eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.3هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
10هزار ویدیو
33 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه @S_brhmn9271
مشاهده در ایتا
دانلود
✍هر کاری را انجام می داد یک هیئتی مخلص به تمام معنا بود از بس خدمت می کرد و کار می کرد وحالا خواهرش باقاب عکسش میان هیئت نشسته وروضه برادر میشنود ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
🔴 توصیه۶ ماه پیش رهبر انقلاب به بشار اسد، در آخرین دیدار ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است. 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم » صلوات ‌‌و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت « عزیز زیبای من » 📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است. 🔹فصل پنجم 🔸صفحه:۱۴۳تا۱۴۵ راوی: خانواده محترم شهیدسلیمانی مدام خانه شان از جمعیت پر وخالی می شد؛ اقوام ودوستان وآشنایان وحتی مردمی که قلبشان برای حاجی می تپید. اما ازمیان مهمانان یک نفر بود که باشنیدن خبر آمدنش احساس آرامش خاصی به تمام خانواده دست داد؛ آن هم کسی نبود جز«حضرت آقا». در آن شرایط بحرانی فقط حضور ایشان بود که می توانست کمی تسلی خاطرشان بشود. وقتی خبر رسید که ایشان قرار است تشریف ببرند منزل شهید، حسین ورضا سعی کردند اوضاع خانه را به احترام حضور ایشان کمی آرام کنند. رضا خیلی استرس داشت. همیشه همینطور بود. هربار که همراه بابا به دیدار حضرت آقا می رفتند، استرس داشت. حاجی به او می خندید: «چرا همیشه این قدر استرس داری، پسر؟» «نمی دونم! همه اش پیش ایشون دست وپام رو گم می کنم!» رضا همیشه با پدر به دیدار او رفته بود؛ اما حالا ایشان قرار بود بیاید برای تسلی دادن شهادت پدر. این برایش خیلی سخت وسنگین بود. نرجس وفاطمه از شنیدن خبر آمدن آقا دلشان آرامش گرفت. هرکدام پیش خود می گفتند:«ایشون که بیاد، می شینم پایین پاشون و یه دل سیر گریه می کنم.» بعدازظهر روز جمعه بود که حضرت آقا تشریف بردند منزل سردارشهید حاج قاسم سلیمانی. دل فرزندان حاجی برای دیدار آقا بال بال می زد. تنها حضرت آقا بود که می توانست چون پدری دلسوز، یتیم نوازی کند وآرامش را به خانه ی آن ها برگرداند. ایشان با طمأنینه ونوری که بر صورت داشتند، وارد خانه شدند. در همان نگاه اول به آسانی می شد غم را درچشمان ایشان مشاهده کرد. در بدو ورود، پسرها چون کودکی تنها خودشان را در بغل ایشان انداختند. آن قدر لحظات سخت ونفس گیری بود که توان از همه برده بود. بعد از شهادت پدر تحمل دیدن چهره ی غمگین حضرت آقا را نداشتند. آقا که وارد شدند، برادر حاجی به حضرت آقا تسلیت گفت که ایشان فرمودند: «بله، باید هم به من تسلیت بگین. این مصیبت برشما وارد نشده؛ بر من وارد شده!» همین جملات آقا کافی بود تا هر شنونده ای را به هم بریزد. حسین که دید آغوش حضرت آقا به رویش باز است، به آغوش ایشان پناه برد وبغضش را رها کرد. فقط آغوش او بود که بعد از پدر می توانست آرامش را به قلبش برگرداند. رضا که تا به آن روز هر بار به دیدار حضرت آقا میرفت، دست ایشان را می بوسید، این بار خودش را در آغوش ایشان انداخت. شاید اگردست نوازشگر ایشان نبود، قلبش از غصه می ترکید. نرجس همین که چشمش به چهره ی حضرت آقا افتاد، آرامش وجودش را گرفت. چقدر از لحاظ روحی نیاز داشت که کسی چون ایشان تسلی خاطرشان شود وکمی از غم این داغ بزرگ کم کند. فاطمه که لحظه شماری می کرد تا حضرت آقا بیایند و او پیش ایشان یک دل سیر گریه کند، با دیدن چهره ی غمگین ایشان غم خودش یادش رفت. می دانست جان پدرش به جان ایشان بسته بود. از ارتباط قلبی بین پدر وحضرت آقا اطلاع داشت. احساس کرد که شاید آقا از آن ها عزادارتر است. سعی کرد بغضش را فرو دهد تا غمی بر غم های ایشان اضافه نشود. ماجرای زینب اما فرق داشت. او که از صبح چند بار از حال رفته و دوباره به هوش آمده بود وهربار بعد از به هوش آمدن از یاداوری بلایی که به سرش آمده، مدام اشک ریخته بود، در اتاق خودش زیر سرم بود. عمو سهراب وارد اتاق شد. اشک را از گونه های او پاک کرد وگفت: «عمو جان، بلند شو بریم توی پذیرایی، یه مهمون خاص داریم!» ادامه دارد... ✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔@golzarkerman
اللَّهُمَّ وَ وَفِّرْ مَلَکتِی بِالْبَرَکةِ فِیهِ دارایی ام را بابرکت ، افزون ساز... ✅دعای بیستم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا وقتش نیست که باز آیی...💔 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج به حق خانوم سه ساله ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردی‌ ســـــت در دِلــم کـــه دَوایش؛ نگاهِ شماست... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
كم هو محسوس غيابك كم نحن وحيدون.. چه قدر نبود‌ن شما حس می‌شود چقدر خلوت شده‌ایم .. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
غربی‌ها و دنباله‌های آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند، اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچ‌گاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند... سید‌علی‌خامنه‌ای ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
‏هم سلاح در دستش هست هم ساعت صدور فرمان را میداند. آنهایی که او را قبول دارند بفهمند که او بهتر از ما می داند و می فهمد. به او ایمان داشته باشیم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
هر وقت در سختی‌ های‌ جنگ‌ فشارها بر ما حادث‌ میشد به‌ صورت‌ بسیار مضطری‌‌ هیچ‌ کاری‌ ازمون‌ بر نمی‌آ
میگفت تو یکی از جنگ ها در سوریه چون کار سختی پیش رو بود به حاج‌قاسم میگن شرایط رو، ایشون میگن فورا اسم عملیات رو به «یا فاطمةالزهرا» تغییر بدین و با اون نام شروع کنید. پیروز میشیم. همونم شد. هیچی دیگه... همین. _شادی روح شهدا صلوات🌹 🖤 ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman