eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️درگذشت مرحوم مغفور «حاج علی کازرونی» ،مرد مومن،صبور و پدر "شهید حاج محمد مهدی کازرونی" که با تقدیم یک شهید به اسلامی، دین خود را به شایستگی ادا کرده را تسلیت عرض نموده و علوّ درجات و هم نشینی با شهیدان را برای ایشان، و صبر و شکیبایی برای بازماندگان را مسئلت داریم.🙏 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ✨امروز عصر 🌱دکلمه خوانی دختر #شهید_عطاالله_محتشم ..اما درست یکسال است
🔷از آفریقای جنوبی آمده بودند.. شور و حال عجیبی داشتند! آمده بودند تا ثابت کنند ، تنها یک سردار ایرانی نبود؛ بلکه سمبُلی از بود برای تمام ملت های جهان..🌍 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔷از آفریقای جنوبی آمده بودند.. شور و حال عجیبی داشتند! آمده بودند تا ثابت کنند
🔹هم اکنون... حضور مجری توانمند کشوری ،جناب آقای نظام اسلامی بر مزار با شرافت سردار دلها 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔹هم اکنون... حضور مجری توانمند کشوری ،جناب آقای نظام اسلامی بر مزار با شرافت سرد
🔶هم اکنون ... حضور آقای محمدی مسئول نهاد هماهنگی ستاد عتبات عالیات کشوری بر مضجع نورانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۳۹_۳۸ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
🦋 ادامه فصل اول: "بهار" آن روز توی ساختمان "جیرفت"، همه چیز بوی می‌داد و بوی اعزام؛ عملیاتی که سال قبل نصیب ما نشده بود. سه ماه فقط آموزش نظامی دیده بودیم و نگهبانی داده بودیم. وقت آن رسیده بود عقده دو ماه نگهبانی دادن در ای خاموش را با شرکت در عملیاتی پر سر و صدا از دل باز کنم. اما اول باید مطمئن می‌شدم عملیاتی در کار است. اصلاً نمی خواستم دوباره به جبهه برگردم و روزگار مشابهی را بگذرانم. اگر چه از آن دو ماه که در جبهه نورد بودم، خاطرات خوش برایم مانده بود، به جای تکرار آن وضعیت، ترجیح می دادم در جیرفت بمانم و به درس و مدرسه ام برسم. 📚 مگر اینکه عملیات در کار بود. فقط در آن صورت حاضر بودم به جبهه برگردم و آن سال قید درس و مدرسه را بزنم. به اتاق برادر نوزایی رفتم. نشسته بود پشت یک میز چوبی ساده. عینکی با دسته های سیاه و شیشه های قطور، روی چشمانش داشت. ریش انبوه و سیاه و لباس سبز با آرم روی جیب، ظاهر یک پاسدار را به او داده بود. ایستادم جلوی میزش. سلام کردم و به او گفتم که تازه از جبهه برگشته‌ام و تصمیم دارم بشینم پای کتاب و درسم را بخوانم و حاضر نیستم به جبهه بی عملیات برگردم. گفتم:برادر نوزایی! توروخدا راستش رو به من بگید. این بار عملیاتی هست یا نیست؟! نوزایی گفت : کاکا، حالا حتماً باید عملیات باشه تا شما برید جبهه؟ گفتم: ها. اگه عملیات نباشه، نمیرم. باید برم مدرسه. آقای نوزایی انگار مجاز به افشای اسرار نظامی نبود. با این حال در مقابل اصرار هم گفت: به امید خدا به زودی یه خبرایی میشه. حرفش را گرفتم. او نمی‌توانست جار بزند که قرار است عملیات شود. چون به گوش منافقان می‌رسید و آنها هم می‌گذاشتند کف دست عراقی‌ها و عملیات لو می رفت. با خودم گفتم حتما عملیات در راه است؛ وگرنه چه خبر هایی ممکن است در جبهه بشود؟ از این گذشته، نوزایی غیر از اینکه گفته بود به زودی خبر هایی می‌شود، با نگاه و لبخند و نحوه بیان همان جمله کوتاه انگار هزار بار گفته بود: قطعاً عملیات داریم؛ اگر واقعاً راست می‌گویی، برو آماده باش جوابم را گرفته بودم؛ باید تصمیم را می‌گرفتم. گرفتم! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨ 🌙خدایا مرا در #ایمان اطاعت مطلق بخش ، تا در جهان🌏 عصیان مطلق با
🌒 🌱روایتی از دوست شهید: یادم هست، یک شبِ سرد زمستانی که ایشان می خواست نماز شب بخواند آب قطع شده و هیچ آبی هم در اتاق نبود به همین دلیل از منزل بیرون رفت و حدود دو کیلومتر تا سر خیابان رفت و با آب جاری در جوی آب کنار خیابان وضو گرفت و را اقامه کرد معمولاً سعی داشت نماز مستحبی شب را به نماز واجب صبح وصل کند... "اللّٰهم الرزقنا توفیق الطاعة"   🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایتِ حجت الاسلام عسکری،امام جمعه رفسنجان
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 📖برگرفته از کتاب "رفیق خوشبخت ما" تن هایی که با حاجی " تنها" نبودند...! کربلای پنج، نه راه پیش داشتیم و نه راه پس! شده بود نبرد تن و تانک.. نمیدانم از کجا رسید! سوار بر موتور و آر پی جی به دست. با دیدنش جان گرفتیم؛ آنقدر جنگیدیم که تانک های دشمن، عقب نشینی کردند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔶هم اکنون ... حضور آقای محمدی مسئول نهاد هماهنگی ستاد عتبات عالیات کشوری بر مضج
💢شب گذشته... 📸 عکس سردار قاآنی، بر سر مزار 🔰فرمانده نیروی قدس پاسداران در ایامِ نخستین سالگرد شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی با حضور در گلزار شهدای کرمان به مقام شامخِ و دیگر شهدای آرمیده در این گلزار ادای احترام کرد 🇮🇷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
Mohammadamin Mohhamadi - Amir Dalir.mp3
9.17M
🍃امیر دلیرِ دفاع از دمشقی‌ شهید طواف شب کربلایی هنوزم «علمدارِ» این جبهه هایی هنوزم با فریاد داری میجنگی🍃 🎙نواهنگ (امیرِ دلیر) با صدای «محمدامین محمدی» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
▪️ویژه برنامهٔ "اولین سالگرد سرداران مقاومت" 🔸روایت‌گری: آقای قاسمی 🔹مداحی: آقای محمودیان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 📽هم اکنون... 📌مشاور فرماندهی کل #سپاه در کنار مزار متبرک #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هم اکنون... 🥀«يا مَوْلاتى يا فاطِمَةُ أَغيثينى»🥀 °•نائب الزیاره همه ی عاشقان شهدا هستیم•° با صدای مداح ؛ «آقای افکاری» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 📽 حضور سردار سلامی فرمانده کل #سپاه پاسداران ، در گلزار مطهر شهدا #مرد_میدان
📸 امشب... 📌سردار قاآنی فرمانده محترم نیروی قدس ، بر مزار سیدالشهدای مقاومت، سپهبد و همرزمِ باوفایش سردار حضور یافته و با آرمان های مقدس ایشان و دیگر شهدای گرانقدر آرمیده در گلزارشهدا تجدید میثاق نموند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۴۲_۴۱ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات
🦋 "حسن تاجیک شیر" آن روز که جلوی میز برادر نوزایی از احتمال عملیات قریب الوقوع در های جنوب مطلع شدم هیچ خبری از حسن نداشتم. قبل از تحویل سال رفته بود جبهه. گمان میکردم او هم مثل ما به درد " نگهبانی" مبتلا شده است. اما چند روز بعد، عده ای از دوستان مشترکمان از جبهه برگشتند و یکی از آنها خبر شهادت حسن را به خانواده اش داد. با شنیدن خبر انگار آسمان از آن بالا افتاده روی سرم. راوی خبر میگفت با چشم خودش دیده حسن مجروح شده و تانک عراقی از روی بدنش رد شده؛ آن هم نه یک بار،بلکه چندین بار. او این واقعه را آنقدر با اطمینان روایت کرد که همه گمان کردند لابد جنازه ای هم از حسن نوجوان باقی نمانده است. خانواده ی حسن در تدارک مراسم ختمش بودند که از طرف بسیج روز اعزام مشخص شد و من، که خودم را رفتنی می دیدم، باشنیدن خبر مظلومانه ی حسن، دیگر ذره ای درنگ نکردم و با نام نویسی در بسیج رفتنی تر شدم. حسن، غیر از اینکه پسردایی ام بود، رفیق روز های کودکی و مدرسه ام هم بود. هم اتاقی روز های محصلی ام در جیرفت بود. حسن، میان اقوام و خویشان، به مهربانی شهرت داشت و خبر شهادتش، آن هم با آن وضع فجیع که تعریف میکردند، دل همه را به درد آورده بود. قبل از اعزام، دلم میخواست از مادرم برای جبهه رفتن رضایت بگیرم. گمان میکردم راضی کردن او، بخصوص بعد از شنیدن خبر شهادت حسن، کار سختی باشد. به روستا رفتم، مادر مثل همیشه در آغوشم کشید.بچه ی کوچکش بودم، دلم میخواست خواهش کنم یکبار دیگر قصه ی زندگی اش را برایم تعریف کند. قصه ای که صدها بار تعریف کرده بود و هنوز برایم شنیدنی و البته غم انگیز بود. مادرم، با هشت بچه ی صغیر و قد و نیم قد ، وقتی من شش ماهه بودم، مرد زندگی اش را از دست داده بود. اما توانسته بود، با اتکای ماتَرَک پدر، زندگی ما را آبرومندانه اداره کند. داستان اداره ی آن زندگی، با کودکانی که فاصله ی سنی آنها فقط دوسال بود، همان چیزی بود که همیشه مشتاق شنیدنش بودم. اما آن روز از جیرفت به روستا رفته بودم که حرف دیگری از مادرم بشنوم؛ اینکه بگوید:" بره ننه. شیرم حلالت." همین! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman