتل رسید و اجمال آن این است که:
یک روز مختار به تصمیم خود در باره قتل عمرسعد اشاره نمود و چنین گفت: بزودی کسی را که دارای مشخصاتی چنین و چنان است و قتل وی اهل زمین و آسمان را خشنود می کند خواهم کشت.
مردی (هیثم نام) که در آن مجلس حضور داشت منظور مختار را فهمید و فرزندش (عریان) را به نزد عمرسعد فرستاد و بر وی هشدار داد . روز بعد عمرسعد فرزندش (حفص) را که در کربلا نیز به همراه او بود به نزد مختار فرستاد تا با وی گفتگو کند .
پس از ورود (حفص) مختار رئیس شرطه خویش (کیسان تمار) را مخفیانه به حضور طلبید و دستور داد که اینک باید سر عمرسعد را از تنش جدا کرده و در نزد من حاضر کنی .
ابن قتیبه می گوید : (کیسان) طبق دستور مختار وارد خانه عمرسعد گردید و او را در میان رختخواب دریافت. او چون قیافه خشمناک کیسان را دید مرگ خویش را یقین کرده و خواست از جای خویش برخیزد که لحاف به پایش پیچید و به روی رختخواب افتاد و کیسان مجالی نداد و سر از تنش جدا نمود و این چنین دفتر ننگین و جنایت بار زندگی او را درهم پیچید .
- #لبیک_یا_خامنه_ای .
#امام_زمان .
#ماه_صفر 🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
🔸مروری بر سخنان #امامحسین
علیه السلام از مدینه تا کربلا (89)
⬅️ (کیسان) چون سر منحوس عمرسعد را به نزد مختار آورد ، مختار خطاب به (حفص) گفت : صاحب این سر بریده را می شناسی ؟ گفت آری و پس از او در زندگی خیر نیست .
مختار گفت : آری برای تو زندگی سودی ندارد سپس دستور داد سر (حفص) را نیز از تنش جدا کرده و در کنار سر پدرش قرار دادند.
آنگاه مختار چنین گفت: عمرسعد در برابر حسین و حفص در برابر علی اکبر. سپس گفت : نه به خدا سوگند که برابر نیستند و اگر سه چهارم همه خاندان قریش را به قتل برسانم حتی با یک بند انگشت حسین بن علی علیهما السلام نیز برابری نخواهد نمود.
و این بود نتیجه نفرین و پیش بینی حسین بن علی علیهما السلام در مورد عمربن سعد بزرگترین جنایتکار تاریخ.
یکی از فرماندهان لشکر کوفه به نام (عمرو بن حجاج) که چهار هزار نفر تحت فرمان او بودند ، افراد تحت فرماندهی خود را به جنگ با امام تشویق و ترغیب می نمود و چنین می گفت: بجنگید، بجنگید با کسی که از دین خدا برگشته و از صف مسلمانان بیرون رفته است .
امام علیه السلام چون گفتار عمرو بن حجاج را شنید فرمود:
«وای بر تو ای عمرو ! آیا مردم را به این بهانه و اتهام که ما از دین خدا خارج شده ایم به جنگ و ریختن خون ما تشویق و ترغیب می کنی ؟ آیا ما از دین خدا خارج گردیده ایم ولی تو که حق را از باطل نشناختی در دین خدا پابرجا هستی ؟ نه ، هرگز چنین نیست ؛ روزی که روح از تن ما جدا گردید ، خواهید فهمید که چه کسی سزاوار آتش است.»
- #لبیک_یا_خامنه_ای .
#امام_زمان .
#ماه_صفر 🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
سید رضا نریمانی_هفتگی 9 دی 95_شور_ یه روز از این سرگذشت-1484556737.mp3
12.96M
🌠☫﷽☫🌠
مادر سیدرضا نریمانی در راه برگشت از #کربلا براثر سانحه از دنیا رفت و به زیارت ارباب شتافت
▪️با نهایت تأسف این مصیبت را محضر خادم اهلبیت تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای روح پاک آن مرحومه علو درجات و مغفرت الهی و برای خانواده محترم صبر و اجر عظیم آرزومندیم.
✔️ آقا سیدرضا نریمانی خودشون الان کربلا هستند، مادرشون با برادر آقا سیدرضا و همسر برادر و سه تا بچشون داشتن می اومدن از کربلا ،که نزدیک لردگان تصادف کردند و مادرشون به فوت میشوند .🥺🥺🥺
و همسر برادر آقا سیدرضا هم متأسفانه ضربه مغزی شدند و برادرشون هم شدیداً مجروح هستند و بچه ها هم زخمی و مجروح.
لطفاً برای شفای همشون دعا کنید.
این قطعه از سیدرضا رو به خودش و مادر مرحومش تقدیم میکنم😭
#اربعین ۱۴۴۵ #امام_حسین 🥀
#
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 درمان بواسیر با طب سنتی
«ایتادحسین خیراندیش، پدر طب سنتی ایران»
منتظر کلیپ های بعدی ما باشید👇
.
.
#گیاه_درمانی
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
در اطراف بصره مردی فوت کرد
و چون بسیار آلوده به معصیت بود کسی
برای حمل و تشییع جنازه او حاضر نگشت
زنش چند نفر را به عنوان مزدور گرفت
و جنازه او را تا محل نماز بردند
ولی کسی بر او نماز نخواند
بدن او را برای دفن به خارج از شهر بردند
در آن نواحی زاهدی بود بسیار مشهور
که همه به صدق و پاکدلی او اعتقاد داشتند
زاهد را دیدند که منتظر جنازه است
همین که بر زمین گذاشتند زاهد پیش آمد
و گفت آماده نماز شوید و خودش نماز خواند
طولی نکشید که این خبر به شهر رسید
و مردم دسته دسته برای اطلاع از جریان
و اعتقادی که به آن زاهد داشتند
از جهت نیل به ثواب میآمدند
و نماز بر جنازه میخواندند
و همه از این پیش آمد در شگفت بودند
بالاخره از زاهد پرسیدند که چگونه شما
اطلاع از آمدن این جنازه پیدا کردید؟
گفت: در خواب دیدم به من گفتند
برو در فلان محل بایست جنازهای میآورند
که فقط یک زن همراه اوست
بر او نماز بخوان که آمرزیده شده
زاهد از زن پرسید: شوهر تو چه عملی
میکرد که سبب آمرزش او شد؟
زن گفت: شبانه روز او به آلودگی
و شرب خمر میگذشت
پرسید آیا عمل خوبی هم داشت؟
زن جواب داد آری سه کار خوب نیز
انجام میداد:
هر وقت شب که از مستی به خود میآمد
گریه میکرد و میگفت خدایا
کدام گوشه جهنم مرا جای خواهی داد؟
صبح که میشد لباس خود را تجدید مینمود
و غسل میکرد و وضو میگرفت نماز میخواند
هیچگاه خانه او خالی از دو یا سه یتیم نبود
آنقدر که به یتیمان مهربانی و شفقت میکرد
به اطفال خود نمیکرد
آری توجه به زیردستان آثار بخصوصی دارد
یکی از آنها فریادرسی خداوند
و آمرزش اوست در هنگام بیچارگی ما
↲کشکول شیخ بهائی
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بایکوت سیاسی ترین راهپیمایی جهان !!
👈استاد رحیمپور ازغدی
- #لبیک_یا_خامنه_ای .
#امام_زمان .
#ماه_صفر
#اربعین🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
حدیث روز
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.
مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۰ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، خواندن زیارت اربعین، انگشتر عقیق در دست راست کردن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن و «بسم الله الرحمن الرحیم» را (در نماز) بلند گفتن.
وسائل الشیعه جلد ۱۰، صفحه ۳۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وبازهم پنجشنبه وبوی دلتنگی...🥀
به یاد همه اسیران خاک پدرومادرایی که دیگه بینمون نیستند، بلاوارثان، بدوارثان کسانی که حق سلامی ،کلامی ،درهم ودیناری دارند شاخه گلی به زیبایی سوره حمد وتوحید وصلواتی نثارکنیم...روحشون شاد یادشون گرامی...😭🥀🤲
در ایستگاه های زندگی دانه به دانه پدرومادر،خواهر وبرادر،عمو ودایی همسایه ،دوست ورفیق واطرافیانمان از قطار زندگی پیاده شدند.ودعوت حق را لبیک گفتند نوح باشی وعمر نوح را داشته باشی نوبت به تو می رسد وباید از این قطار پیاده شوی
چه قدرتمندان وثروتمندان همچون قارون بودند باتمام خدم وحشم وباتمام امکانات وکاخهای خود زیر بار سنگین مرگ له شدند ودر زمین دیگر آثاری از آنان باقی نماند از این مال که امانت به انسان داده شده چه ذات وتوشه ای برای خود جمع آوری کرده ای ؟ اگر دریک منزل زندگی بکنی این منزل احتیاج به وسایل سرمایشی وگرمایشی دارد وتوبخاطر رفاه واسایش حالت این وسایل را مجبوری ،فراهم کنی. هرروز خانه قبر وبعداز مرگمان ،بقول آقا رسول الله(ص):" پنج مرتبه ما را صدا می زند: من خانه تنهایی م، من خانه کرم ومارو مورم ،من خانه تاریکی ام،من خانه فقرم ،من خانه سنگ وریگم
؟ پیامبر (ص)فرمودند:برای فقر در درون قبر ذکر اشهد ان لا الله الا الله، برای تنهایی در درون قبر تلاوت قران،برای تاریکی درون قبر نماز شب ،برای سنگ وریگ وبی فرشی قبرعمل صالح، برای مار وموردردرون قبر صدقه بیاورید" وایا ما چیزی ازپیش فرستادیم؟ ودرپایان، روز پنچشنبه است یادی کنیم از امواتمون که روزگاری دربین ما می زیستند وامروز درچارچوب قاب عکس وهمچنین خاطره هاشون در ذهنمان که دائمازنده می شودیاد کنیم لااقل انان راباذکر صلوات بر محمد وآل محمد.
🌸🍃🌸🍃
شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
من هر وقت که نماز میخواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار، از خداوند حاجتی میخواستم.
یک روز گفتم؛ بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم!
شاعر میگوید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن
که خواجه خود روش بندهپروری دارد
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند:
چرا دیر آمدی؟
یعنی چه؟ یعنی تو باید 30 سال پیش به فکر این کار میافتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی؟
ما هر وقت جایی گیر میکنیم و اصطلاحا دُمِمان در تلهای گیر میکند میگوییم خدا!
این شعر را استاد من، شیخ اکبر برهان ۶۲ سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر میخواندند و من هنوز به یاد دارم که:
هر وقت که سرت به درد آید؛
نالان شوی و سوی من آیی!
چون دردسرت شفا بدادم،
یاغی شوی و دگر نیایی...!
ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا میزنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.
از سخن های مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی
التماس دعای خیر...
🌸🍃🌸🍃
یه چیزی دیدم
مغزم ریخت به هم...
اعصاب و روانم تعطیل شد...
ونهای عراقی رو دیدین دیگه؟
خیلی خیلی تنگه، صندلیها چسبیده به همه، حتی راهروی وسط ون هم صندلی بازشو داره، تا جایی که شده صندلیهای کوچیک کوچیک توش کار کردن.
طرف اومد تو ون، دو تا خانوم هم همراهش بودن. ماشین هم کلا سه نفر جای خالی داشت. که این سه تا صندلیِ خالی، بغل هم نبود. در واقع خانوما مجبور بودن بین آقایونِ نامحرم بشینن.
یه آقای سی و چند سالهای که ظاهر خیلی مذهبیای هم داشت، با بچش نشسته بودن رو دو تا صندلی، بچههه کنار پنجره، آقاههم بغل دستش.
طرف بهش گفت ممکنه شما جاتو با بچت عوض کنی که خانوم من بتونه بشینه اینجا؟؟
یارو گفت نه، بچم دوست داره کنار پنجره بشینه. طرف دوباره ازش خواهش کرد گفت درست نیست خانوم من تو این جای تنگ بشینه کنار دست شما، یارو یه نگاه به بچش کرد گفت باباجان حاضری بیای اینور بشینی؟ بچههه گفت نه، باباشم گفت حاضر نیست دیگه، متاسفم.
طرف دوسه بار ازش خواهش کرد، بقیهی زوارِ توی ماشین ازش خواهش کردن، یارو حاضر نشد پاشه.
حالا اون بابا سر پا ایستاده، دو تا خانومِ همراهش سر پا ایستادن، همه معطلن. طرف یه نگاه تو ماشین انداخت یکی دیگه رو پیدا کرد که اگه جاشو عوض میکرد مشکل حل میشد، این بابام یه آقای ظاهر الصلاحِ سی چهل ساله بود. طرف بهش گفت میشه شما پاشی بشینی صندلی عقبی؟ که خانوما اینجا بشینن؟ یارو چند ثانیه مکث کرد گفت نه من همینجا راحتترم😐
باورتون میشه؟ گفت من همینجا راحتترم.
اینجا دیگه بقیه زوار همه دست به اعتراض زدن، من بهش گفتم تو که دیگه بچه نیستی مثه اون بابا، پاشو. نهایتا این یکی کوتاه اومد و پا شد.
حالا تازه اون باباهه که با بچش بود از حرف من ناراحت شد، طلبکار شد که چرا داری به من تیکه میندازی.
حالا نگاه کنین شما
طرف توی دریای ایثار مردم عراق غرق شده، غذا بهش میدن، جا بهش میدن، آب بهش میدن، کَت و کولش رو میمالن، لباسش رو میشورن، صورتش رو میبوسن ولی وقتی ظرفیت فهم نداره، وقتی ظرفیت پذیرش نداره، ذرهای از این ایثار درس نمیگیره، خب اربعین میریم چی یاد بگیریم ما؟ که نمونهی عملی ایثار رو ببینیم و نشون بچههامون بدیم. گذشت رو یاد بگیریم، بزرگ شیم و برگردیم.
حالا به نظرتون این بابا توی صحرای کربلا اگر بود چیکار میکرد؟ همینجاست که میگن کربلا به رفتن نیست، به شدنه.
البته این باباهه فکر کرد داره به بچش احترام میذاره و تربیتیش میکنه مثلا، اون در واقع با اینکار خودخواهی رو یاد بچش میده، فردا هم بچههه با خودخواهیهاش میشه بلای جون مامان و باباش.
خلاصه کربلا اگه رفتیم
کربلایی بشیم و برگردیم...😞
🔹عماد داوری دولتآبادی
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گریه موکب داران عراقی موقع جمع کردن مواکب.... ....
با عقل دنیوی باور کردنی نیست
ولی با عشق حسین شدنی است
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …
نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!👌👌👌
از شهدا بگیم...🌹
💠 سر و صورتمان پر بود از خاک و غبار؛ حتی روی مژههایمان خاک نشسته بود. شرجی هوای تابستان و گرمای دشت مهران هم که جای خود داشت. بدنها زیر عرق بود و لباسها پر از شوره!
وقتی از عملیات برگشتیم عقب، یک صف طولانی و پر پیچ و خم ایستاده بودند بروند حمام. تدارکات لشکر، سی چهل تا حمام صحرایی زده بود. با بچهها رفتیم آخر صف. پشت سر من هم یک جوان بسیجی آمد و ایستاد. با چفیه صورتش را پوشانده بود. تا نوبتمان شود، دو ساعتی طول کشید. وقتی نوبتم رسید، طبق عادت، به نفر پشت سری بفرما زدم. داشت چفیه را از صورتش باز میکرد. خشکم زد؛ حاج قاسم سلیمانی بود!
فرماندهی لشکر، دو ساعت ایستاده بود توی صف حمام، مثل بقیهی نیروها!
#شهید_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
🔴زن زندگی آزادی آیت الله صافی
🔹چادر مقدس است
🔻آیتالله صافی به بانوی چادری که قصد بوسیدن عبایشان را داشت چه فرمودند ؟
#حجاب
#حجاب
#مردم_هوشیار_باشید
#امام_زمان#زن _عفت_افتخار
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
#قرارشبانه_ڪانال_شهادت_زیباست
#هرشب_معرفےیک_شهید
🌷شهید دفاع مقدس امیرحاج امینی🌷
نام: امیر حاج امینی
نام پدر: نظرعلی
ولادت: 1340 (روستاےزرندیه بخش خرقان)
شهادت: 1365/12/10(عملیات کربلای ۵/شلمچه)
وضعیت تاهل: مجرد
نام جهادی:ــــ ندارند
اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره)و
بیسیمچی گروه انصار از لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص)
نحوه شهادت:
درعملیات کربلای ۵ در شلمچه جنوب کانال پرورش ماهی زیر خمپاره و بمب دشمن ب فیض شهادت نائل امدند
گوشه ای از سخنان احسان رجبی عکاس عکس معروف شهید حاج امینی
بعد رفتم سراغ امیر حاج امینی. او هم راحت آرمیده بود. گویی مدت هاست كه در خواب است. چهره درشتی از او گرفتم و بعد تمام قد .
هیچ وقت فكر نمی كردم كه عكسی كه می گیرم به این اندازه مشهور شود. خوشحالم از این كه این عكس آرامش خاطری است برای همه خانواده های شهدا. آنها كه عكس و تصویری از شهادت فرزندانشان ندارند و نمی دانند چه حالی داشته وقی به شهادت رسیده است. وقتی خانواده های شهدا آرامش و زیبایی شهید حاج امینی را می بینند قطعاً تسلی پیدا می كند.
سن شهادت: 25
علاقه: امام حسین(ع) وحضرت زینب(س)
قسمتی از وصیتنامه شهید:
دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.
#یادشباصلوات
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
💠 حکم سر کتاب باز کردن ⁉️
💬سوال: حکم باز کردن سر کتاب به این صورت که تفأل به کتابی بزنند برای پیش بینی آینده چیست ؟
✅پاسخ:
🔹 آیت الله خامنه ای: سرکتاب و فالگیری اعتبار ندارد و مراجعه کردن به رمال ها و فالگیرها جایز نیست.
🔹 آیت الله مکارم: سرکتاب باز کردن یا فال گرفتن با قرآن یا هر کتاب دیگر و آینده نگری هیچ اعتباری ندارد و حتی در بعضی موارد، این کار نسبت به قرآن اشکال شرعی دارد؛ تنها می توان با قرآن (طبق شرایط و آداب) استخاره کرد.
#احکام
#احکام_دین
═✧❁🌸❁✧═
#کانال_شیخ_مفید
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
🌹قیمت پنج دقیقه از عمر حاج قاسم
چهار روز قبل از شهادتش به یک عالم بزرگ گفت: از خدا خواستهام پنج سال از عمر مرا بگیرد به شما بدهد.
آن عالم گفت: هفتاد و پنج سال است برای مکتب اهلبیت کتاب نوشتهام، صدها شاگرد تربیت کردهام، همه اینها را حاضرم فدای پنج دقیقه مناجات شما با خدا و خدمات شما به مردم بکنم.