💫 ‌بسم رب الشهـداء والصدقین💫 ـ ـ ❖  از ايام ِ هفته ، هر ڪسي ، يڪ روزش را دوست دارد . مــن امـا !  ""پنج شنبه"" هايش را . منوو بیقراریــهایم منوو دلتنگیهــایم . 💫از راه ڪ ميرســد.. روز " پنج شنبه " ❧ #چفيه و پلاڪـم را بر ميـدارم و راه مياُفتـــــم به سمت ِ مزارشــان .. همانجا ڪ عشـــ❤️ــق برايم معنا و مفهـومي واقعـي دارد.. همانجا ڪ آرامم میڪندد. ✺ از راه ڪ ميرسد..  " پنج شنبه " 👣قدمهـايم بي قرار ِ رفتــن ميشـود و دلـــم هواي ميهمـاني شان را ميڪند .. ميهمـــاني لاله هــ🌷ــا را یني خودم را رهاا میبینم میانشاان.. پیدا میشــــوم آنجا.. پیــــدا میڪنم خود گـم شده ام را..😭 ❥ دلـم را روانه ميڪنــم از ڪنـار ِ مزارشـــانتاحریـم دلدادگي ● تـا کربلا ○ تـا حـرم ● تـا حســـین ○ تـا عشــق اي عشـــق دریاابم 🌾يادم باشـــد . و يادت باشــد پنـج شنبـه ها را ..قطعـــه ي سرداران ِ بي پلاڪ را ■ مــزار ِ مطهـر ِ #شهــدا را يادشـان ڪنيـم .یادشان باشیم. اما نه فقــط "پنج شنبه ها " ڪ : عَـلي ڪُل حـال حال ما بي شهـداء حالي نیست.🕊 ✅وعده ی ما امروز ساعت ۱۷ همراه باجمع خوانی قران @golzar_shohaday_kerman

#ضیافت_شهدا #پنجشنبه ڪه از راه میرسد #چفیه و پلاڪم را برمی دارم و راه می‌افتم سمت #مـــــزارشان همانجا ڪه #عشق برایم مفهومی #واقعی دارد... 📣دعوت_نامه ⬅️ همه ی شما دعوتید به ضیافت شهدا ⬅️ امروز عصر ساعت ۱۸ ⬅️گلزار شهدای کرمان باز دلتنگ #شهیدان می شوم بی قرارِ یاد #یاران می شوم یاد #جانبازان میدان جنون آشنایان غبار و خاک و #خون #یادشهداباصلوات #پنجشنبه_های_دلتنگی ‌🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman  

« چادر،لباس رزم است! » آنان #چفیه داشتند، من #چادر دارم.😌 آنان چفیه مے بستند تا #بسیجی وار بجنگند؛ من چادر مے پوشم تا "زهــ✨ــرایی" زندگے کنم. آنان چفیه را خیس مے کردند تا نَفَس هایشان آلوده شیمیایے نشود..؛ من چادر مے پوشم تا از نَفَس های آلوده دور بمانم.🌸 آنان موقع نماز شب، با چفیه صورت خود را مے پوشاندند تا شناسایے نشوند ؛ من چادر مے پوشم تا از نگاه هاے حرام پوشیده باشم. آنان چفیه را سجاده مے کردند و به خدا مے رسیدند.. من با چادرم نماز مے خوانم تا به خدا برسم.🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman

شخص ناشناسے که با #چفيه صورتش را پوشانده بود، در نماز‌خانه گردان #نماز_شب مےخواند. هيچ کس او را نمےشناخت! وقتے قبل از نماز صبح، بچه ها وارد نمازخانه مےشدند، همگے با تعجب به او و به يکديگر نگاه مےکردند! يک روز، خودم را به چند قدمے اش رساندم تا توانستم به سختی از صداے ناله‌هايش، او را بشناسم.. او، "غلامحسين خزاعی" بود!! 《راوی: ايرج منوچهری》 🍁 #شهید_غلامحسین_خزاعی 🍁 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman