─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
🔰#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
🔰#ماه_صفر
_ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم،،،
_خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا،،،
_اغــنیا مکــه روند و فقـــرا سـوی تو آیند
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست(ع)،،،آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید،،،
(بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید،،،بریم کنار پنجره فولاد امام رضا،،،
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون،،،ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن،،،بدان کارم تمامه،،،
یا صاحب الزمان،،،
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن،،،عبا روی سر کشیدن،،،حالشون منقلبه،،،هی روی زمین میشینه،،،هی بلند میشه،،،
وارد حجره شد،،،
صدا زد اباصلت،،، درها رو ببند،،،میخام تنها باشم،،،یه گوشه ای داخل حجره،،،این فرش ها رو کنار زد،،،روی زمین نشست،،،مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه،،،
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده،،،یه گوشه ای ایستاده،،،
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر،،،عرضه داشتم،،،من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید،،،
فرمود اباصلت،،،اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده،،،از در های بسته هم عبور میده،،،میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد،،،
حضرت خوشحال شدند،،،از جاشون بلند شدند،،،هی صدا میزدند،،،پسرم خوش آمدی بابا،،،
جوانم جواد،،، خوش آمدی بابا،،،
فهمیدم میوهی دل امام رضا(ع)،،،آقام جوادالائمه است،،،سر بابا رو در آغوش گرفت،،،دارن با هم نجوا میکنن،،،
عجب لحظات سختیه،،،امام رضا داره وصیت میکنه،،،اما طولی نکشید،،،یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند،،،
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد،،،
اما خود امام رضا(ع) فرمودند:
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه،،،اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت،،،کربلا قضیه برعکس بود،،،ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت،،،
آماده ای بگم یا نه،،،
_ســپـه کوفـه و شام استاده
_به تماشـای شــه و شــهزاده
_شه به روی پســرش افتاده
_همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست،،،سر علی اکبرش رو به دامن گرفت،،،
دلش طاقت نیاورد،،،سر جوانش رو به سینه چسباند،،،دید دلش طاقت نمیاره،،،لحظات آخر،،،خدایا،،، ابی عبدالله چکار کن،،،علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده،،،
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسبان،،،هی صدا میزنه«عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا»
علی جان،،،بابا،،،اُف بر این دنیا بعد از تو علی،،،
تسلای دل ابی عبدالله،،،ناله بزن یاحسین،،،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_دوم
عرضه بداریم آقا جان،،،یا امام رضا،،،شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند،،،اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودی،،،وقتی چشمان مبارک رو باز کردید،،،سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود،،،
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که،،،داخل گودال قتلگاه،با لب تشنه،سر از تنش جدا کردند،،،
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا،،،بمیرم، داخل خیمه،از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود،،،لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا،،،اما،،،یک جایی دیگه اومد،،،کجا؟،،،
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند،،،اومد صدا زد،،،بنی اسد!،،،من این بدنها رو خوب میشناسم،،،
بنی اسد بیایید_کفن با خود بیارید
مگر خـبر ندارید_حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت،،،حالا میخواد با پدر وداع کنه،،،لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین،،،
_اگــر کشتند چـرا خاکت نکردند
_کفـن بر جسم صد چاک نکردند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_سوم
آقای خوبم،،،
جان عالم به فدای مظلومیت شما،در عالم غربت به شهادت رسیدید،،،اما وقتی شیعیان خبردار شدن،،،
کفن قیمتی آوردند،،،برای تشییع جنازه همه آمده بودند،،،بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردن،،،با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد،،،
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله،،،
دلها بسوزه،،،برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا،،، بدون غسل و کفن،،،
ای خدا،،، کاش به همین اکتفا میکردند،،،صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید،،،
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند،،، جلو چشمان بچه های حسین،،،
جلو چشمان خانم زینب کبری،،،تمام استخوان ها شکست،،،
_به کـربـلا کــفــن مگــر بغـیـر بوریا نبود
_مگـر حسین فاطمــه عـزیز مصطفـی نبود
_مگرکسی که کشته شدتنش برهنه میکنند
_مگر که پاره پیروهن به پیکـرش روا نبود
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#گریز_سوم👇
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
#گریز_سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
🔰#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
🔰#ماه_صفر
_ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم،،،
_خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا،،،
_اغــنیا مکــه روند و فقـــرا سـوی تو آیند
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست(ع)،،،آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید،،،
(بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید،،،بریم کنار پنجره فولاد امام رضا،،،
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون،،،ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن،،،بدان کارم تمامه،،،
یا صاحب الزمان،،،
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن،،،عبا روی سر کشیدن،،،حالشون منقلبه،،،هی روی زمین میشینه،،،هی بلند میشه،،،
وارد حجره شد،،،
صدا زد اباصلت،،، درها رو ببند،،،میخام تنها باشم،،،یه گوشه ای داخل حجره،،،این فرش ها رو کنار زد،،،روی زمین نشست،،،مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه،،،
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده،،،یه گوشه ای ایستاده،،،
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر،،،عرضه داشتم،،،من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید،،،
فرمود اباصلت،،،اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده،،،از در های بسته هم عبور میده،،،میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد،،،
حضرت خوشحال شدند،،،از جاشون بلند شدند،،،هی صدا میزدند،،،پسرم خوش آمدی بابا،،،
جوانم جواد،،، خوش آمدی بابا،،،
فهمیدم میوهی دل امام رضا(ع)،،،آقام جوادالائمه است،،،سر بابا رو در آغوش گرفت،،،دارن با هم نجوا میکنن،،،
عجب لحظات سختیه،،،امام رضا داره وصیت میکنه،،،اما طولی نکشید،،،یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند،،،
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد،،،
اما خود امام رضا(ع) فرمودند:
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه،،،اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت،،،کربلا قضیه برعکس بود،،،ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت،،،
آماده ای بگم یا نه،،،
_ســپـه کوفـه و شام استاده
_به تماشـای شــه و شــهزاده
_شه به روی پســرش افتاده
_همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست،،،سر علی اکبرش رو به دامن گرفت،،،
دلش طاقت نیاورد،،،سر جوانش رو به سینه چسباند،،،دید دلش طاقت نمیاره،،،لحظات آخر،،،خدایا،،، ابی عبدالله چکار کن،،،علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده،،،
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسبان،،،هی صدا میزنه«عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا»
علی جان،،،بابا،،،اُف بر این دنیا بعد از تو علی،،،
تسلای دل ابی عبدالله،،،ناله بزن یاحسین،،،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_دوم
عرضه بداریم آقا جان،،،یا امام رضا،،،شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند،،،اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودی،،،وقتی چشمان مبارک رو باز کردید،،،سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود،،،
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که،،،داخل گودال قتلگاه،با لب تشنه،سر از تنش جدا کردند،،،
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا،،،بمیرم، داخل خیمه،از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود،،،لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا،،،اما،،،یک جایی دیگه اومد،،،کجا؟،،،
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند،،،اومد صدا زد،،،بنی اسد!،،،من این بدنها رو خوب میشناسم،،،
بنی اسد بیایید_کفن با خود بیارید
مگر خـبر ندارید_حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت،،،حالا میخواد با پدر وداع کنه،،،لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین،،،
_اگــر کشتند چـرا خاکت نکردند
_کفـن بر جسم صد چاک نکردند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_سوم
آقای خوبم،،،
جان عالم به فدای مظلومیت شما،در عالم غربت به شهادت رسیدید،،،اما وقتی شیعیان خبردار شدن،،،
کفن قیمتی آوردند،،،برای تشییع جنازه همه آمده بودند،،،بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردن،،،با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد،،،
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله،،،
دلها بسوزه،،،برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا،،، بدون غسل و کفن،،،
ای خدا،،، کاش به همین اکتفا میکردند،،،صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید،،،
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند،،، جلو چشمان بچه های حسین،،،
جلو چشمان خانم زینب کبری،،،تمام استخوان ها شکست،،،
_به کـربـلا کــفــن مگــر بغـیـر بوریا نبود
_مگـر حسین فاطمــه عـزیز مصطفـی نبود
_مگرکسی که کشته شدتنش برهنه میکنند
_مگر که پاره پیروهن به پیکـرش روا نبود
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
🔰#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
🔰#ماه_صفر
_ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم،،،
_خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا،،،
_اغــنیا مکــه روند و فقـــرا سـوی تو آیند
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست(ع)،،،آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید،،،
(بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید،،،بریم کنار پنجره فولاد امام رضا،،،
_جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون،،،ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن،،،بدان کارم تمامه،،،
یا صاحب الزمان،،،
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن،،،عبا روی سر کشیدن،،،حالشون منقلبه،،،هی روی زمین میشینه،،،هی بلند میشه،،،
وارد حجره شد،،،
صدا زد اباصلت،،، درها رو ببند،،،میخام تنها باشم،،،یه گوشه ای داخل حجره،،،این فرش ها رو کنار زد،،،روی زمین نشست،،،مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه،،،
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده،،،یه گوشه ای ایستاده،،،
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر،،،عرضه داشتم،،،من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید،،،
فرمود اباصلت،،،اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده،،،از در های بسته هم عبور میده،،،میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد،،،
حضرت خوشحال شدند،،،از جاشون بلند شدند،،،هی صدا میزدند،،،پسرم خوش آمدی بابا،،،
جوانم جواد،،، خوش آمدی بابا،،،
فهمیدم میوهی دل امام رضا(ع)،،،آقام جوادالائمه است،،،سر بابا رو در آغوش گرفت،،،دارن با هم نجوا میکنن،،،
عجب لحظات سختیه،،،امام رضا داره وصیت میکنه،،،اما طولی نکشید،،،یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند،،،
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد،،،
اما خود امام رضا(ع) فرمودند:
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه،،،اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت،،،کربلا قضیه برعکس بود،،،ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت،،،
آماده ای بگم یا نه،،،
_ســپـه کوفـه و شام استاده
_به تماشـای شــه و شــهزاده
_شه به روی پســرش افتاده
_همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست،،،سر علی اکبرش رو به دامن گرفت،،،
دلش طاقت نیاورد،،،سر جوانش رو به سینه چسباند،،،دید دلش طاقت نمیاره،،،لحظات آخر،،،خدایا،،، ابی عبدالله چکار کن،،،علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده،،،
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسبان،،،هی صدا میزنه«عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا»
علی جان،،،بابا،،،اُف بر این دنیا بعد از تو علی،،،
تسلای دل ابی عبدالله،،،ناله بزن یاحسین،،،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_دوم
عرضه بداریم آقا جان،،،یا امام رضا،،،شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند،،،اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودی،،،وقتی چشمان مبارک رو باز کردید،،،سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود،،،
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که،،،داخل گودال قتلگاه،با لب تشنه،سر از تنش جدا کردند،،،
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا،،،بمیرم، داخل خیمه،از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود،،،لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا،،،اما،،،یک جایی دیگه اومد،،،کجا؟،،،
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند،،،اومد صدا زد،،،بنی اسد!،،،من این بدنها رو خوب میشناسم،،،
بنی اسد بیایید_کفن با خود بیارید
مگر خـبر ندارید_حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت،،،حالا میخواد با پدر وداع کنه،،،لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین،،،
_اگــر کشتند چـرا خاکت نکردند
_کفـن بر جسم صد چاک نکردند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_سوم
آقای خوبم،،،
جان عالم به فدای مظلومیت شما،در عالم غربت به شهادت رسیدید،،،اما وقتی شیعیان خبردار شدن،،،
کفن قیمتی آوردند،،،برای تشییع جنازه همه آمده بودند،،،بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردن،،،با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد،،،
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله،،،
دلها بسوزه،،،برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا،،، بدون غسل و کفن،،،
ای خدا،،، کاش به همین اکتفا میکردند،،،صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید،،،
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند،،، جلو چشمان بچه های حسین،،،
جلو چشمان خانم زینب کبری،،،تمام استخوان ها شکست،،،
_به کـربـلا کــفــن مگــر بغـیـر بوریا نبود
_مگـر حسین فاطمــه عـزیز مصطفـی نبود
_مگرکسی که کشته شدتنش برهنه میکنند
_مگر که پاره پیروهن به پیکـرش روا نبود
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔶کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
🔶پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
🔶آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
🔶معصوم? مظلومه، کجا بود رضا جان
🔶بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
🔶سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
🔶تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
🔶کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
🔶تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
🔶بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
🔶یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
🔶چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
🔶جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
🔶این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
🔶از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
🔶اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
🔶روزی که نبودیم در این عالم خاکی
🔶در سینه ما، سوز شما بود رضا جان
⬅️اجرو مزده شما عزداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا سلام الله انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته اید
جاجت روا بشید ماه صفر هم تمام شد معلوم نیست تا سال دیگه زنده باشیم یانه
ای غریبی که زجدوپدرخویش جدای
خفته درخاک خراسان تو غریب الغربای
قربان قربت برم اقا جان علی موسی الرضا
خوش به حال انهای که حالادرحرم با صفای امام رضا حضوردارند یا امام رضا اینها می خوان شب شام شهادت دربارگاه ملکوتی شما باشند
⬅اما ای کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ـ
آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ـ
(یا امام رضا)٢
⬅️ امشب برا امام رضا بلند بلند گریه کن
خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید
(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره) ..
فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید
شب شام شهادت امام رضا از همین جا کبوتر دلته پرواز بده حرم امام رضا ای کسی که گفتی مریض داری ای کسی که گفتی حاجت داری ای کسی که گفتی گرفتاری امشب درخانه شفاخانه امام رضا (ع )را بزن انشاالله حاجت روا بشید اگر می خواهی امام رضا امشب جوابت بده بگو یآ امام رضا به جوونیه جوادت منم جوان دارم اقا گرفتارم به جوونیه جوادت بهر امیدی امشب امدم امشب نزار دست خالی برگردم..
مردم نیشابور خیلی با احترام اقارا تشیع کردند اقابیمرم برات امام رضاجان شما راکفن کردن
وقتی تابوت ِ آقا رو آوردند، زن های نوغان به شوهرهاشون گفتند: ما مهریه هامون رو می بخشیم، فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه پسر فاطمه، آقامون نباید غریب بمونه، شاخه های گل آوردند روی تابوت امام رضا ریختند، جوری كه وقتی می خواستند بدن رو دفن كنند، گلها رو كنار می زدند تا بدن آقا رو از توی ِ تابوت دربیارن...
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
، لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh