eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.6هزار دنبال‌کننده
251 عکس
152 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
2. یازده بار.mp3
زمان: حجم: 4.24M
قسمت دوم : یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
قسمت سوم : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این شب ها و روزها ، بابا صدا میزد پسرم مهدی ،،، همین روزهاست مادرش بینِ در و دیوار صدا میزنه : پسرم مهدی ، کی می آیی ؟،،، همه ی غم های عالم روی سینه ی امام زمانه ،،،، امام عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند ، بدن کفن شد ، تدفین شد ، شیعیان منتظرند ببینند کی به بدن نماز میخواند ؟ همان کسی که به بدن نماز می خواند ، امام بعد از امام عسکریست،،، نگاه ها به طابوت مطهر امام عسکریست،،، یه مرتبه دیدند جعفر ، برادر حضرت آمد ، رفت جلو بایسته به نماز ، هنوز نماز رو شروع نکرده بود ، دیدند درب حجره باز شد ،،، یه آقازاده ی 5 ساله ای ، شال عزا به گردن انداخته ، از حجره بیرون آمد ، عبای عمو رو کشید ، فرمود عمو کنار برو ، من باید به بدن بابام نماز بخوانم،،، قربون نماز خوندنت آقا،،، تصور کنید،،، طفل 5 ساله ای ایستاده به بدن بابا نماز می خواند،،، من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه،،، یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند ، به بدن مادر نماز خوندند،،، یا زهرا س،،، ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
3. روضه.mp3
زمان: حجم: 2.34M
قسمت سوم : ( علیه السلام ) ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
قسمت چهارم : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه ،،،یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند،،، به بدن مادر نماز خوندند،،، اون شب علی خیلی غریب بود،،، _شمع خموشِ ما را از خانه بردند _تابوتِ مــادرم را شـــــبانه بردند _مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است؟ _مادر به خانه برگرد،بابا غریب است،،، اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد ،،،وقتی بدن رو دفن کرد " تنها" ،،،با دستان پیغمبر،،، خاک روی بدن ریخت ،،،، وقتی روی قبر رو هموار کرد ،،، پرده ها کنار رفت ،،،دستش رو روی دستش زد،،، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟ سردارِ خیبره ،،، فاتح خیبره ،،، اما دیگه زانواش توان نداشت،،، صحنه ای بچه ها دیدند ،جگرشون سوخت برای غربت بابا ،،،، یه مرتبه دیدند بابا خم شد،،، صورت روی قبر مادر گذاشت،،، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه،،، « نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ »،،، فاطمه جان ، بلند شو ببین ، دیگه نفس علی بالا نمیاد،،، بگم یا علی ،مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی ، گریه کردی ،ناله زدی،،، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت،،، اما کربلا ،بدن ارباً اربا بود ،،،هی صدا میزد :وَلَدی وَلَدی وَلَدی،،، ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
1. شروع مجلس.mp3
زمان: حجم: 482.4K
قسمت اول : ( علیه السلام ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ يا اَبا مُحَمَّد يَا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِى ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
قسمت دوم : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست کنــج زنـدانِ بلا گــریه ی باران کم نیست ســــامـرائـی شـــده ام ، راه گــدایی بلدم ( امشب همه آمدیم گدایی) ســـــامــرائـی شـــده ام ،راه گـدایی بلدم لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست آقا جان،،، قسمـتِ کعـبـــه نشـــد تا که طوافت بکند بر دلِ کعبـــه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار بـه جـــای تو به مشهـــد رفتـــم بپذیرش به خـدا حج فقــــیران کم نیست شاعر_سيد_حميد_رضا_برقعی امشب، شب یتیمی امام زمان ماست ،،، مولای ما امشب داغ پدر می بیند ، در سن 5 سالگی خیلی سخته برای طفل 5 ساله ، بی بابا بشه،،، امام عسکری چند سالشونه ؟ 28 سال،،، یک جوان 28 ساله از شدت ضعف ، دستش میلزه ، توان نداره ، تا نگاه به فرزند دلبندش امام زمان (عج) کرد ، اشک از چشمش سرازیر شد،، حجت ُ الله ، یگانه پســـرم مهدی جان بنشین این دمِ آخر، به برم مهدی جان دشمن از زهر جفاکارِ مرا ساخته است زهر ، افکنده شرر برجگرم مهدی جان کاســــه آب به دســـتم بنگــر می لرزد لرزه افتاده ز پا تا به سرم مهدی جان ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
2. یازده بار.mp3
زمان: حجم: 4.24M
قسمت دوم : یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
قسمت سوم : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این شب ها و روزها ، بابا صدا میزد پسرم مهدی ،،، همین روزهاست مادرش بینِ در و دیوار صدا میزنه : پسرم مهدی ، کی می آیی ؟،،، همه ی غم های عالم روی سینه ی امام زمانه ،،،، امام عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند ، بدن کفن شد ، تدفین شد ، شیعیان منتظرند ببینند کی به بدن نماز میخواند ؟ همان کسی که به بدن نماز می خواند ، امام بعد از امام عسکریست،،، نگاه ها به طابوت مطهر امام عسکریست،،، یه مرتبه دیدند جعفر ، برادر حضرت آمد ، رفت جلو بایسته به نماز ، هنوز نماز رو شروع نکرده بود ، دیدند درب حجره باز شد ،،، یه آقازاده ی 5 ساله ای ، شال عزا به گردن انداخته ، از حجره بیرون آمد ، عبای عمو رو کشید ، فرمود عمو کنار برو ، من باید به بدن بابام نماز بخوانم،،، قربون نماز خوندنت آقا،،، تصور کنید،،، طفل 5 ساله ای ایستاده به بدن بابا نماز می خواند،،، من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه،،، یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند ، به بدن مادر نماز خوندند،،، یا زهرا س،،، ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
3. روضه.mp3
زمان: حجم: 2.34M
قسمت سوم : ( علیه السلام ) ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─
قسمت چهارم : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه ،،،یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند،،، به بدن مادر نماز خوندند،،، اون شب علی خیلی غریب بود،،، _شمع خموشِ ما را از خانه بردند _تابوتِ مــادرم را شـــــبانه بردند _مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است؟ _مادر به خانه برگرد،بابا غریب است،،، اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد ،،،وقتی بدن رو دفن کرد " تنها" ،،،با دستان پیغمبر،،، خاک روی بدن ریخت ،،،، وقتی روی قبر رو هموار کرد ،،، پرده ها کنار رفت ،،،دستش رو روی دستش زد،،، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟ سردارِ خیبره ،،، فاتح خیبره ،،، اما دیگه زانواش توان نداشت،،، صحنه ای بچه ها دیدند ،جگرشون سوخت برای غربت بابا ،،،، یه مرتبه دیدند بابا خم شد،،، صورت روی قبر مادر گذاشت،،، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه،،، « نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ »،،، فاطمه جان ، بلند شو ببین ، دیگه نفس علی بالا نمیاد،،، بگم یا علی ،مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی ، گریه کردی ،ناله زدی،،، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت،،، اما کربلا ،بدن ارباً اربا بود ،،،هی صدا میزد :وَلَدی وَلَدی وَلَدی،،، ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─