خـواستـم بـوسـهٔ گـرم از لبِ گلگون ببرم
حـال بـايـد جگـــــرِ داغ و دلِ خـــــون ببرم
برنگردان به من اين قلبِ پُر از خاطره را
اين کتابِ ورق از هم شده را،چون ببرم؟
با ســـرافکندگــیِ قلـبِ خـــرابـم چه کنم؟
گر، سرِ سالم از اين معرکه بيرون ببرم
ناگـزيـرم که در آيينهی چشمت با شـرم
لبِ خنـدان بنشــانــم، دلِ محـزون ببرم
شاعرِ ساحلِ چشمِ تواَم و همچون موج
بايد از سنگدلیهـای تـو مضمـون ببرم
#فـاضـل_نظــری
🌷@golsher2319🌷
چشم آهو چه مگر گفت به سرپنجهی شیر
که شد از صید پشیمان و سر افکند به زیر
اگر از یاد تو جانم نهراسید، ببخش
زندگی پیش من ای مرگ! حقیر است حقیر
منّتی بر سر من نیست، اگر عمری هست
پیش این ماهی دلمرده، چه دریا، چه کویر
چو قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک! من چو کبوتر؛ نه رهایم، نه اسیر
از تهیدستی خود شرم ندارم چون سرو
شاخه را دلخوشی میوه کشیده است به زیر
ما به نظم تو خطایی نگرفتیم ای شعر!
تو هم آداب پریشانی ما را بپذیر...
#فاضل_نظری
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/ganjine_shear
به چنگ آورده ام گیسوی معشوقی خیالی را
خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را
خدا را شکر امشب هم حریفی پیش رو دارم
که با او می توان نوشید ساغرهای خالی را
مرا در بربگیرای آسمان! هرچند می دانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را
زمستی فاش میگویم تو را بوسیده ام، اما
کسی باور ندارد حرف مست لاابالی را
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود
کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را
#فاضل_نظری