#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
یه جمله ای گفته این خانم ، وقتی سر رو دید ، گفت بابا ای کاش من کورمی شدم ، نمی دیدم سرت رو ، بابا ای کاش می مردم سرت رو توو طبق نمی دیدم ، حسییین ... بابا بابا بابا ...
حالا که اومدی بابا
گوش بده درد دلمو
زخمای روی بدنم
سرمی بره حوصلمو
بابا بابا بابا منوبا خودت ببر ، ... غوغایی کرد ، من اصلا موندم توو روضه ی خرابه وسرِ بریده ، ... لب روی لب های بابا گذاشت ، بعد اینطوری مشهوره ، میگن سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... رقیه افتاد عیبی نداره اما سرِ آقا رو زمین افتاد ، من سئوالم از شما اینه ، جوابش رو به من بدید ، کی سر رو از روی زمین برداشت ؟ سر رو زینب برداشت ؟ سر رو سکینه برداشت ؟ سر رو اُم کلثوم برداشت ؟ حسییین ... آی بابا بابا بابا ...
آنشب که من از ناقه
افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
حرمش بسته است ، زائر نداره ، غریبه ، اون بچه هایی که رفتند دفاع از حرمش کنند ، شهید شدند ، شهید سردار همدانی و همه شهدای مدافع حرم ، به یاد همشون ... خدایا به حق این خانم سه ساله ، داعش رو نابود کن ، خدایا آمریکا و اسرائیل رو نابود کن ، خدایا همین محرم ، راه حرم این خانم سه ساله رو به روی مشتاقان ، باز بگردان ...
این دختر سه سالشه ، تعجب نکنید وقتی راه میره دستش رو به دیوار میگیره ، چون پاهاش پُر آبله است ، نمیتونه راه بره ، امشب شب استثنائیه ، اگه چیزی میخواهی از این خانم سه ساله بگیر ، خیلی باب الحوائجه ، خیلی ، خیلی باب المراده ، ... امام حسین خیلی دوستش داره ، ان شاءالله همه حاجت روا بشن ، اونهایی که مریض دارن ، اونایی که گرفتارند ... خدارو قسم بدهیم به مظلومیت این بی بی ... برا غماش ، برا آبله پاهاش ، برا صورت نیلیش ، برا بدن کبودش ، ... میدونید این خانم ، کفن هم نداشته ، با لباس خودش دفنش کردند ... مثل باباش حسین ، بی کفنه ...
#روضه_شب_سوم_محرم
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
1. خورشید روی بام.mp3
زمان:
حجم:
5.14M
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
خورشیدِ رویِ بام
دنیای حسینی ...
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
خورشیدِ رویِ بام
دنیای حسینی
فرزانه ای و ماهِ
شب های حسینی
باباست محوِ حُسنِ
سیمای تو بانو
یا اینکه تو گرمِ
تماشای حسینی
ای أَشبَهُ النّاسِ
به زهرا بین زنها
محبوبه ی محبوب و
زیبای حسینی
#بی_بی_جان
إِنسیه ای اما
شبیه به فرشته
باید صدایت کرد
« حورای حسینی »
#بی_بی_جان
عالم فدای
طرز بابا گفتن تو
دیدی دختر چهار ساله چه جوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگر از ناقه افتاده باشه ..
عالم فدای طرز بابا گفتن تو
شیرین زبان !
یک عمر رؤیای حسینی
دل میبرد
چادر نمازت از ملائك
دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ...
#باباجون
یادت آمد دمِ خیمه گفتی
دخترمن ،
به تو چادر چقدر می آید
#شاعر_محمد_سهرابی
( بابا پاشو ببین ، چادرم خاکی شده ، بابا بابا ... حسییین ... بابا پاشو ببین چادرم آتیش گرفته بابا ... )
تو عصمتُ اللهی
شبیه عمه هایت
پیداست در خوی تو
تقوای حسینی
بابا برای خود
دو تا غمخوار دارد
تو زینب کبری
نه ، صغرای حسینی
#بی_بی_جان
حبل المتین از ریشه های
چادر توست
تو گرمی بازارِ
فردای حسینی ...
#شاعر_علیرضا_خاکساری
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
2. امشب خدا.mp3
زمان:
حجم:
5.57M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
امشب خدا ،
دعای مرا مستجاب کرد
بابا مرا برای خودش
انتخاب کرد ...
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/139
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
امشب مجلسمون با شبای دیگه فرق داره ، یه شب این خانم میآد ، یه شب سفر داره ، امشب شهدای مدافع حرم هم میان ، امشب شهید حججی هم میاد ، امشب دخترشهید حججی هم میاد ، ... شب دخترای سه چهار سال است ...
امشب خدا ،
دعای مرا مستجاب کرد
بابا مرا برای خودش
انتخاب کرد ...
من که ،
توان پا شدن ازجا نداشتم
خیرش قبول
عمه دوباره ثواب کرد
( بعضی ها فهمیدن چی میگم ، من دیگه نمیتونستم بلند بشم ، عمه زیر بغلهامو گرفت ... عمه پاشو بابا اومده ، عمه ...
خیرش قبول
عمه دوباره ثواب کرد
با اینکه من خودم
پُردرد و جراحتم
زخمِ لب تو
زخم لبم را کباب کرد
( وقتی نگاه کردم دیدم لبت ترک خودره بابا ، ... بابا بابا بابا ... )
دروازه ی
پُراز غمِ ساعات یکطرف
مارا یزید
وارد بزم شراب کرد
( داره با بابا دردِ دل میگه ، امشب با درد دلهای این خانم بسوز ، امشب یه دلت کنار حرمش باشه ، یه دلت توو حرم ابی عبدالله باشه ، بابا خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، باسرِ بریده به دیدنش نمی اومد ، امشب خانمهایی که دختر سه چهارساله همراهشونه ، ... همین الان من یک خواهش ازتون میکنم ، اگه دختر چهارساله روی زانوت نشسته یاکنارت نشسته ، آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار ، ببین دستت بزرگتر ازصورت دختره ، ... حالا ببین این سیلی چه کرد ؟
#بابا
درشام ، شامِ دختر تو
تازیانه بود
( آی آی ... این یه بیت آدمو میکُشه ، این یه بیت جیگرو آتیش میزنه ... )
درشام ، شامِ دختر تو
تازیانه بود
( میگفتم بابا ، میزدند ، میگفتم عمه ، تازیانه ام میزدند ... )
درشام ، شامِ دختر تو
تازیانه بود
عمه تمام خرج سفر را
حساب کرد ... ؟
( هان ، فهمیدی چی گفتم ؟ جیگرت سوخت ؟ یعنی هر موقع میخواستند مارو بزنند ، عمه می اومد ، بازوش رو سپر میکرد ، ... عمه عمه عمه ... عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ )
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
3. زجری که من.mp3
زمان:
حجم:
5.43M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... )
#بابا
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
عکسی کبود از رخِ دُردانه
قاب کرد
گفتم نزن که بال و پَرم
درد میکند
( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ )
گفتم نزن
که بال و پَرم درد میکند
اما چه سود
خواهش من را جواب کرد
#بابا
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... )
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
حالا خدا
دعای مرا مستجاب کرد
#شاعر_مجتبی_عسکری
قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ...
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... )
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اینقدر بهم سیلی نزن
دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
حالا که اومدی بابا
گوش بده درد دلمو
زخمای روی بدنم
سرمی بره حوصلمو
خسته شدم از قافله
بابا بابا بابا ..
پاهام شده پُر آبله
بابا بابا بابا ..
وای از سنان و حرمله
بابا بابا بابا ..
( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... )
اونقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم
( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار
#روضه_شب_سوم_محرم
13/5/1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. خبردار شدی.mp3
زمان:
حجم:
1.29M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بابا بابا بابا ...
راستی هیچ خبردارشدی
« تب کردم ... ؟ »
راستی ، لاغری من
به نظر می آید ؟
#بابا
یادت آمد دمِ خیمه گفتی
دخترمن ،
به تو چادر چقدر می آید
#شاعر_محمد_سهرابی
بابا پاشو ، چادر از سرِ من کشیدند ... حسیییین ...
#روضه_شب_سوم_محرم
1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. دست عدو.mp3
زمان:
حجم:
4.55M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ... سیلی کربلا با همه جا فرق میکرد ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
میخواهی بدونی سیلی با صورت رقیه چه کرد ؟ امروز که رفتی خونه اگه دختر ، سه چهارساله داری ، اگه خواهر سه چهارساله داری ، صداش بزن ، آهسته دستت رو روی صورتش بگذار ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
یک ضربه زد ،
دو گونه ی سرخم ، سیاه شد
#شاعر_استاد_انسانی
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اونقدر بهم سیلی زدند
دیگه نمیبینه چشام ؟
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
بابایی بابایی .. بابایی پاشو ، بابا بزار برم به دخترای شامی بگم بیان ، ببینند بابای من هم از سفر اومده ، بابا بابا بابا ... نمیدونم چه حاجتی داری اما هر حاجتی داری الان وقتشه ، اما یه حاجت مشترک همه ی ماست ، نمیدونم آقامون امروز کجا عزاداره ؟ اربابمون امام زمان « عج » ، امروز کجا گریه میکنه ؟ آقا مدینه است ، نمیدونم ... کنار بقیع است ، نمیدونم ... اما هر کجا هستی آقا جان ، قدم روی چشم ما بگذار ...
دل دختر به پدر خوش باشد
مهربانی ز دو سر خوش باشد
#شاعر_استاد_انسانی
حسیییین جان ، حسیییین جان ، ... دوست داره امام صادق این نام رو صدا بزنی ... حسیییین جان ...
#روضه_شب_سوم_محرم
1395
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
3. حضرت رقیه س.mp3
زمان:
حجم:
4.11M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بلبلی بود و
آشیانه نداشت
به قفس مبتلا و
لانه نداشت ...
اوفتاده به دامِ
عشقِ حسين
احتياجي به آب و
دانه نداشت ...
درد دل با سرِ پدر ميکرد
خونِ دل
از مُژه روانه نداشت
چی میگفت با سرِبابا ؟ من که نشنیدم تا بحال ، دختری سرِ بُریده ی بابارو ببینه ، اون هم دختر سه ساله ... حضرت زهرا سلام الله علیها ، بعدِ باباش رسولُ الله ، بعد از رحلت آقا رسولُ الله ، یه روز گفت : یاعلی ، دلم برا بابام تنگ شده ، پیراهن بابامو بیار بو کنم ... امیرالمومنین علی علیه السلام ، پیراهن پیغمبر (ص ) را آورد ، روایت داره تا حضرت زهرا ، پیراهن بابارو بو کرد ، غش کرد ، روی زمین افتاد ... تا بوی بابارو از پیراهن بابا شنید ، غش کرد ، روی زمین افتاد ، حالا شما ببنید سرِ بُریده با دختر چه میکنه ؟
درد دل با سرِ پدر ميکرد
خونِ دل
از مُژه روانه نداشت
من يتيم و
شکسته دل بودم
تنِ من
تاب تازيانه نداشت
#شاعر_استاد_غفورزاده
یه مرتبه دیدند ، سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... اصلا ادامه روضه کربلا و روضه شام و روضه رقیه ، آدمو دیوونه میکنه ، مگه میشه به این سادگی گذشت ؟ سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... وقتی سر روی زمین افتاد ، کی سر را برداشت ؟ زینب برداشت ؟ اُمِّ کلثوم برداشت ؟ سکینه برداشت ؟ نمیدونم ... چطور دوباره این سر را از بچه ها گرفتند ؟ مگه بچه ها سرِ بابارو رها میکنند ؟
ویرانه را بابا
چراغان کردی امشب
همچون علی ،
یاد یتیمان کردی امشب
بابا به قربان سرَت
می میرد امشب دخترَت
بابای من ، بابای من ...
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh