eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.6هزار دنبال‌کننده
251 عکس
152 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت پنجم ( علیه السلام ) بگم آقا : مدینه تیر بیرون کشیدی ... به به باریکَ الله ... معلومه اهل روضه ای ، خودت جلو جلو میری ... ، کربلا هم تیر بیرون کشیدی حسین ... ، چندجا روز عاشورا ، تیر بیرون کشید ، من فقط یه جاشو میگم ، ... ببینم امشب چه کارمیکنی ؟ چون خود امام حسن سفارش کرد ، « لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله » ... کدوم تیرهارو بگم ؟ بزارید اون تیری رو بگم که دمِ خیمه ها ، به گلوی علی اصغر زدند ... حسین ... میدونی دمِ خیمه ، تیر زدن یعنی چی ؟ نقل سید بنِ طاووس است ، دمِ درِ خیمه ، تاگرفت بچه رو ببوسه ، تیر زدند ... دمِ درِ خیمه تیر زدن یعنی چی ؟ یعنی رباب داره می بینه ، زینب داره می بینه ، سکینه داره می بینه ، ... حسییین ... نه نه نه ... صدات رو آزاد کن ، بگو یاحسین ... تیر از کمان حرمله پریده از گوش تا گوشِ علی دریده وای وای وای ... نمیدونم نام این شیر خواره ، فکر نمیکردیم امشب سرِ سفره این آقام بریم ، خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ، خیلی ها حاجت دارند ، وقتی زن و بچه دیدند تیر خورد به گلوی علی اصغر ، سید بن طاووس میگه حضرت قنداقه را داد به دست زینب کبری ، امان از دل زینب ، خودش تیر رو از گلوی علی بیرون کشید ، دستش رو زیر خونها گرفت ، اگه کاری با خدا داری ، خدا رو به خون حضرت علی اصغر قسم بده ، اگره مریض داری اگه حاجتی داری ... خون ها را به آسمان پاشید ، یه قطره از این خونها برنگشت ، امام باقر علیه السلام می فرماید یک قطره ازاین خون برنگشت ، خون را خدا خرید ، خون در راه خداست ، آنقدر داغ سنگین بود خدا خودش اومد بیرون ، منادی خدا ندا داد : « دَعْهُ يا حُسَينُ » (1) یا حسین علی رو به ما واگذار ... ای غریب حسین ... تازه میخواست گلم بشکفد و باز شود زود گلچین ، گل من چیدی و پرپر کردی (1)منبع : تذكرة الخواص ، سبط این جوزی، ص ٢٥٢ 3/7/1401 https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( علیه السلام ) چشم به هم گذاشتیم ، شش روز از محرم گذشت ، فردا روز هفتم محرم ، معمولا همه جا متوسل میشن به آقازاده « علی اصغرِ امام حسین » ... مادری بینِ خیمه غمگین بود سرش از شرم رو به پائین بود ... پیش چشمانِ بانوان حرم دیده اش پُر شد از نم و شبنم ... بانویی که دگر نظیر نداشت کودکش تشنه بود و شیر نداشت ... ! ( خدا نیاره برای مادری ، بچه اش مریض باشه ، مشکلی داشته باشه ، کاری از دست پدرو مادر بر نیاد ! چه حالی پیدا میکنه ؟ ) دست خود را تکان تکان می داد کودکش تشنه داشت جان می داد چه کند با دل گرفتارش ؟ داد دست رقیه گهوارش پیش او هم علی نشد آرام زینب آمد ولی نشد آرام کودکی زیر لب در آن محفل گفت با گریه « یا ابوفاضل » آه ، از شرم ساقیِ توحید پیکرش بینِ علقمه لرزید ناگهان نور مشرقین آمد پدرش حضرت حسین آمد عمه گهواره را به آقا داد به دلِ مادرش تسلا داد گفت : او هم دلاوری شده است تشنه ی جام کوثری شده است رفت آقا به سوی آن لشکر رفت در روبروی آن لشکر گفت : این طفل را چه تقصیر است ؟ دست او ، نه کمان نه شمشیر است آتشی بر دلِ فلک خورده لبش از تشنگی ترک خورده نیست کَس تا دوای او بدهد جرعه آبی برای او بدهد ( بعضی مقاتل ، یه عبارتی رو آوردند ، ابی عبدلله فرمود : « مُنّوا عَلَیّ » منت سر ما بگذارید ، اگه فکر میکنید آب را برای خودم میخوام ، بیائید بگیرید خودتون سیرابش کنید ... ) طفلِ خود را گرفت بالاتر عمرِ سعد بود و یک لشکر بین شان سخت وِلوله افتاد ناگهان یادِ حرمله افتاد گفت برخیز و صید کن در دم با سه شعبه ، تو هر دو را با هم
3. همایون.mp3
زمان: حجم: 3.2M
( علیه السلام ) قلب کون و مکان شراره گرفت تیر را سوی شیرخواره گرفت تیر از چله ی کمان رد شد در حرم حالِ مادرش بد شد « طفل ... » خنده به روی لب آورد روی دست پدر تلظّی کرد دست و پا زد میان آغوشش ذبح شد بچه گوش تا گوشش ؟؟ گفت : دیدم ابی عبدالله ، قُنداقه را زیر عبا پنهان کرد ، یه قدم میره سمت خیمه ها ، دوباره برمیگرده ... نگاه کردم ، دیدم جلو خیمه ها ، یه بانویی ایستاده ، گاهی می نشینه ، گاهی بلند میشه ، فهمیدم مادرِ همین طفله ... حسین خجالت میکِشه برگرده ! ... از اون طرف ، رباب چشم انتظاره ، هی سراغ میگیره بچه ها چی شد ؟ باباتون برگشت یا نه ؟ یه وقت یه بچه ای صدا زد : بابا ... گهواره را زینت کنید ششماهه برگشت امّا چرا بابایم از بیراهه برگشت ... ؟ ( یه مقدار ابی عبدالله آمد جلوتر ، یکی صدا زد ، بچه ها : ) بچه‌ها دست بابا خونی شده گمونم شش‌ماهه قربونی شده ... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه ... هر جا نشستی صدا بزن : یا حسین ...
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( علیه السلام ) حجةالاسلام والمسلمین بخواب ای غنچه ی نشکفته اصغر [ عزیزم ] مگر باز از عطش میسوزی ای گُل که از خونِ گلو لب می کنی تَر ؟ الهی بشکند آن دست گُلچین که کرد این غنچه ی نشکفته پَرپَر ... [ عزیزم ] مترس ای کودکِ شش ماهه ی من که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر یعنی همتون در این مکان آرمیده اید ... « بوی بهشت‌ میوزد از کربلای تو ، ای صد هزار جان گرامی فدای تو » ... ( سلام الله علیها )