eitaa logo
حرفوگرافی‌های سید محمد رضا میری
372 دنبال‌کننده
149 عکس
5 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کتیبه امام رضایی، با تمثال سید الشهدای مقاومت و شهدای امنیت. با امید نابودی دشمنان داخلی و خارجی اسلام ناب و زمینه سازان شهادت عزیزانمان. . دانلود فایل قابل چاپ در: @golmikhh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل قابل چاپ کتیبه امام رضایی و شهدای مقاومت و امنیت. @golmikhh
رسم تو حسینی است، پی نام نه‌ای در بند وفای کوفه و شام نه‌ای در فتنه‌ی سنگ، ای سبو فهمیدیم در کوره‌ی دهر پخته‌ای خام نه‌ای . . @golmikhh
. اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی‌کنید. ایشان را من سالهای طولانی می‌شناسم، و در آن زمانی که اوّل نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف برای رساندن پیامها تشریف می‌بردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده. . امام خمینی روحی فداه، ۱۰ بهمن ۱۳۶۱ . نقاشی تمثال امام خمینی رحمه الله تعالی رنگ روغن روی بوم ۷۰ در ۱۰۰ سانتیمتر . . @golmikhh
با همان عشقی که اباذر با محمد بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم و برادر، او را ندیده ای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می آورد، سایه اش زمین و آسمان را می پوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می گوید، می بینی که او خود نفس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیده ام و صورتش را دیده ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را برادر! ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاس هایی دیگر دارد و حکمت و فلسفه ای دیگر و هنری دیگر و… ادبیاتی دیگر.  . بریده ای از نامه سید شهیدان اهل قلم، آقا مرتضی آوینی، به برادرش / ۱۳۵۸ . نقاشی تمثال امام خمینی (روحی فداه) ترکیب مواد بوم ۳۰ در ۴۰ سانتیمتر/ سال ۱۴۰۰ . @golmikhh
بقول مشهدی‌ها دیردیرا داشتم که هر وقت اینستا راه داد، اول برای علی بنویسم. گرچه این نوشتن‌ها فقط به درد خودم می‌خورد که حافظه‌‌ی خسته‌ام را بگردم و خاطرات علی را مثل تکه‌های سرتیشه‌ی کاشی معرق، لابلای نخاله‌های بنایی پیدا کنم و کنار هم بچینم. . رفقا گفته بودند در مراسم سالگرد علی خاطره بگویم و من چقدر شوربخت بودم که آن روز برای انجام یک کار مهم مشهد نبودم. چون آن کار، انجام یک تکلیف بود، اجرش را به علی هدیه دادم. گرچه اگر در محفل سالگرد هم بودم، شاید همین‌ها را می‌گفتم: . خدا رحمت کند پدربزرگ علی را. مرحوم شاملوی بزرگ، همیشه من را _که آن سال‌ها کودک بودم_ برای نقاشی‌هایم تشویق می‌کرد. چون مرد با جذبه‌ای بود، مهربانی‌هایش اتفاقا شیرین‌تر می‌افتاد. این را برای خود علی هم تعریف کرده بودم. . کودکی من، کف حسینیه‌ی قائنی‌های مشهد دوید و بازی کرد و بزرگ شد. دهه شصت بود. به برکت وجود مرحوم حاج اکبر آقای قناد که بزرگ حسینیه بود، لااقل آخر رجب ها و دهه‌ی فاطمیه‌ها در حاشیه دیگ شله یا قیمه، بساط شیطنت ما جور بود. بعدها که نوجوان‌تر شدیم، اجازه داشتیم با آتش هیزم دیگ‌ها و کمچه زدن دیگ شله و شستن ظرف‌ها وقت بگذرانیم و میدان دویدن و شیطنت را واگذار کردیم به نسل بعد، که یکی از آن‌ها علی بود. درست یادم نیست. اما فکر می‌کنم از همان کودکی عینک میزد. در عین کم‌سالی، در چشم من جذبه و متانتی داشت. معمولی بود ها! ولی کلا در ذهن من، کنار خودش همیشه یک تیک سبز(!) داشت. خاص بود! این‌ها را البته هیچوقت برای علی تعریف نکردم. او برای خودش بود و ما برای خودمان. اما سالی چند بار می‌دیدمش و دوستش داشتم. تا اینکه از سنین نوجوانی‌ به بعدش، دیگر ندیدمش‌. حکما همان سال‌های دانشجویی و طلبگی و... که شما حالا بهتر میدانید. . اوایل دهه نود، شبی، در یک جلسه‌‌ی سیاسی _منزل آشیخ محمدآقای الهی_ طلبه‌ی جوان رعنایی دیدم که وقتی نگاه می‌کرد و حرف می‌زد و چشم‌هایش را می‌بست و باز می‌کرد، من را مطمئن میکرد که او را می‌شناسم اما به خاطر نمی‌آوردم که او کیست. تا آخر جلسه آنقدر در ذهنم جستجو کردم که کار را تمام کردم و شناختمش. رفتم جلو و احوالپرسی کردم و فهمیدم او هم با خودش کلنجار می‌رفته تا من را بشناسد. من علی را بعد سال‌ها پیدا کرده بودم در حالی که آن تیک سبز(!) هنوز همراهش بود. اما این‌بار بزرگتر و سبزتر. کم‌کم فهمیدم علی‌آقای این سال‌ها با علی آن سال‌ها چه فرق‌هایی کرده و چه مسیری را طی کرده و به کجاها رسیده. و حتما خیلی‌هایش را هم نفهمیدم. اما به علی آقا برای آینده‌ی همه‌مان امیدوار بودم. می‌دانستم او به آینده‌ی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی همه‌ی ما و گام برداشتن جمعی همه‌ی ما کمک خواهد کرد. خصوصا که او با همه رفیق بود. با همه طور آدم. با همه طور گروه. یک رفاقت میان‌گروهی مومنانه‌. فصل مشترک بخش زیادی از جامعه ما بود. که اگر گامی برمیداشت می توانست بسیاری را با خود همراه کند. جریان بسازد. و این، در دوران ما، یعنی یک کیمیا. این توانایی را خیلی از ماها نداریم. خیلی از ماها. . ناتمام... . @golmikhh
ان شاءالله امروز، بعد از نماز مغرب و عشا، در دانشگاه امام رضا علیه السلام و در جوار دوستان هنرمند شاعرم، به خلق اثری ناقابل خواهم پرداخت. . @golmikhh
روز اول کشیک کفشداری اوست. اما غایب است. چون چند روز قبل در گلزار شهدای کرمان، مادرش شهید شده و خودش و فرزند کوچکش به سختی مجروح شده‌اند. پس یک جایگزین، به نیابت از او می‌رود سر خدمت. اما در همان ساعات اولیه خدمت، خودش به وصال علی بن موسی علیهما السلام می‌رسد‌. شهیده، فاطمه دهقانی که اعضای بدن او، پس از شهادتش و طبق وصیتش، جاندچند نفر دیگر را نجات می‌بخشد. . مراسم وداع: دوشنبه ۱۸ دیماه ساعت ۱۹ -سناباد ۱۲- مسجد سناباد مراسم تشییع: سه شنبه ۱۹ دیماه ساعت ۱۵- خیابان امام رضا(ع)- مهدیه مراسم وداع و تدفین در حرم مطهر رضوی: سه شنبه ۱۹دیماه بعد از نماز مغرب و عشاء-رواق امام خمینی(ره) . @golmikhh
. اولین دوره تاریخ پوستر انقلاب اسلامی به پایان رسید. . در این مجال و در چهار دوره‌ی سال‌های ۴۸ تا ۵۸، ۵۹ تا ۶۸، ۶۹ تا ۸۸ و از ۸۹ تا به امروز، گزیده‌ای از پوسترها را ورق زدیم و درباره موضوعات، رویکردها، نمادها، تکنیک‌ها، هنرمندان، گروه.ها، جریانات و... گفتگو نمودیم. . به عزیزان حاضر در اولین جلسه، عرض کردم مرور تاریخ پوستر اهمیت دارد، به چهار جهت: اول اینکه پوستر، حافظه‌ی تصویری اتفاقات و رویدادها و برهه‌های مختلف تاریخی است. پس ورق زدن پوستر، ورق زدن تاریخ است. دوم اینکه هنرمندان جوان ما که در این نقطه تاریخی از گرافیک انقلاب ایستاده‌اند موقعیت خود را قدر نخواهند دانست، تا زمانی که زحمات و مرارت‌ها و تلاش‌های نسل‌های قبل‌ خود را بشناسند. به هویت و عقبه پر افتخار خود ببالند و قدردان مواهب و امکانات و موقعیت‌های کنونی خود باشند. سوم اینکه همین حالا، متاسفانه تاریخ نه چندان دور گرافیک انقلاب توسط متولیان رسمی آن، گاه و بیگاه اشتباه روایت شده و حتی چاپ می‌شود. اگر این را علاوه کنیم به مورد اول، خواهیم دید که به مرور در روایت تاریخ انقلاب خلل وارد خواهد شد. و چهارم اینکه اگر تاریخ این سال‌های اخیر را روایت نکنیم، برایمان روایت خواهند کرد. مسائل زباد و تجربه‌های تلخ و شیرینی وجود دارد که حالا پس از قریب دو دهه دانستن آن برای جوانان ضروری می‌نماید. تا تجربه شده ها دوباره و چندباره تجربه نکنند. . در خلال این جلسات، فرصتی شد تا خلاصه‌ای از بحث را با استاد نجابتی مطرح کنم که بحمدالله مورد تایید ایشان قرار گرفت. لکن بدون شک این بحث دارای نقایص زیادی است که امیدوارم با کمک و نقد دوستان برای دوره‌های بعد کاملتر گردد. . همچنین عنوان این دوره مورد استقبال بسیاری از اصحاب رسانه قرار گرفت که خود فتح باب گفتگوهایی در این باب شده و خواهد شد. ان شاءالله. از زحمات میزبان عزیز ، حوزه هنری خراسان رضوی و همکاران پرتلاش آن ممنونم. . @golmikhh