eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.6هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
9.4هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️خدایا... مپسند که راهت را نادیده بگیرم... ✨دعای بیستم صحیفه سجادیه‌ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
▪️منم آن کبوتر خسته دل، که زِ عفو جرم و خطا خجل به جوار قرب تو رو کنم، چه عنایتی تو به ما کنی با یک سلام زائر آقا شوید...✋ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم مراسم عزاداری در ظهر شهادت مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) ▪️سخنران: شیخ عیسی نری موسی ▪️ مداح: سید مجتبی منصوری ▪️زمان: پنجشنبه ۱۵ آذر ،همراه با نماز جماعت ظهر و عصر ▪️ مکان: زیر خیمه گلزار شهدای کرمان ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️قصه رقیه‌ی ما برعکس شد این بار پدری در فراق دخترش بیصدا می‌سوزد و اشک میریزد...🥀 ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
💠 گذری کوتاه بر زندگینامه و وصیت نامه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
zamine.mp3
11.27M
▫️ مادر مادر مادرم... 🎙 حاج مهدی رسولی ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️کوچه پس کوچه مشهد بوی امام رضا میده... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 مـن‌سراغ‌هـرکسی‌رفـتم دلــم‌ را زد شکـست ؛ غـالبااین‌لحـظه‌ها « مــــادر »به‌دادم‌می‌رسـد.. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمریست دخیلیم به ضریحی که نداری مادرجان...😭 ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
🔰 سلام حاج قاسم آمدیم کرمان نبودی... ✍ حرف دل زائری که به گلزار شهدای کرمان آمده بودند. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
▪️قرآن درباره حضرت صدیقه طاهره(س) می فرماید: «انا اعطیناک الکوثر» کلمه ای بالاتر از کوثر نیست در دنیایی که زن را شر مطلق و عنصر فریب و گناه می دانستند قرآن می گوید: فاطمه نه تنها خیر است بلکه کوثر است یعنی خیر وسیع، یک دنیا خیر! ✍ شهید مرتضی مطهری ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
📸 تک نگاره های امروز گلزار شهدای کرمان. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است. 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم » صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت « عزیز زیبای من » 📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است. 🔹فصل چهارم 🔸صفحه:۱۳۱تا۱۳۳ راوی: خانواده محترم شهیدسلیمانی رضا به خودش آمد ودید زینب متوسل شده به در اتاق حاجی. جلوی در نشسته و در بسته ی اتاق او را می کوبد: «بابا تو رو خدا در وباز کن...! بابا جواب بده... بابا... من به همه گفتم تو توی اتاقت خوابی...! در رو باز کن بابا...!» رضا آمد وکنارش نشست. خودش هم بی قرار بود؛ آن قدر که توان نداشت زینب را آرام کند. او هم شروع کرد به در زدن. هردو پشت در اتاق کسی که همه ی امید وآرزویشان بود، نشسته بودند ودر می کوبیدند واز خدا می خواستند معجزه کند. رضا با همان حال پریشانی با حسین، برادر بزرگش تماس گرفت. حسین بعد از اتفاقی که در دفتر وزیر دفاع سوریه افتاده بود وخبر شهادت حاجی را پخش کرده بودند، از اینکه تلفنش نصفه شب زنگ بخورد، خیلی می ترسید. رضا که زنگ زد،سراسیمه از خواب پرید: «چی شده رضا!» «پاشو مامان وبردار وخودتون هم بیاین خونه ی بابا...!» حسین خیلی ترسید؛ اما سعی کرد خودش را آرام نشان بدهد تا مادرش نگران نشود. سریع خودشان را رساندند. در که به رویشان باز شد، صورت پر از نگرانی وترس زینب ورضا وچشمان گریانشان گویای همه چیز بود. زینب همچنان نشسته بود جلوی اتاق حاجی و در می کوبید والتماس می کرد تا پدرش در را باز کند. مادر حال زینب را که دید، گفت: «نکن مادر... نکن...! بابات خیلی قویه، هیچ اتفاقی براش نمی افته! من مطمئنم قبل ازاین اتفاق بابات فرار کرده و اون ها هم نتونستن بگیرنش! الان نمی تونه زنگ بزنه، ولی مطمئن باش زنگ می زنه!» زینب با چشمانی که انگارکمی امید در آن دویده باشد، مادر را نگاه کرد. چقدر دوست داشت حرف های او را باور کند. مادر سعی کرد زینب را آرام کند؛ اما دل خودش آشوب بود. یک دفعه یاد نامه ی حاجی افتاد که به مناسبت روز زن برایش نوشته بود. چقدر نامه اش در حین عاشقانه بودن، بوی خداحافظی می داد: «همسر گرانقدر وعزیز ومهربانم، حاجیه خانم حکیمه ی عزیزم سلام علیکم حقیقتا مانده ام در پیشگاه خداوند که چگونه می توانم در این روزهای غریب رفتن، حق نزدیک چهل ساله ی شما را ادا کنم. امیدی جز بخشش ومحبت پیوسته ی شما وخداوند سبحان ندارم. روزت را تبریک می گویم وبه خاطر این صبر چهل ساله دستتان را می بوسم. ازخداوند سبحان طول عمر توأم با زندگی فاطمی برایت خواهانم وازاینکه اولین سال روز مادر، بدون مادر به سر می کنی، برایت صبر وبرای آن مرحومه ی مجاهد اجر و غفران الهی خواهانم. همسر ناتوانت در ادای حق الهی خود، قاسم.»* از یادآوری آن نامه، هری دلش ریخت! نکند این بار شهادتش حقیقت داشته باشد؟! دوباره نگاهی به زینب کرد. به سراغ تلفن رفت وهمان طور که شماره می گرفت، زیر لب گفت: «آخه حاجی، تو زینب رو نمی شناسی؟! چرا این بچه رو گذاشتی پیش من؟! حالا باهاش چی کار کنم؟!» ________________________ *این نامه در تاریخ۷اسفند۱۳۹۷نوشته شده است. ادامه دارد... ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman
🔹اعتمادی به من عطا کن تا با آن اقرارکنم که، قضا وقدر تو جز به نیکی روان نگشته... 📗دعای سی وپنجم، صحیفه سجادیه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای گمنام در سالروز شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها زمان: ساعت ۹ صبح مکان: چهارراه ولی‌عصر(باغ‌ملی) ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman